به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اردبیل، چهارشنبه سوری در دیار دارالامان، استان اردبیل از جایگاه ویژه ای در بین اهالی این خطه برخوردار بوده به طوری که مردم این استان از سه چهارشنبه مانده به عید نوروز به استقبال این عید می روند و چهارشنبه های "کول"، "گول" و "آخیر چرشنبه" را به صورت ویژه و آمیخته با فرهنگ و تمدن این خطه جشن می گیرند.
مردم استان اردبیل از دیرباز و از چند صد سال گذشته به طور مداوم آئین و سنن خاصی را در چهارشنبه آخر سال برپا کرده و با همین سور و سات به استقبال عید نوروز می رفتند که اگرچه هم اکنون زندگی های امروزی سخت با صنعت روز دنیا گره خورده و درآمیزی داشته و حتی در برخی موارد آئین و رسوم ویژه اعیاد بزرگ در خطه آذربایجان و استان اردبیل با آئینهای گذشته مغایرت یافته اما بازهم شاید بتوان کمی از تب و تابهای گذشته را در برپایی جشن چهارشنبه سوری در خطه اردبیل شاهد بود.
بطور کلی فرهنگ مردم را باید در درون زندگی آنها و از لابه لای باورهایشان جست و جو کرد از آنجا که چهارشنبه سوری از آئین های دیرین ایرانیان است جدا از اینکه امروزه آنچه در شهرهای بزرگ ایران در این عید انجام می گیرد بیشتر به جنگ و نزاع شبیه است تا سور و شادی، ولی می توان با بازگشت به زمانی حدود بیست و اندی سال پیش دریافت که شب چهارشنبه آخر سال مراسم متنوعی داشته است که در استان های مختلف ایران مراسمی با اشکال گوناگون و با سبک های سنتی صورت می پذیرفت که اکنون نیز برخی از آن رسوم در بعضی از استان ها از جمله استان اردبیل برگزار می شود.
چهارشنبه سوری در استان اردبیل و خطه آذربایجان از اهمیت و جایگاه ویژه در بین مردم این سرزمین برخوردار است و مردم از چند روزی مانده به عید نوروز با توجه به اینکه تمامی کارهای منازل خود اعم از غبارروبی، شست و رفت و گردگیری انجام داده اند با برگزاری جشنی که گاه کوچک و گاهی بزرگ و به مثال مهمانی ساده انجام می شود به استقبال عید نوروز می روند که این روز در اردبیل آداب و آئین مخصوص خود را دارد.
جامعه شناس استان اردبیل در این باره به ما می گوید: در این روز مردم اردبیل در حیاط و یا کوچه های محل و کوی و برزن خود آتشی روشن می کنند و آن را نماد روشنایی، تکاپو و تلاش و به رغم دور هم بودن هیزم آتش آن را نماد دورهم بودن اعضای یک خانواده و در نهایت دور شدن از بلاها و شیاطین معنا می کنند.
بیوک جامعی بیان می کند: به رغم منطبق شدن این جشن با عقاید مردم سرزمین عرب مردم استان اردبیل و جای جای ایران زمین این بیت فردوسی را دليل توجه به فروغ و روشن كردن آتش می دانند: "نگويی كه آتش پرستان بدند، پرستندگان پاک يزدان بدند".
وی ادامه می دهد: از دیگر رسوم رایج در بین مردم آذربایجان و به تبع آن استان اردبیل در روز چهارشنبه سوری می توان به تهیه آجیل و شیرینی مخصوص این روز اشاره کرد کهآجیل مخصوص این روز شور و شیرین، مانند آجیل عادی مشگل گشاست، یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی، کشمش سبز، مویز، باسلـق، پسته و بادام، فندق بو نداده، نقل، شکر، پنیر، و مغز گردو هم اضافه می کنند.
جامعه شناس و پژوهشگر مردمی استان اردبیل با اشاره به معنی خاص این رسم در استان اردبیل اینگونه برای ما یادآور می شود: مردم استان اردبیل و آذربایجان تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند و خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.
شال ساللاماق
دستمال انداختن، یا همان "شال ساللاماق" یکی از آئینهای دیرین مردم منطقه آذربایجان به ویژه مردم ذرباستان اردبیل در چهارشنبه آخر سال است که این آئین در گذر زمان هرچند در مناطق شهری به کلی به فراموشی سپرده شده است اما هنوز هم در گوشه و کنار دیار آذری زبانان، استان اردبیل می توان اثراتی به جا مانده از این رسم دیرین و گذشتگان و اجدادمان را مشاهده کرد.
