به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فرهنگ ناسیونالیستی و مدگرایی و وارداتی غربی همواره در پی محو اسلام از اندیشهها و حیات ایرانیها بودند در واقع طرح و پیشنهاد کشف حجاب خواسته دولت های غربی بوده است، عوامل و وابستگان فرهنگی و اقتصادی آنان در داخل کشور آن را هدایت و پیاده نمودند.
می توان گفت: تغییر لباس ملی زنان و مردان ایرانی یکی از مهم ترین قدم های تهاجم فرهنگی غرب بود. گرچه زنان مسلمان ایرانی از دوره قاجاریه دچار نابسامانی فرهنگی در زمینه پوشاک شدند. چنانچه استفاده کردن از برخی مدهای غربی در زیر چادر و در اندرونی از دوره ناصرالدین شاه و با سفر شاه به اروپا و روسیه رواج گرفت. البته برخی از این مدهانه در غرب و نه در روسیه ر واج داشت بلکه صرفا هوس های شاهانه اقتضای ترویج آن را می نمود. مانند رواج دامن های کوتاه و کوچک با لرینها آورده می شد در اندرونی استفاده می کردند و در هنگام بیرون آمدن از خانه روی آن چادر و چاقچول می پوشیدند.
مشروطیت از لحاظ سیاسی – اجتماعی تغییراتی در زندگی مردم بوجود آورد منجمله پوشش ظاهری بانوان با ورود خیاطان و طراحان فرانسوی و اجناس و البسه متنوع و فراوان اروپایی به تهران باعث شد که تغییرات مهمی در وضع لباس زنان صورت پذیرد آری با ترویج فرهنگ غربی در کشور رفته رفته پوشیدن لباس به حداقل رسید و استفاده کردن از لباس های بلند یعنی همان پیراهن های بلند همان پیراهن های خانگی و پالتوهای غربی بود. در زمان سلطنت رضا شاه و پیش از کشف حجاب، زنان اعیان و اشراف با سرعتی بیشتر لباس های اروپایی به تن می کردند ولی در خروج از منزل چادر بسر می کرند.
همانطور که قبلا توضیح دادیم نقشه کشف حجاب را کسانی طراحی کرده بودند که رضاشاه را به قدرت رسانده بودند و قرار بود وی مجری آن باشد. چنانکه مستر همفر در خاطرات خود می نویسند: « در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند... پس ازآنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را به روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند.»
البته باید متذکر شد که کشف حجاب زنان بخشی از خواسته ای متجددان پس از انقلاب مشروطه نیز بود که آن را در قالب« آزادی زنان » مطرح می کردند، چون مهم ترین عوامل غقب ماندگی و انحطاط ایران از غرب را اصول حاکم بر مسائل فرهنگی و حقوقی جامعه می پنداشتن و هنگام رودرویی با مسائل گوناگون، آسان تر ین راه را تقلید کورکورانه از کشورهای اروپایی می دانستند.
براساس طرح اسلام ستیزی، دو کشور افغانستان و ترکیه در جهت کشف حجاب، گوی سبقت را از ایران گرفتند، چنانچه در خرداد سال 1307 بر طبق اسناد دو مدارک تاریخی، سفر پادشاه افغنستان به ایران که به همراهی همسرش و هیأت همراه به گونه ای بود که همه زنان باروی باز در تمام مجالس شرکت می کردند. خانم های افغان با لباس های اروپایی و بدون چادر بودند در حالی که یک تور بسیار نازک بر سر داشتند و در برگشت به افغانستان به لباس و کلاه اروپایی از شهرهای ایران عبور کردند. شایان ذکر اینکه پس از بازگشت پادشاه افغانستان شورشی علیه او در گرفت که منجر به فرار او شد البته این ماجرا هشدار برای رضاشاه محسوب می شد تا در طرح اسلام زدایی احتیاط بیشتری نماید.
محمدعلی فروغی سفیرکبیر ایران در ترکیه، یکی از مجریان طرح کشف حجاب بود، او با رئیس جمهور آن کشور – کمال آتاتورک – و نخست وزیر و سایر مقامات ترکیه روابط بسیار حسنه ای برقرار کرد و از این نزدیکی و رفاقت استفاده کرد و موجبات سفررسمی رضاشاه را به کشور ترکیه تدارک دید. هدف فروغی این بود که رضاشاه را از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا آشنا سازد که بتواند قسمتی از آن فرهنگ و تمدن را در ایران ترویج دهد، البته فروغی بعدها رئیس الوزرای رضا خان شد.
