وي تحصیلات دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در زادگاهش شهرستان آستانه اشرفیه پشت سر نهاد و در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم شد و پس از آن لباس مقدس سربازی را به تن کرد و در خنثی کردن توطئههای نوکران و جیره خواران استکبارجهانی در منطقه گنبد، حضوری دلاورانه داشت. هنوز دوره سربازی را به اتمام نرسانده بود که عضو بسیج شد.
با معنویتی که در سردار خوشسیرت وجود داشت مهر و محبتش در اولین وهله دیدار هر بینندهای در دلش مینشست، کمال عشق، معرفت و خداشناسی مهدی بود که بچههای رزمنده خود را مرید او میدانستند و پروانه وار گرد شمع وجودش میگشتند.
او با تلاش بی وقفهاش در عملیاتهای افتخارآفرین و غرورآمیز طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، فتح خرمشهر، رمضان، مسلم ابن عقیل، محرم، والفجر 4، والفجر 6، هورالعظیم، قدس، بدر، والفجر 8، کربلای 2، کربلای 5 و نصر 4 حضور پیدا کرد.
اعتقاد راسخش به اسلام، امام و انقلاب و شاگردی این مکتب انسانساز هدفی را برایش ترسیم کرده بود که برای رسیدن به آن سر از پا نمیشناخت و بهترین دلیل اینکه پس از 13 بار مجروحیت در عملیاتهای مختلف، هیچگاه در استراحت کامل بسر نبرد، بلکه پس از بهبودی مختصر، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشکریان اسلام قرار گرفت.
خوشسیرت مسئولیتهای خویش را در جبهه از فرماندهی دسته آغاز کرد و پس از گروهان و گردان، با رشادت و مدیریتی که از خود نشان داده بود به فرماندهی تیپ دوم محرم و معاونت فرماندهی لشکر قدس گیلان برگزیده شد.
وی که در فراق دوستانش هماره میسوخت و در دل و بر لب آرزوی شهادت داشت، سرانجام پس از سالها حضور مستمر و مداوم در جبهههای جنگ و رزم بی امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر، ششم تیرماه 1366 شهد شهادت را نوشی.
فرازی از وصیتنامه شهید خوشسیرت
«پدرم و مادرم و همه اعضای خانواده مفتخر و خرسند باشید که امروز خداوند به شماها افتخار میکند و اگر در طی این راه مقدس خونم بر زمین ریخت و به رود پر خروش شاهدان پیوست پس خوشا به حال شما که خود را با زهرا(س) همدرد کردید و من هم آن وقت روحم در آرامش است که طوری زندگی کنید که انگار فرزندی به انقلاب تقدیم نشده و همیشه خود را بدهکار انقلاب و اسلام و امام بدانید»
روحش شاد و یادش گرامی
انتهای پیام/