شادی های مردم استان اردبیل در قبل از عید نوروز گرچه از ابتدای اسفندماه آغاز می شود اما این شور و نشاط و تکاپوی رخنه کرده در وجود مردم این دیار معمولا در چهارشنبه آخر سال یا چهارشنبه سوری به اوج خود می رسد و شاید به وضوح می توان گفت یکی از زیباترین و در عین حال دیرنده و ماناترین آئینهای سنتی ویژه عید نوروز و چهارشنبه سوری را می توان در استان اردبیل در این روز شاهد بود.
سلیمه حیدری یکی از پیرزنان استان اردبیل در خصوص این آئین دیرین به ما گفت: در آئین "شال ساللاماق" که در گذشته پررونق تر از حال بود معمولا به کوچکترین عضو خانواده یک روسری و یا شال داده می شد تا آن را از روزنه یا در زبان ترکی "باجا" پشت بام خانه های روستایی که معمولا منزل یکی از آشنایان و یا اقوام همان خانواده می بوده به داخل خانه فرستاده و آن را پر از خلعتی ها و هدایایی تحویل بگیرد.
وی ادامه داد: یا به تعبیری دیگر پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه شال خود را پایین می انداختند که در این هنگام صاحب خانه نیز به فراخور حال خود و بضاعت درآمد خانوادگی چیزی را در گوشه شال می بست تا پسران آن را بالا بکشند و چنانچه پسر خواهان دختر خانواده بود شال را بالا نمی کشید و اگر خانواده دختر راضی بودند نشانه ای از دختر را به شال می بستند.
این بانوی 64 ساله در ادامه تصریح کرد: در گذشته معمولا محتوای داخل بقچه یا همان شال خوردنی هایی از قبیل آجیل، میوه شب عید، یک کاسه یا پیاله قووت و شکلات و یا یک جفت جوراب و هر چیز دیگری بود که می توانست هم به عنوان یک عیدی و هم به عنوان یک خلعتی محسوب شود که این امر نیز برگرفته از مهر و صفای عمیق در بین مردم منطقه و خونگرمی آنان در آن زمان بوده است.
رسم شال اندازی در گذشته در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می شود اما متاسفانه در مناطق شهری این رسم قدیمی و زیبا به فراموشی سپرده شده که در بین کودکان نیز شال ساللاماق به قصه تبدیل گردیده و حتی برخی به فرزندان خود قصه شیرین آن را نیز تعریف نمی کنند اما چه بهتر می شد اگر این رسم و آئینهای دیگری که یادگاران گذشتگان و اجدادمان هستند نسل به نسل انتقال می یافت تا اینگونه به فراموشی سپرده نشود.
از قدیم الایام صبح آخرین چهارشنبه (چهارشنبه سوری) زنان بر سر رود یا چشمه رفته و کوزه ها را پر از آب می کردند و از آن آب برای خمیر کردن، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می شد که این امر را نیز برای خود آئینی زیبا تلقی کرده و نماد خوش روزی و خوش یمنی می دانستند.
قولاق آسدی
فال گوش نشینی یا "قولاق آسدی" یکی دیگر از آئینهای چهارشنبه سوری است که آن نیز همچون سایر رسمهای شیرین منطقه آذربایجان در این روز به فراموشی سپرده شده است.
امروزه اگر یک کودکی به اصطلاح بزرگ شده شهر بوده شاید به ندرت اسمی از آئین "قولاق آسدی" شنیده باشد و هیچگاه از نحوه برگزاری این آئین و چگونگی انجام آن چیزی نداند.
"قولاق آسدی" یا "قولاق آسدی گئجه سی" و یا "شب فال گوش نشینی" تا یک دهه قبل در روستاها، مناطق کوچ نشین و حتی در برخی از محلات مناطق شهری استان اردبیل اجرا می شد اما به مرور این آئین هم کم رنگ و هم اکنون "قولاق آسدی"، این یادگار دیرین بیشتر از آنکه مورد اجرا قرار بگیرد در سینه پدربزرگها و مادربزرگهایمان پنهان و محبوس شده است.
کارشناس مردمی استان اردبیل در این مورد می گوید: در آئین قولاق آسدی فرد ابتدا در خانه خود نیت کرده و دستهایش را محکم روی گوش هایش می گذاشت و سعی می کرد تا مقصد خود که خانه یکی از همسایه ها بود چیزی و یا صدایی نشنود.
مجتبی جوان اجدادی با اشاره به اینکه در این آئین فرد با نیت خود به کنار در یا پنجره خانه مورد نظر که به احتمال خانه همسایه، اقوام و یا یکی از آشنایان دور و نزدیک بود می رفت و دست هایش را از گوشش بر می داشت، می افزاید: با اولین جمله ای که فرد از داخل خانه می شنید محقق شدن یا نشدن نیت خود در سال جدید را تفسیر و تعبیر می کرد.
