به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حسین رضازاده پس از اینکه از فدراسیون وزنه برداری رفت و ماندن در شورای شهر را ترجیح داد، دیگر کمتر در رسانه ها ظاهر شد.
در آستانه نوروز 96 رضازاده در گفتوگوی عیدانه در مورد خیلی مسائل دوران کودکی تا قرار گرفتن بر روی صندلی ریاست فدراسیون سخن گفت.
رضازاده در مورد حضورش در شورای شهر و اینکه چرا در زمان انتخابات، شورا را به وزنه برداری ترجیح داد، حرف زد و در تمام 120 دقیقهای که با او گفتگو داشتیم میتوان به خوبی دریافت که دلش هنوز با وزنه بردری است. در ادامه گفتوگو با رضازاده را میخوانید.
آقای رضازاده ممنون که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. برای شروع از خود و خانوادهتان بفرمایید اینکه حسین رضازاده در چه خانوادهای بزرگ شده است؟ من در اردبیل و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و دو برادر و پنج خواهر هستیم. زمانی که 14 ساله بودم، وزنهبرداری را شروع کردم.
کجا تحصل کردید و زمان تحصیل شاگرد اول بودید؟ من دبستان را در مدرسه شهید مطهری بودم. برای راهنمایی و دبیرستان در مدارس شهید قمیصی و جهان دانش تحصیل کردم. شاگرد اول که نبودم همان نمره 10 را میگرفتم خدا را شکر میکردم. (با خنده)
در زمان بچگی وسایل سنگین جابهجا میکردید؟ نه! من از اول اینگونه چاق نبودم، زمانی که وزنهبرداری میرفتم وزن بدنم 60 کیلوگرم بود، اما استخوان بندی ام درشت بود. زمانی که ایوانف به ایران آمد وزن بدنم بین 108 تا 110 کیلوگرم بود. بعد کم کم وزن بدنم بالا رفت. واقعا هم زحمت کشیدم تا وزنم بالا برود. یادم میآید که از رستوران غذا می آوردم و شب قبل از خواب یک پرس دیگر غذا می خوردم تا وزنم بالا برود. بعد از المپیک سیدنی خانوادهها در اردبیل یا شهرهای دیگر بچههای خود را که چاق بودند می آوردند تا وزنهبردار شوند. (با خنده).
پسرم ابوالفضل هم با وجود لاغر بودن، اما استخوان بندی درشتی دارد، وزنهبرداری کار کند بدنش پر میشود.
رویای حسین رضازاده در بچگی چه بوده؟ دوست داشتم وقتی بزرگ شدم معلم یا خلبان شوم. البته بیشتر به خلبانی علاقه داشتم. خانوادهام نیز میخواستند که من موفق شوم. آن زمان اگر کسی لیسانس می گرفت، میگفتند فلانی لیسانس دارد یا دانشگاه میرود، از این رو پدر و مادرم مانند همه پدر و مادر ها دوست داشتند فرزندشان مهندس یا دکتر شود.
فکر میکردید روزی ورزشکار حرفهای و مطرحی شوید؟ نه اصلا. مثل همه بچهها در کوچه فوتبال یا والیبال بازی میکردم اما این که بخواهم ورزشکار حرفهای شوم اصلا تصور نمیکردم. اتفاقی شد که به سمت ورزش حرفهای آمدم. برای 22 بهمن آموزشگاهها ثبتنام میکردند که من با دوستانم برای ثبتنام رفتیم. اولین بار هم که به اردوی تیم ملی آمدم 17 ساله بودم و قرار بود در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا شرکت کنیم.
سطح مالی خانواده شما چطور بود؟ وضع مالی متوسطی داشتیم. پدرم راننده کامیون بود و بعد از المپیک سیدنی بازنشسته شد. آن اوائل برای تمرین من و دوستانم با اتوبوس واحد به سالن میرفتیم. شب که می خواستیم برگردیم اتوبوس واحد نبود، کرایه تاکسی هم 10 – 20 تومان بود. ما هم این مقدار پول نداشتیم. بنابراین نزدیک به 40 دقیقه از باشگاه تا خانه را پیاده میآمدیم.