رضاشاه پهلوی از 12 خرداد تا 14 تیر 1313 سفری به ترکیه نمود بسیاری از رجال اهمیت این سفر و آثار آن در سرعت بخشیدن به روند تجددخواهی و کشف حجاب اشاره کرده اند. رضاشاه در نطق ضیافت شام آتاتورک، سیاست های اسلام زدایی وی را عامل اساسی پیشرفت کشور ترکیه برشمرد و گفت: « مدت ها با کمال خوشوقتی ناظر ترقیات عظیم ملت دوست و همجوار خود که تحت راهنمایی وطن پرستانه قائد بزرگوار خود به صورت تام در ترقی و سعادت پیموده، می باشیم.»
این نطق از یک طرف بیانگر اهمیت و تأثیر تحولات ترکیه در ایران بود و از سوی دیگر نشانگر وجود طرح و برنامه هایی یکسان و مشابه در کشورهای اسلامی برای نابودی ارزش های دینی و حتی ملی بود آری بعد از سفر رضاشاه به ترکیه برنامه های مربوط به کشف حجاب زنان سرعت گرفت، بنا به نظر مخبرالسلطنه طرح کشف حجاب« سوغات سفر آنکارا بود» به اعتراف محمدرضا پهلوی ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسما حجاب را ممنوع ساخت.
علی اصغر حکمت که یکی دیگر از مجریان طرح کشف حجاب بود از ابتدای سال تحصیلی 1313 سرکردن چادر توسط دانش آموزان را در مدارس دخترانه ممنوع کرد و مقرر شد همه « روپوش ارمک » بر تن کنند . لباس مخصوص دختران پیشاهنگ نیز توسط گیبسون آمریکایی متخصص تربیت بدنی که مستخدم دولت ایران بود تهیه گردد. اوایل خرداد سال 1314 رضاشاه هیأت دولت را احضار نمود و گفت: « ما باید صورتاً و سنتاً غربی بشویم و در قدم اول باید کلاه تبدیل به شاپو بشود و پس فردا که افتتاح مجلس شوراست همه باید با شاپو حاضر شوند و در مجالس کلاه را به شیوه غربی ها بردارند و نیز باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود و چون برای عامه مردم دفعتا مشکل است اقدام کنند شما وزرا و معاونین باید پیش قدم بشوید و هفته ای یک شب با خانم های خود در کلوپ ایرانی مجتمع بشوید. »
رضاشاه به حکمت دستور داد که در مدارس زنانه معلم ها و دخترها باید بدون حجاب بشوند و همچنین زن هایی که مایل به خدماتی از قبیل ماشین نویسی باشند در ادارات مشغول به کار شوند بنابراین حمایت ضمنی از زنان بدحجاب به قبل از کشف حجاب رسمی بر می گردد.
بنا به گفته مخبرالسلطنه: « دریازدهمین مجمع عمومی بین المللی که در هشت شهریور 1309 بر پا شد و تا هفت دی ماه ادامه داشت و در آن هشت نخست وزیر و بیست و سه وزیرخارجه شرکت داشتند، در ضمن مذاکره و پیشنهاد آنان موضوع مطالعه درباره چگونگی رفتار شرقیان با زنان در دستور کار قرار گرفت. به گفته او در سال 1310 مجلس شورای ملی اعزام کمیسیونی از طرف جامعه بین الملل را برای منع تجاوزات به حقوق زنان در مشرق زمین تصویب کرد بدون آنکه اجازه رد داشته باشد.»
سرانجام در روز 17 دی سال 1314 که روز رسمی کشف حجاب بود، رضاشاه همراه همسر خود تاج الملوک و دخترانش شمس و پس از اعلام رسمی کشف حجاب، علما و عامه به مخالفت شدید با آن برخاستند چنانچه مردم در صحن حضرت رضا علیه السلام متحصن شند و قتل عام معروف مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد. آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، مطلب را با وحشت تلقی کرد و از غصه این موضوع بیمارگردید و حدود یک سال پس از کشف حجاب از همان بیماری از دنیا رفت. باید متذکر شد بسیاری زنها تا آخر سلطنت رضاخان از خانه خارج نشدند و در بسیاری از خانه ها حمام ساخته شد تا زن ها برای استحمام مجبور نباشند از خانه خارج شوند.
