کتاب «عربستان سعودی، مردم، گذشته، مذهب، فاصله طبقاتی و آینده» تالیف کارن الیوت هاوس با ترجمه سعید موتمن از سوی نشر اوسانه منتشر شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کتاب «عربستان سعودی، مردم، گذشته، مذهب، فاصله طبقاتی و آینده» تالیف کارن الیوت هاوس با ترجمه سعید موتمن از سوی نشر اوسانه منتشر شده است. نخستین نکته ای که با مروری به فهرست مطالب کتاب جلب توجه می کند، رسوخ مولف به جامعه زنان عربستان است و گزارشی که در برخورد با این زنان ارائه می دهد.
 
زنانی که از کوچک ترین آزادی ها برخوردار نیستند و به نظر می رسد تلاش هایی میان آنها در حال شکل گیری است که از جمله جنبش رانندگی زنان از آن دست به شمار می آید. اقشار رانده شده، بخش دیگری از جامعه عربستان است که از نگاه تیزبین مؤلف دور نمانده و با این قشر هم به صحبت پرداخته و شرح وضعیتی اجمالی از آنها در کتاب گنجانده است، با این همه پرسشی در کتاب مطرح شده که جای تامل دارد و آن این که چرا تاکنون تلاشی برای شناسایی جامعه عربستان صورت نگرفته است؟

کتاب «عربستان سعودی، مردم گذشته، مذهب، فاصله طبقاتی و آینده» به بررسی ساختار حکومت عربستان و تشریح تفکر و زندگی مردم عربستان سعودی و آینده ای که ممکن است برای آنها رقم زده شود، در 15 فصل تنظیم شده که عنوان برخی سرفصل های آن عبارتند از «شکننده و آسیب پذیر»، «مهارت های آل سعود برای بقا»، «هزار توی اجتماعی»، «زنان و تناقضات اجتماعی»، «رانده شدگان»، «بیم و امید» و «پایان بازی».
 
«درباره نویسنده»، مخاطب را این گونه با کارن الیوت هاوس مواجه می کند: «وی، روزنامه نگار و سردبیر سابق وال استریت ژورنال و عضو ارشد اندیشکده علوم و امور بین الملل بلفر است. کارن متولد 1947 آمریکاست که سابقه استادی دانشگاه هاروارد را هم در کارنامه خود دارد.»

الیوت هاوس با ابراز شگفتی از ناشناخته ماندن کشور عربستان در «پیش گفتار» کتاب می نویسد: «شگفت این که عربستان سعودی به طرز عجیبی ناشناس باقی مانده است. گرچه سرنوشت و آینده این کشور برای دنیا بسیار مهم است اما دنیا آنقدر درگیر حفظ وضعیت موجود است که گویا صحبت کردن در این رابطه ممکن است سرنوشت شومی را برای وضعیت پایدار کنونی رقم بزند، بنابراین گرچه بروز ناآرامی ها در خاورمیانه و سرنگونی رژیم های کوچک توجه جهانیان را در سال 2011 به خود جلب کرد اما عربستان سعودی تا حدود زیادی نادیده گرفته شد. در واقع باراک اوباما در سخنرانی مهم اواخر بهارش درباره خاورمیانه، هرگز نامی از عربستان نبرد.»

«شکننده و آسیب پذیر» عنوان فصل نخست است و اشاره به بحث دموکراسی در عربستان دارد. در سطوری از آن درباره خاندان آل سعود می خوانیم «در همه این سال ها، مذهب تکیه گاه قدرت آل سعود بوده و توانسته این خانواده را در رأس هرم قدرت کشوری نگه دارد که نام این خاندان را یدک می کشد. تا امروز، حکومت پادشاهی دلیل مشروعیت خود را این می داند که مظهر، حافظ و مروج تنها مذهب واقعی در جهان است.» (ص 24)

فصل دوم «مهارت های آل سعود برای بقا» را در خود جای داده که به بررسی نوع برخورد آل سعود با مردم جامعه پرداخته و به بعضی خصیصه های آنها توجه کرده و از جمله در شرح رابطه فشار و انعطاف آنها آمده است: «آل سعود مدت هاست که با درایت و خردمندی توانسته مثل ساختمانی ضد زلزله، وقتی که به شدت تحت فشار قرار می گیرد از خود انعطاف بیشتری نشان دهد و تا حدی خم شود و سپس با گذشت زمان، بیشتر انرژی دریافتی را پس بدهد و به حالت اول بازگردد، بنابراین رقص سنجیده و ظریف خاندان سلطنتی با مذهبیون گاه ماهرانه و گاه ناشیانه ادامه دارد.» (ص 49)
 
«اسلام دین برتر و دستخوش» عنوان فصل سوم است. فصل چهارم با نام «هزارتوی اجتماعی» نگاهی به وضعیت اجتماعی مردم عربستان دارد که در سطوری از آن درباره ویژگی خانه های مردم می خوانیم: «هنگام قدم زدن در خیابان های خاک آلود و اغلب پر از زباله مناطق مسکونی حومه شهرهای عربستان سعودی، تنها چیزی که می بینید، دیوار است و دیوار. دیوارهای بلند فلزی و بتنی از چپ و راست شما را در بر گرفته اند، دیوارهایی که ارتفاع آنها به 10 تا 12 پا می رسد. در کشورهای غربی، فرش چمن گلکاری شده، درگاه و چند پله منتهی به خانه ها گویی شما را با زبان بی زبانی به درون دعوت می کنند اما در عربستان سعودی، وجود دیوارها برای این است که بیگانگان را از در برانند و ساکنان را درون محبوس کنند.» (ص 75)