خسته نشدید که بخواهید ادامه ندهید؟ به هر حال ورزش حرفهای خستگی هم دارد، اما من وزنهبرداری را خیلی دوست داشتم، واقعا ایوانف شرایط وزنهبرداری را تغییر داد. وقتی باید قبل از صبحانه تمرین می کردیم میگفتیم این چه میگوید، چه کسی حال دارد، قبل از صبحانه تمرین کند. مربیان ایرانی در هفته یک یا دو مرتبه تمرین سنگین میدادند، اما ایوانف شرایط را عوض کرد.
آن زمان در ایران رقیبی هم داشتید؟ بله. یک حریف قدر از خوزستان داشتم که الان از او خبری ندارم. فکر میکنم دیگر ادامه نداد.
حمایت خانواده از شما چطور بود؟ مادرم چون می دید وارد محیط ورزشی می شوم راضی بود، اما شاید پدرم کمی مخالفت داشت، اما پدرم هیچ موقع من را به خاطر باشگاه رفتن کتک نزد اما سر مسائل دیگری که معمولا ناراحت و عصبانی بود از او کتک خوردم. آن زمان مربیان اردبیل هم خیلی برای ما زحمت کشیدند.
اهل گریه وگله از شرایط بودید؟ نه زیاد. فقط بعد از مدال گرفتن، چرا که تمام سختیها یادآوری میشود. شرایط قبل از رسیدن به تیم ملی و بعد از آن واقعا سخت بود. آن زمان بودجه زیاد نبود. برای بازیهای آسیایی 1998 بانکوک شاید کل اردو با یک میلیون تومان در فریدون کنار برگزار شد. یادم میآید در یک اتاق سه در سه، دو ، سه نفر می خوابیدیم و کنار دریا روی ماسهها تمرین میکردیم. در نهایت نیز با آب سرد دوش می گرفتیم. واقعا تا المپیک سیدنی شرایط سختی بود. حتی در کمپ تیمهای ملی روی زمین میخوابیدیم و تخت نداشتیم. فقط یک تلویزیون و یک یخچال بود و حتی کولر در تابستان نداشتیم. بعد از المپیک سیدنی که من و حسین توکلی طلا گرفتیم، هاشمیطبا و تقدس نژاد برای بازدید آمدند و از وضعیت خوابگاهها تعجب کردند، از این رو دستور باز سازی دادند و برای اتاقها تخت گذاشتد.
دلتان برای آن روزها حتی با وجود سختیهایش، تنگ نمیشود؟ چرا. به آن روزها که فکر میکنم دلم تنگ میشود. روزهای خوب و شیرینی بود. با این حال همه سختی کشیدیم و واقعا همه در شرایط سخت مدال گرفتیم. شاید برخی تصور کنند ما در پر قو بزرگ شدهایم و تمرین کردیم، اما این طور نبود. ما حتی قهرمان المپیک شدیم پزشک تغذیه نداشتیم، اما دلم برای تمرینات و جو اردو تنگ شده است. البته تمرینات هم سنگین بود. فشار تمرینات طوری بود که گاهی اوقات منتظر بودیم ایوانف سرش را بر گرداند یک حرکت را انجام ندهیم. (میخندد) یادم میآید شهرکرد بودیم و برای مسابقات جهانی 1999 تمرین می کردیم. ایوانف مریض شد و ما خوشحال شدیم که تمرین نداریم. داشتیم سبک کار میکردیم که ناگهان دیدیم ایوانف سرم به دست داخل سالن شد. واقعا ایوانف از لحاظ فنی و فکری و روحی باعث پیشرفت ما شد.
الان با ایوانف ارتباط دارید؟
قبلا بله اما، الان نه. دیگر در ارتباط نیستم. شنیدم که در روستای خود مشغول مزرعه داری است.
