به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان،لباس برتن کرده و به کوچه و خیابان می زنم و راه خانه ی مادربزگ را در پیش گرفته ام، بوی بهار به مشامم می رسد، تمامی شهر اصفهان حال و هوای بهار را به خود گرفته است و مردمی که در تکاپوی نوروز و خرید عید هستند.
به کوچه ای بن بست می رسم و درخانه ی قدیمی را می کوبم، مادربزرگم که ما او را خانم جان صدا می زنیم در را باز می کند و با روی گشاده من را به داخل خانه هدایت می کند.کنار کرسی نشسته ام و مادربزرگ برایم چای می آورد بوی عطر چای بهار نارنج هوش از سرم می برد.
از خانم جان می خواهم تا از آخرین روز نوروز برایم بگوید و او مهربان تر از همیشه به سراغ گنجه می رود و آلبوم عکسی را بیرون می آورد و باهم عکس ها را تماشا می کنیم و او با جذابیت تمام برایم از خاطره ها و آداب رسوم نوروز و سیزده به در، در اصفهان می گوید.
عید نوروز، این عید باستانی آداب و رسوم و آئین مختلفی دارد که از خانه تکانی پایان سال شروع می شود و چهارشنبه سوری، چیدن سفره ی هفت سین، تحویل سال، دید و بازدید و عیدی گرفتن و در آخر با سیزده به در، آخرین روز عید نوروز خاتمه پیدا می کند.
نوروز تا روز سیزدهم فروردین همراه با جشن و شادی و آئینهای خاص خود در میان مردم ادامه دارد پس از دوازده روز برگزاری جشنهای نوروزی، روز سیزدهم فروردین با حال و هوای ناب خود مراسم و آئین مخصوص به خود را دارد و ایرانیان در این روز به گردش در طبیعت میپردازند و این رسم تا به امروز ادامه داشته و به صورت یک نمایش ملی در آمده است.
مراسم سیزده به در از دیرباز در اصفهان برپا میشده و مردم اصفهان مانند مردم سایر نقاط کشور در این روز از صبح خروس خوان و پس از طلوع خورشید از خانههایشان خارج شده، در کنار جویها و چشمههای آب روان و در کنار زایندهرود، جایی که کوهی در مقابلشان قرار داشت، میرفتند و در اکثر مواقع کوه صفه را برای گذراندن این روز انتخاب میکردند و تا شامگاه، آیین های مختلفی را برای گذراندن یک روز شاد در طبیعت انجام می دهند و برخی از این مراسم ها از جمله سبزه گره زدن و به آب سپردن سبزه از قدمتی چندین ساله برخوردار است.
خانوادههای اصفهانی با نهایت دقت سبزهای که در شب عید سبز کرده بودند را از منزل خود خارج کرده و در کنار جویها و چشمههای آب روان میگذاشتنند و با صدای بلند میگفتند: «سبزی و خرمی تو از من، زردی و رنجوری من از تو» و سبزهها را قبل از هر کاری دختران مجرد گرهای به آن می زدند تا به میمنت برکت آن بختشان باز شود و بعد سبزه ها را مشت مشت کنده و در آب میریختند.
پژوهشگران به آب سپردن سبزه ها را اینگونه تدبیر می کنند که مردم تا سیزدهم نوروز از سبزه عید مراقبت می کردند و روز سیزدهم، سبزه را به آب روان می سپردند به این امید که این دانهها به همراه آب روان موجب برکت و باروری کشتزارها شوند.
اما امروزه که آب روان را در شهرهای بزرگتر کمتر میتوان دید برخی از مردم هنوز بر این باور هستند که باید سبزه را در دشت و طبیعت بکارند تا زمین از وجود آن بارورتر شود.
مردم اصفهان در هنگام حضور در طبیعت نیز خوراکیهای مختلف مانند: گندم و شاهدانهی بو داده، تخم مرغ هفت رنگ و آجیل و شیرینی که از عید باقی مانده بود را با خود برده و تا زمانی که در طبیعت حضور داشتند، با خنده و شادمانی در کنار قوم و خویش هم از آنها میخوردند.
بازی کردن در روز طبیعت آن هم با خانواده یکی دیگر از آداب روز سیزده به در است که
موجب ایجاد شادی و نشاط میشود و بخش مهمی
از برنامههای این روز به حساب می آید هر چند که امروزه، دوچرخه سواری و توپ بازی
جای کشتی های دو نفره و چوب بازی و بسیاری دیگر از بازیها را در شهرهای صنعتی
گرفته اما هنوز هم در استانهای دیگر بازیهای محلی مانند هفت سنگ، دکبدی (بازی
زو) با یک پا اجرا می شود.
علاوه بر این ها آئین های سیزده بدر مانند بازی های گروهی، ترانه خوانی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراک پزی های عمومی، بادبادک پرانی، سوارکاری، نمایش های شاد، هماورد جویی جوانان و آب بازی بخشی از این آئین هاست که ریشه در باورها و فرهنگ اساطیری دارند.
ناهار روز سیزدهم نوروز در میان اکثر خانوادههای اصفهانی سبزی پلو و ماهی بود که خانمهای خانه در زمان حضور در طبیعت پخت آن را بر عهده داشتند و بعدازظهر سیزدهبهدر هم آش رشتهای در طبیعت پخته و دور هم میخوردند.
همیشه طبیعت برای مردم ایران مقدس و مهم بوده و هست و میدانستند آبادانی حاصل طبیعت سالم است به همین دلیل ایرانیان در هر کجا شادی این روز را سپری میکردند به گونه ای با طبیعت برخورد داشتند که ردی از آنها در طبیعت باقی نمیماند به این معنا که همان مکان را همان طور دست نخورده و بکر باقی میگذاشتند وشاید تنها آدابی که از این روز کم کم درحال فراموش شدن است، همین برخورد درست با طبیعت باشد.
سیزده به در امروزی نیز تنها نامی از یک جشن کهن را برخود داشته و هیچ شباهتی به آئین کهن و یادگار نیاکان ما ندارد و نحوه ی اجرای این جشن، مانند بسیاری از دیگر آئین های ایرانی، عمیقا از شیوه ی اصیل و باستانی خود دور شده است و به شکل فعلی آن، دارای سابقه ی تاریخی در ایران نیست.
اگر در گذشته بزرگان ما سبزه های نوروزی خود را در این روز به صحرا می برده و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین می کاشته اند، امروزه ما آن را به سوی یکدیگر پرتاب می کنیم و تکه تکه اش می کنیم.
سیزده بدرِ پیشینیان ما، روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، و زیست بوم مقدس آنان بوده است در حالیکه امروزه روز ویرانی و تباهی طبیعت است.
در بعد از ظهر روز سیزدهم نوروز، دختران مجرد و دم بخت اصفهانی به قدم زدن در طبیعت پرداخته و برای بازشدن بخت خود سبزهها را به هم گره میزدند و به این ترتیب روز سیزدهم نوروز با تمامی شادی ها، عکس های یادگاری و خاطراتش در اصفهان پایان مییافت.
خانم جان آلبوم عکس را بست و نفس عمیقی کشید و این شعر را برایم خواند:
سيزده عيد و بهاران بود و رود
كنار زنده رود است وگل و سبزه و
دلجويی يار
ديگران مست تماشای گل و سبزه و رود من و رازی نهفته است درآن چشم خمار
گفت برخيز و به گلگشت و تماشا برويم كه بود باغ، طرب زا و پر از نقش ونگار