«زنان و خطوط گسست» در فصل پنجم گنجانده شده است. مولف معتقد است میان اختلافاتی که در جامعه سعودی وجود دارد، هیچ کدام به اندازه وضعیت، نقش و آینده زنان مورد جدال و چالش برانگیز نیست. این جدال جنگی است بین مدرن گراها و محافظه کاران بر سر آن که مردم عربستان در چه فضایی زندگی می کنند و زنان چه نقشی در جامعه سعودی داشته باشند؟ در تشریح وضعیت زنان می نویسد: «زن به دنیا آمدن در عربستان سعودی در بهترین حالت به معنای تحمل محکومیت ابدی، مراقبت دائمی توسط یکی از مردان خانواده و انجام ندادن هیچ گونه فعالیت خارج از خانه بدون رضایت (و اغلب همراهی) مردان است. پدر خانواده تا زمانی که اختیار خودش را به مرد سلطه گر دیگری (شوهر) واگذار نکرده، همه جنبه های زندگی او را تحت نظارت و اختیار خود دارد.» (ص 94)

فصل ششم با نام «جوانان و عصیانگری» به بیان برخی نکات در رابطه با جامعه بی تحرک پرداخته و با ارجاع به یک بررسی آورده: «در یکی از بررسی های اخیر، 31 درصد از جوانان سعودی گفته اند که تاریخ مصرف ارزش های سنتی گذشته و مشتاق پذیرش ارزش ها، باورها و اعتقادات جدید هستند. این درصد بالاترین درصد مشاهده شده در 10 کشور عرب مورد مطالعه به شمار می رود. به طور خلاصه، جامعه بی تحرک و ساکن عربستان سعودی مثل مار پیتونی که شکار بزرگی را بلعیده است، دوران سختی برای هضم خواست های جوانان خود دارد.» (ص 124)
 
«نمرات مردودی» در فصل هشتم گنجانده شده که در سطوری از آن می خوانیم: «عربستان سعودی جامعه ای است که در آن تفکیک جنسیتی همچنان تقریبا به طور کامل رعایت می شود و زن و مرد از یک آبخوری آب نمی نوشند و تقریبا در هیچ جای دیگری با هم تماس ندارند و به همین دلیل فرصت های شغلی برای زنان هنوز کم است.» (ص 176)

مولف در فصل نهم «طرح ها، برنامه ها، رخوت و فقر» را بررسی کرده و می نویسد: «هواپیمای شما در یکی از فرودگاه های عربستان فرود می آید و برای گرفتن چمدان های تان می آیند. اهل بنگلادش، هند یا پاکستان هستند. از فرودگاه خارج می شوید و تاکسی می گیرید، راننده تاکسی شما به احتمال قوی پاکستانی است.
 
به هتل محل اقامت تان می رسید، نگهبانی که بازرسی امنیتی اجباری صندوق عقب تاکسی را انجام می دهد احتمالا یمنی است. دربانی که به شما خوشامد می گوید پاکستانی است و مردان لبخند به لب پشت میز پذیرش هتل لبنانی هستند. پیشخدمتی که به شما قهوه تعارف می کند و همچنین بسیاری از مردانی که اتاق تان را نظافت می کنند، فیلیپینی هستند. به این ترتیب بیش از یک ساعت است که به خاک عربستان وارد شده اید اما هنوز جز در ایستگاه بازرسی گذرنامه، با فرد سعودی دیگری روبرو نشده اید.» (ص 179)

فصل دهم به «رانده شدگان» اختصاص دارد. در توضیح رانده شدگان آمده: «در نزدیکی شهر «حفرالباطن» در حومه این شهر کثیف و زشت و جرم خیز، صدها فقیر رانده شده موسوم به «بِدون» (اشخاص بی ملیت) زندگی می کنند. این مردمان کشور فقیر عربستان سعودی را پیش از کشف نفت، به امید کسب درآمد در عراق و کشورهای دیگر ترک کردند و سپس در چند دهه اخیر به امید زندگی بهتر به موطن خود بازگشتند اما به گفته خودشان، حکومت آنها را به عنوان شهروند نمی شناسد؛ بنابراین کودکان آنها از تحصیل در مدارس محروم هستند و مردان هم به دلیل نداشتن مدارک شهروندی و روادید، اجازه کار ندارند. این مردم در آلونک های چوبی پراکنده در بیابان های خشک و لم یزرع زندگی می کنند.» (ص 211)
 
«قانون شکنان» در فصل یازدهم به نقش عربستان سعودی در راه اندازی، تجهیز و تقویت اسلام گرایی افراطی و تروریسم در منطقه اختصاص دارد. الیوت می نویسد: «یک آبگیر راکد را پیش خود تصور کنید که نامش عربستان سعودی است با آب تیره و تاری که چیزی در آن نمی توان دید.
 
سطح آب، سرشار از زباله است. پس داده ها و عوارض جامعه ای کژکار و نابسامان، مردانی بیکار، زنانی سرخورده، جوانانی خشمگین، تهی دستانی فراموش شده، آموزشی نازل و اقتصادی بی تحرک، اینها موانعی آشکار در برابر چشم سران سعودی هستند؛ اما نوع دیگری از جذب ناشده ها و پس داده های اجتماعی، زیر سطح آب شناور هستند که برای رژیم، خطری بدون واسطه و مستقیم دارند. اینها تروریست های سعودی هستند؛ همان دست پروردگان مورد تحسین و حمایت آل سعود؛ همان ها که به اشاره سران سعودی، کفار را در راه خانه خدا به قتل می رسانند و اینک که تهدیدی برای خود رژیم شده اند، تروریست های یاغی نام گرفته اند.» (ص 215)

منبع:مجله همشهری دیپلماتیک

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.