دوست دارید ابوالفضل وارد وزنهبرداری شود؟ من که دوست دارم، البته اگر دوباره نگویند رضازاده دوست ندارد کسی جز پسرش رکوردش را بشکند (میخندد). من هم مانند همه پدرها برای فرزندم آرزوهایی دارم. حال باید خودش هم وزنهبرداری دوست داشته باشد. خودم که در خانه تکنیکها را به او یاد میدهم 50 درصد رشته را دوست دارد و باید در شرایطش قرار گیرد و به باشگاه برود تا علاقمندیاش کامل شود. از سال دیگر که 13 ساله میشود بهترین موقع است که وارد باشگاه کرد.
دوست دارید پسرتان زیر نظر چه کسی وزنهبرداری را یاد بگیرد؟
کوروش باقری.
چرا؟ چون هر چه از اول یاد بگیرد همانها تا آخر کمکش خواهد کرد.
ابوالفضل از نظر وضعیت تحصیلی بهتر از شماست؟ از من که خیلی بهتر است (با خنده). الان دیگر شرایط فرق کرده و وضعیت درس بچهها خوب شده است.
فرزند دیگری جز ابوالفضل دارید؟ دارم. 2 تای دیگر. شاید کسی نداند اما دو پسر یکی همان ابوالفضل و دیگری محمد مهدی و یک دختر 8 ساله به نام فاطمه دارم.
وزنهبرداری را بیشتر دوست دارید یا شورای شهر؟ من از وزنهبرداری و ورزش وارد شورای شهر شدم و مردم حسین رضازاده را از وزنهبرداری میشناسند.
اما زمانی که باید بین وزنهبرداری و شورای شهر یکی را انتخاب میکردید، شورا را رها نکردید؟ چهار سال دوره ریاست من در فدراسیون تمام شد و دو سال از دورهام در شورای شهر باقی مانده بود. نمیتوانستم شورا را رها کنم چون مردم تهران به من رای داده بودند. شاید الان بگویند چرا ورزشکار باید در شورای شهر باشد، اما آن زمان کار من مشخص بود و میتوانستند بگویند در فدراسیون بمانم حتی حمایت ویژه هم کنند.
در این صورت شورای شهر را رها میکردید؟ بله. 100 درصد
چون فکر کردید شاید وزارت ورزش و جوانان نخواهد رییس فدراسیون شوید، شورا را رها نکردید؟ بله. با ساعی و جدیدی هم صحبت کنید متوجه میشوید آنها هم خواستند برای فدراسیون مربوط به خود کاندیدا شوند اما نگذاشتند. من بیشتر دوست دارم وزنهبرداری کار کنم. چون شش سال در فدراسیون بودم. اکنون هم که به شورای شهر آمدهام کمیسیون ورزش را انتخاب کردم.
حسین رضا زاده در شورای شهر کاری انجام داده که به آن افتخار کند؟ افتخار ما خدمت کردن به مردم است.
به هر حال میگویند کار در شورای شهر نیاز به تخصص دارد؟ من که از اول هم قهرمان المپیک نبودم. باید پله، پله یک مسیر را پیش رفت. میگویند کسی که مدال المپیک میگیرد حتما هوشش بیشتر است. ما هم به شورا آمدیم تا به شهروندان تهرانی کمک کنیم. در شورا هم به عنوان عضو خیلی از طرحهای عمرانی با امضای من اجرایی میشود. رای ما تاثیرگذار است.
به هر حال موثر بودن در تدوین یک برنامه اساسی برای شهر تهران خیلی فرق دارد تا این که فقط در رای گیریها و امضای طرحها مشارکت شرکت کنید؟ تنها رایگیری نیست، برای 22 منطقه تهران طرحها را بررسیهایی میکنیم که مثلا فلان طرح عمرانی انجام شود یا نه، برای مردم آن منطقه مفید است یا نه. در نهایت امضا کردهایم که آن طرح انجام شود.
اخیرا هجمههایی علیه ورزشیهای شورای شهر انجام شده، فکر میکنید چرا؟ معمولا نزدیک انتخابات این اتفاقات میافتد. به غیر از ورزشیها از قشرهای دیگر هم در شورا هستند. به هر حال نزدیک انتخابات عدهای با این روشها به نوعی سیاسی کاری میکنند.