وی ادامه می دهد: فردی که به "قولاق آسدی" می رفت اولین جمله ای که شنیده است را به خاطر می سپرد و با برگشت به منزل خویش تفسیر آن جمله را از بزرگ خانواده که معمولا پدربزرگ، مادر بزرگ، پدر یا مادر خانواده بود جویا می شد که در این حالت جمله مثبت و امید بخش به معنای محقق شدن آرزو و نیت در سال جدید بود اما جمله منفی و مایوس کننده به معنای نرسیدن به آن نیت و آرزو در سال جدید تلقی و تعبیر می شد.
رسم "آتش افروزی" و "خونچه عروس" در چهارشنبه سوری
آئین آتش افروزی یکی دیگر از آئینهای ویژه چهارشنبه سوری در خطه اردبیل است كه در این رسم پيش از غروب آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزن و یا چوب را كه از پيش فراهم كرده اند روی بام يا زمين حياط خانه و يا در کوچه انباشته کرده و با غروب آفتاب و نيمه تاريک شدن هوا زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند.
بعد از افروختن آتش از بزرگ تا كوچک هر كدام سه بار از روی آتش می پرند تا مگر ضعف و زردی ناشی از بيماری و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود در سال پیش رو بخشند که در برخی از روستاهای استان اردبیل مردم منطقه در حال پريدن از روی آتش ترانه هايی را نیز می خواندند.
از جمله مراسم دیگری که در روز چهارشنبه سوری در استان اردبیل و به تبع در خطه آذربایجان معمول و مرسوم است فرستادن خونچه ای از میوه و شیرینی و پارچه و خلعتی برای عروس خانواده است که در شب چله نیز خونچه ای نظیر همین به خانه عروس فرستاده می شود.
در این رسم معمولا خانواده داماد مقدمات خلعتی را تدارک می بینند و با تهیه آنها و تزئین زیبای هدایا آنها را بر روی سینی های بزرگی می چینند و به همراه چند تن از اقوام شادی کنان به خانه عروس برده و در عین حال به خانواده عروس چشم روشنی می دهند.
خلعتی خانواده داماد معمولا شامل روسری، چادرسفید و بخشی از اقلام خوراکی من جمله آجیل و شیرینی، شکلات، قووت و در برخی موارد گوسفند و سایر اقلام خوراکی است که این موارد مطابق با بضاعت خانواده ها و رسم و آئینهای منطبق بر ایل و طایفه مدنظر متفاوت و متغیر است.
اوزوگ آتدی
"اوزوگ آتدی" از ديگر رسم های شب چهارشنبه سوری در استان اردبیل است که در اين رسم 10 تا 20 نفر که معمولا اعضای یک خانواده و یا اقوام و آشنایان یک ایل یا طایفه هستند در خانه ای جمع می شوند و داخل تشت یا قابلمه ای بزرگ آب سرد می ريزند و روی آن را با حایل یا با پارچه سفيد و قرمز می پوشانند.
هر یک از اعضا انگشتر خود را داخل آب می اندازد و همه به نوبت یک دو بيتی يا یک بيت شعر که معمولا بایاتی آذری است می خواندند.
فردی كه دو بيتی خواند خودش يا كسی ديگر دستش را از زير پارچه داخل تشت کرده و بدون آن كه داخل تشت را ببيند انگشتری را بيرون می آورد که در این هنگام اگر انگشتر مال خواننده بایاتی بود، نيت خود را با توجه به آن شعر تعبير می كند اما در غير اين صورت انگشتری هر كس بيرون آيد آن شعر با نيت او تعبير می شود.
با اتمام و پايان شب و آغاز روز چهارشنبه کودکان، جوانان و بزرگسالان به سوی رودخانه ها و جوی ها روانه شده و از روی آب های جاری و خروشان می پرند و هنگام پريدن از روی آب همان جمله هایی را تكرار می كنند كه موقع پريدن از روی آتش می گويند هم چنين هر كس در كنار جوی آب مقدار كمی از موی خود را بريده و در آب می اندازد تا سال آينده سال خوب و پرباری همراه با سلامتی برای صاحب گیس باشد.
در چهارشنبه آخر سال مردم استان اردبیل به صورت گرم و با قلبی آکنده از مهر و محبت این روز را به هم تبریک گفته و سالی زیبا و توام با سلامتی و شادکامی را برای یکدیگر آرزو می کنند که در برخی مناطق دید و بازدید به صورت مفصل در بین اهالی منطقه انجام می گیرد.
کنده ا
انتهای پیام/ع