پس از رسمی شدن کشف حجاب زنان ایرانی عمدتا بر اساس ژورنال مزون های اروپایی که بصورت فصلی یا سالانه بود، از تغییر رنگ و شکل لباس غربی با خبر شده، در تهیه لباس از آنان پیروی می کردند اولین نوع لباس اروپایی زنان ایرانی، لباس یک تکه بدون برش در کمر بود که به دو صورت جلو بسته و جلو باز مانند مانتوهای مرسوم در زمان حاضر بود و عموما کمربند نازکی از جنس خود لباس بر روی کمر بسته می شد. قابل ذکر اینکه چون زمان رسمی کشف حجاب مصادف با آغاز فصل زمستان بود استفاده کردن از انواع پالتوهای بلند به عنوان جایگزین چادر رواج یافت. هر چند با آغاز فصل بهار سال بعد و گرمای هوا، جای خود را به مانتو یا همان لباس بلند و گشاد دادند. البته با رواج کشف حجاب و فرهنگ ضد اسلامی، روز به روز پوشاک رسمی زنان ایرانی از پوشاک مورد نظر اسلام پیش از پیش فاصله گرفت تا اینکه در اواخر دوره پهلوی گوی سبقت را در برهنگی از زنان اروپایی ربود و برای هر فصل از سال یک مد جدید و متفاوت ترویج شد گاهی کوتاه، گاهی بلند، گاهی تنگ و چسبان و گاهی بلند و گشاد.
رضاشاه پهلوی پس از تثبیت غائله کشف حجاب، سرانجام در شهریور 1320 در نهایت سرشکستگی و خفت، مزد ده ها سال نوکری انگلستان را از دست آنان را گرفت و تبعید شد و در غربت و ذلت مرگ وی فرا رسید و به عرصه حساب الهی پا گذاشت.
پس از گذشت شش سال از فاجعه کشف حجاب، حجاب رسمی بصورت غیر رسمی آزاد شد اما با توجه به تخریب فرهنگی گسترده ای که در این دوران صورت گرفته بود بازگشتن زنان به روش ها و سنت های پیشین ناممکن می نمود.
محمدرضا پهلوی در ابتدای سلطنت خویش، شیوه رضاخانی را کنار گذاشت و با برداشته شدن زور و فشار از مردم ، ملت مسلمان ایران مجددا به ارزش های اسلامی خود روی آوردند، محمدرضا شاه در کتاب مأموریت برای وطن می نویسد: « اشغال نظامی ایران در دوره جنگ جهانی دوم و مهاجرت پدرم طبعا اجرای برنامه های وسیعی را که او برای ترقی و تعالی زنان ایران طرح کرده بود متوقف ساخت و به علاوه کم کم در افکار و عقاید ترقی خواهان نیز تحولاتی پدید آمد. رضاشاه اصلاحاتی را که در وضع اجتماعی زنان ایرانی به وجود آورده بود با اعمال قدرت دنبال می کرد و عاقلانه آن بود که از آن پس اقدامات اصلاحی با رویه دموکراسی تعقیب شود تا نتیجه عالی تر عاید کشور گردد. مسئله کشف حجاب نمونه ای از همان اقدامات اصلاحی بود و همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ بعضی از زنان مجددا به وضع اول برگشته و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند ولی من و دولت من از این تخطی چشم پوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیرطبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم.»
بنابراین مهم ترین تفاوت کشف حجاب در عصر پهلوی اول و دوم این بود که کشف حجاب در عصر رضاشاه به زور سر نیزه و در عصر محمدرضا شاه به پشتیبانی تبلیغات گسترش یافت. در واقع پهلوی دوم با برنامه ای حساب شده تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق نمایند و از طریق رسانه های گروهی، مراکز آموزشی و ادارات و سینماها در دین زدایی متمرکز شد. محمدرضا پهلوی دو هدف داشت، اول رواج بی حجابی و بی عفتی و دوم نشان دادن چهره ای طرفدار حقوق زنان از خود.
مثل هولباک، نویسنده اسلام ستیز فرانسوی اظهارداشته بود: « .... جنگ برضد افراط گرایی اسلامی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آنها می توان به این پیروزی دست یافت. باید به جای بمب، دامن های کوتاه و تعدادی گوشواره فرو بریزیم چون ضعف واقعی مسلمانان در همین جاست.»
آری بای گفت عشرت طلبی مدگرایی و تقلید از فرهنگ منحط غربی زمینه حضور گسترده غرب را هم به لحاظ فکری و هم فیزیکی در ایران را فراهم آورد. بنابراین پیش از انقلاب اسلامی فضای جامعه ایرانی دچار از خود بیگانگی شده بود که گویی حجاب مفهوم خود را از دست داده بود. در آن زمان مسئله ای به نام بدحجابی مشکل جامعه زنان مسلمان نبود و به جای آن برهنگی و بی حجابی در جامعه حرف اول را می زد و زنان محجبه در یک انزوای تحمیل شده از جانب حکومت منحط پهلوی بسر می بردند.
منبع: طنین یاس
انتهای پیام/