این مساله شما را ناراحت نمیکند؟ دیگر عادت کردهایم.
چرا بعد از هجمهای که علیه ورزشیهای شورای شهر ایجاد شده شما سکوت کردید؟ ببینید کلیپی که مربوط به برنامه صندلی داغ از من پخش شد مربوط به سال 81 است و آن برنامه یک ساعت زمان برد. آن صحبتهایی هم که من انجام دادم از قبل مشخص شده بود که برای شوخی و خنده است، اما الان میبینید همان یک دقیقه از برنامه کلیپ شده است. آن بخشی که قرار بود به شوخی و طنز جواب بدهم را پخش کردهاند. من هم نه ناراحت شدم و نه حرفی زدم، چون میدانم برای چه بوده است. اگر سیاسی کاری نیست، چرا پنج، شش سال پیش از این تکهای از برنامه را پخش نمیکردند.
چه کسی ممکن است با حسین رضازاده مشکل سیاسی داشته باشد؟ من که با کسی مشکل سیاسی ندارم. این که جواب هم نمیدهم به این دلیل است که با کسی مشکلی ندارم.
بررسی نکردید چه شخص یا احتمالا جناحی پشت این ماجرا است؟ نه. اصلا. به دنبال آن هم نمیروم و برایم مهم هم نیست.
اما ممکن است این موضوع روی افکار عمومی تاثیر بگذارد؟
مردم حسین رضازاده را می شناسند و می دانند چه کار کرده است. آنهایی که باید بفهمند، میفهمند.
آقای رضازاده، شما گرایش سیاسی هم دارید؟ نه. هیچ گرایش سیاسی ندارم و فقط کار فرهنگی – اجتماعی انجام میدهم.
اما در انتخابات سال 88 از احمدی نژاد حمایت کردید و این یعنی گرایش داشتن؟ من گرایش سیاسی اصلا نداشتم. آقای احمدی نژاد، استاندار اردبیل بود و او را می شناختم. رفیق بودیم بنابراین حمایتش کردم. همین.
شما یک شخصیت ملی هستید و هزینه کردن این شخصیت ملی برای جریانهای سیاسی هزینههایی دارد. اکنون نیز این موضوع باعث شده رویکردی که مردم به شما و علی دایی دارند، با یکدیگر متفاوت باشد. این را چرا به من میگویید. باید به مسئولان گفت. حسین رضازاده کارش وزنهبرداری بوده و هست. من نخواستم ماجرا اینگونه شود.
شما خودتان خواستید به شورای شهر بیایید. از روی اجبار که نبوده؟ چرا وقتی گفتم به فدراسیون بر میگردم نگذاشتند، چرا وزیر آن زمان نگذاشت؟ من الان هم دوست دارم به فدراسیون برگردم. چرا در ورزش افراد سیاسی هستند. در همین وزارت ورزش و جوانان ببینید چقدر افراد سیاسی حضور دارند. مگر آنها ورزش کردهاند؟
به هر حال انتخاب شما بوده است. چرا علی دایی این راه را نرفت؟ علی دایی هم اگر فوتبالیست نبود شاید او هم به شورای شهر میآمد. شرایط فوتبال در همه دنیا نسبت به بقیه رشتهها متفاوت است و از لحاظ مالی حرف اول را میزند. اگر مصاحبهها را بعد از مراسم اهدای جوایز المپیک و پارالمپیک دیده باشید، ورزشکاران میگفتند جوایز آنها به اندازه مبلغ قرارداد یک فوتبالیست درجه سه هم نیست. بنابراین علی دایی هم اگر وزنهبردار یا کشتیگیر بود شاید به شورای شهر میآمد. علی دایی به کشورهای مختلف رفت و پول درآورده است. سرمایهگذاری کرد و شاید اصلا وقت نکند به این کارها وارد شود. الان به علی دایی بگویید برود رییس فدراسیون شود، شاید اصلا قبول نکند.
سرمایه مالی حسین رضازاده از علی دایی کمتر است؟ بله. 100 درصد. هزار برابر (با صدای بلند میخندد). آن موقع که علی دایی آلمان بود ما آرزو داشتیم یک ماشین پیکان داشته باشیم. (دوباره قهقهه میزند)
به هر حال الان بحث محبوبیت اجتماعی افراد مطرح است و مردم شما و علی دایی را با هم مقایسه میکنند؟
من پهلوان این مملکت هستم. فدراسیون که نیستم. الان هم که در شورای شهر هستم چهار نفر آشنا دارم و شاید بتوانم مشکلی را حل کنم. همین صبح که وارد شورای شهر شدم، مردم نامههای زیادی به من دادند (دست در جیب کتش که بر روی چوب لباسی آویزان است میکند و تکه یادداشتهای مختلفی را در میآورد و نشانمان میدهد) تا مشکلات آنها را حل کنم.
شورای شهر هم تمام شود حاضرم به فدراسیون بروم. اگر در فدراسیون کارم خوب باشد به من پست دیگری پیشنهاد کنند نمیروم. اما اگر در فدراسیون ببینم که کاری نمیتوانم انجام دهم خودم بیرون میآیم. من توضیح دادم، من را مجبور میکنند که ما اینجا بیاییم. در حالی که باید سراغ کار خودمان برویم. این را مردم هم میدانند و حتی گفتهاند که میدانند ما را جای خودمان نمیگذارند. زمانی که من فدراسیون آمدم گفتند رضازاده جوان است نمیتواند مدیریت کند، اما دیدید که موفق هم بودم. فدراسیون را هم با 80 میلیون بدهی تحویل دادم. طباطبایی، سرپرست فدراسیون می گفت فکر میکردم فدراسیون بیش از یک میلیارد بدهی داشته باشد.
انتقادی که نسبت به عملکرد حسین رضازاده در شورا میشود این است که هیچ وقت نظر یا مطلب موثری در شورا مطرح نکرده است؟ این را قبول دارید؟ روز سهشنبه جلسه علنی شورا است. کسانی که سیاسی هستند، چون خبرنگار و دوربین است میخواهند خود را مطرح کنند و نشان دهند شروع به بحث میکنند اما من نه. چون همه حسین رضازاده را میشناسند. نیازی ندارم. در جلسات کمیسیون ها شرکت کنید آنجا متوجه میشوید نظر تخصصی دارم یا نه.
اخیرا یکی از همکاران ورزشی شما در شورا حاشیه ساز شده. عکسها و کلیپهای مختلفی از او دست به دست میشود. شما که به سلفی انداختن علاقه ندارید؟ نه. من سلفی دوست ندارم (با صدای بلند میخندد).
به هر حال از شما هم کلیپ بیرون آمده. همان کلیپ صندلی داغ؟
اگر ازمن یک کلیپ در اومده، از اونا 100 تا در اومده. (دوباره با صدای بلند میخندد).
از این بحث بگذریم. حالا اگر یک روزی دوباره به فدراسیون برگردید چه اشتباه مدیریتی که داشتید را جبران میکنید؟ بعضی آدمهایی که خوب مشورت نمیدادند را شاید دیگر کنارم بگذارم. البته من اشخاص زیادی را به فدراسیون نیاوردم. زمانی که به فدراسیون آمدم نزدیک به 60 نفر کارمند وجود داشت و 45 میلیون حقوق پرداخت میشد. بعضی از کارمندان را من اصلا ندیده بودم، اما یک میلیون حقوق می گرفتند از این رو قراردادشان را فسخ میکردم، اما برخی ها گفتند دیدید رضازاده مدیریت بلد نیست. فدراسیون حتی برای مسابقات قهرمانی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان یک ریال هزینه نکردیم و فقط حق الزحمه داوران را پرداخت کردیم.
مهمترین بحثی که در مورد دوران مدیریت شما وجود داشت تعطیل شدن کمیتهها و ردههای پایه بود. ما اعزام میکردیم، اما بودجه زیاد برای اعزام وجود نداشت یا مسابقات مهم نبود. الان رکوردهای مسابقات جوانان آسیا را که چند سال پیش برگزار شد با رکوردهای الان مقایسه کنید. ما اصولی اعزام میکردیم. البته برای این که خودم را نشان دهم میتوانستم خودم را بدهکار کنم و تیم را بفرستم. کمیتههای تخصصی نیز در زمان من تعطیل نبودند. آنهایی که به دردم می خوردند را داشتم. من نمیخواستم کسی را به فدراسیون بیاورم که فقط بگذارم کنارم. در واقع رو راست بودم و کسی را سر کار نمی گذارم که فردا برود من را نفرین کند. مثل الان که برخیها دارند نفرین میکنند.
اگر رییس فدراسیون بودید برای اختلاف نظر سجاد انوشیروانی و کیانوش رستمی چه کاری انجام می دهید؟ من از روزنامهها متوجه شدم که رستمی نحوه تمرینات انوشیروانی را قبول ندارد. باید صحبت کنند حتی شده یک هفته یا یک ماه با آنها صحبت شود که نحوه تمرینات چه چیزی باید باشد چون به نظرم مشکل کیانوش رستمی فقط تمرینات است.
به نظر شما در این اختلاف حق با چه کسی است؟ نمیدانم. چون آنجا نیستم دقیقا اطلاعی ندارم.
به نظر شما علی مرادی در این قضیه خوب عمل کرده است؟ اصلا خوب عمل نمیکند. این که حل ماجرا را به تاخیر می اندازد خوب نیست. کیانوش اعلام کرده به اردو نمیآید و چون او را می شناسم میدانم که نمی آید. باید به ماجرا ورود کرده و آن را حل کند.
از مدال کدام وزنهبردار در المپیک ریو بیشتر خوشحال شدید؟ هر دو خوب بودند. البته چون وزنهبرداران روس نبودند رقابت آنچنان سنگین نبود. با این حال مدال طلا همیشه خوشحالی دارد.
در مورد اتفاقی که برای بهداد در المپیک افتاد چه نظری دارید؟ بهداد واقعا غیرت کرد که خود را به المپیک رساند. یک ضرب وزنه خوبی زد، اما دو ضرب باید مدیریت میشد. باید یک وزنهای برای بهداد انتخاب میکردند که مدالش قطعی شود و بعد با حریف گرجی خود رقابت کند. به نظرم مدیریت وزنههایش در دو ضرب خوب نبود.
در مورد تصمیم هیات ژوری چه نظری دارید؟ به هر حال المپیک است. میتوانستند آن وزنه را هم قبول کنند. البته در جام فجر که تعداد زیادی مهمان خارجی آمدند و از فدراسیون جهانی هم حضور داشتند دیدند که بهداد چطور وزنه میزند و کاملا متوجه شدند بهداد به چه صورت وزنه می زند و بالا زدنش دو تکه است. به نظرم کار اشتباهی کردند که همه را دعوت کردند. این شرایط مانند این است که من دفعه اول متوجه می شوم نوع سوال پرسیدن شما به چه صورت است و به نوعی قلق کار دستم می آید. بنابراین دفعه بعد در مصاحبه میدانم چطور با شما مقابله کنم.
رابطهتان با آیان هنوز خوب است؟ بله. خیلی از کشورها هزینه میکنند تا رییس فدراسیون جهانی آنهار ا تحویل بگیرد، اما آیان من را دوست دارد. او حتی نامه به وزیر فرستاد که دلش میخواهد من دوباره رییس فدراسیون شوم.
این دخالت در انتخابات محسوب نمیشد؟ نه. آیان فقط از من حمایت کرد، در انتخابات دخالت نکرد.
فکر میکنید ایران چقدر شانس برای گرفتن کرسی هایی مانند ریاست و دبیر کلی فدراسیون جهانی را داشته باشد؟ ریاست را نمیتوانیم چون قوانین خاص خود را دارد. فکر میکنم آقای مرادی برای هیات رییسه کاندیدا شده باشد. خیلی از پیشکسوتان میگویند جام فجر برای این برگزار شد که او لابی کند. به عنوان یک ایرانی دلمان میخواهد پیروز شود اما نمی دانم موفق میشود یا خیر. بتوانم کمک هم میکنم تا پیروز شود.
من نیز بعد از المپیک لندن برای هیات رییسه کاندیدا شدم و آیان که حمایتم کرد 27 رای آوردم. آسیایی ها به من رای ندادند و خودشان می گفتند با من رفیق هستند ولی آقای X میگوید به من رای ندهند. اما یکی، دو روز قبل از انتخابات کنفدراسیون آسیا روسای فدراسیونها را جمع کردند و خواستند تصمیم گیری کنند "جلود" یا آقای مرادی دبیر کل شود از آنجا که پرواز من تاخیر داشت، داوود ملکی به جای من در رای گیری شرکت کرد و آقای مرادی تنها یک رای آورد که آن هم مربوط به داود ملکی بود.
کیفیت دومین دوره جام فجر و نبود تیم بزرگسالان را چطور میبینید؟ وقتی این همه هزینه کردند چرا تیم ملی بزرگسالان وزنه نزد؟ اگر نزدیک مسابقات بود مشکلی نداشت که وزنه نزنند. الان جام فجر چه خروجی برای ما داشت. پیشکسوتان گلایه داشتند که فدراسیون هنوز از دوره اول جام فجر بدهی دارد و یا این که رییس فدراسیون چرا با پول بیت المال در کشورهای مختلف خودش را تبلیغ میکند.
به سال خوب و بد اعتقاد دارید؟ نه. همه چیز دست خدا است و زیاد به این چیزها اعتقاد ندارم.
اراده حسین رضازاده چقدر میتواند در خوب بودن سال برای خودش موثر باشد. خیلی. من اراده خودم را قوی میکنم تا شرایط بهتر شود. اراده من به صورتی است که در المپیک سیدنی در یک ضرب 212.5 زدم در حالی که رکوردم 210 بود و تاکنون 212.5 را نزده بودم. واقعا طلای سیدنی را خدا داد. با کسانی رقابت داشتم که عکسهایشان را در اتاقم می زدم و استرس زیادی داشتم. یادم می آید با ایوانف هم اتاق بودم. شب قبل از مسابقه دو ساعت نتوانستم بخوابم و وزنم سه کیلوگرم پایین آمده بود. ایوانف وقتی این را فهمید خیلی عصبانی شد.
فکر کنم طلای سیدنی را خیلی دوست دارید؟ واقعا المپیک سیدنی رقابت سنگینی بود. نفر ششم 460 کیلوگرم رکورد ثبت کرد اما بهداد برای لندن با 455 کیلوگرم قهرمان شد.
سال آینده انتخابات شورای شهر است. دوباره کاندیدا می شوید؟ بله. اگر کمک کنید رای بیاورم و رای دهید. (با خنده)
دوباره در لیست اصولگرایان هستید؟ توکل بر خدا. انشاءالله
به نمایندگی مجلس علاقهای ندارید؟ نه. همین شورای شهر نیز اوایل با خودم میگفتم کاش نمی آمدم و وزنهبرداری را بیشتر دوست داشتم، اما نمیشد برگشت چون مردم رای داده بودند. در حالی که کار فدراسیون شاید سختتر از شورا باشد.
سیاست را دوست دارید؟ نه.
آدم سیاسی هستید؟ نه. سیاستمدارم.
شما غیر از شورای شهر فعالیت اقتصادی هم دارید؟
کم و بیش.
تجارتتان چیست؟ نمیتوانم بگویم. (میخندد)
مجموعه ورزشی دارید؟ نه ندارم اما دوست دارم داشته باشم و در فکرش هستم.
با کدام یک از وزنهبردارانی که به نسل طلایی معروف هستید، بیشتر رفاقت دارید؟ با همه ارتباط دارم. اما بیشتر با کوروش باقری.
سال 95 چطور بود؟ خوب و بد داشت. خوشحالی و ناراحتی هم داشت.
آرزو برای سال 96؟
سلامتی برای خودم و خانوادهام و مردم ایران.
موفق باشید و ممنون ممنون از شما و زحمتی که میکشید. سال خوبی داشته باشید.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/