به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، امام کاظم علیه السلام در زمان خود به علم و تقوا و زهد و دیانت و عبادت، شهرت داشت تا جایی که این ابن ابی الحدید معتزلی درباره ایشان مینویسد: «فقاهت، دیانت، عبادت، بردباری و شکیبایی همه در آن حضرت جمع بود.»
دانش امام امام جعفر صادق علیه السلام بر علم فرزندش موسی بن جعفر گواهی داده و فرموده است: اگر از این پسرم درباره آنچه در مصحف (قرآن) وجود دارد بپرسی به یقین عالمانه پاسخت میدهد.
و نیز فرموده است: حکمت فهم، سخاوت و دانش امور دینی مردم که در آن گرفتار اختلاف و سردرگمی شدهاند نزد اوست. عالمان دانشهای فراوانی در عرصه دین و غیر دین از آن حضرت نقل کرده و در میان محدثان به «عالم» شهره یافته بود. مفید میگوید: مردم روایات بسیاری از ابوالحسن موسی نقل کردهاند او فقیهترین مردم زمان خود بود.
عبادت و تقوای حضرت زهد و عبادت امام کاظم علیه السلام به قدری شهره بود که هارون الرشید سرسختترین دشمن امام نیز می گوید: این مرد از راهیان بنیهاشم است.
تاریخ نگاران او را عابدترین مردم روزگار خود خواندهاند تا آنجا که «عبدصالح» و «زین المجتهدین» ( زیور کوشندگان در عبادت) لقب گرفت و هرگز کسی همانند او در بندگی و فرمانبرداری دیده نشده.
نمونه هایی از عبادت امام
۱. نماز: شب را نمازهای مستحبی میگزارد و آنها را با نماز صبح پیوند می داد. آن گاه تا برآمدن خورشید به تعقیبات می پرداخت و چون خورشید طلوع میکرد حضرت سر به سجده میگذارد و پیوسته به دعا و ستایش خداوند مشغول بود تا این که ظهر فرا میرسید. البته باید توجه داشت که ظاهرا این عمل همیشگی حضرت نبوده است زیرا در تاریخ به کرار آمده که حضرت در پی حوائج مؤمنان بودهاند و این جزء سیره حضرات معصومین علیهم السلام است که رسیدگی امور مسلمانان را مقدم بر عبادت شبانه روز غیر از واجبات میدانستند.
شاهد این مطلب اینکه دقیقا چنین مطلبی در زمان زندانی بودن حضرت نقل شده بنابراین میتوان این گونه عبادت را به آن زمان تطبیق کرد. هارون از فراز کاخ خود خانه زندان ربیع را میکاوید. او در جای مخصوصی از آن خانه جامعهای بر زمین میدید که هرگز جا بجا نمیشود و حرکتی ندارد.
از این موضوع در شگفت شده از ربیع پرسید: این پیراهن چیست که همه روزه آن را در همین جا میبینم؟ ربیع پاسخ میدهد: ای امیرالمؤمنین آنچه میبینی پیراهن نیست بلکه موسی بن جعفر است که همه روزه هنگام برآمدن خورشید سرش به سجده مینهد و ظهر هنگام، سر از سجده بر میدارد. اینجا بود که هارون الرشید مبهوت شده نتوانست شگفتی خود را پنهان کند و گفت: اما او از زاهدان بنی هاشم است.
زهد و عبادت امام کاظم علیه السلام به قدری شهره بود که هارون الرشید سرسختترین دشمن امام نیز میگوید: این مرد از راهیان بنی هاشم است. تاریخ نگاران او را عابدترین مردم روزگار خود خواندهاند تا آنجا که «عبدصالح» و «زین المجتهدین» لقب گرفت و هرگز کسی همانند او در بندگی و فرمانبرداری دیده نشده.
و نیز در زمانی که در سیاهچالهای هارون بسر می برد حضرت خطاب به خداوند عرضه میدارد: اللهم انّی أسئلک أن تفرغنی بعبادتک اللهم و قد فعلتَ فلک الحمد. بار خدایا از تو میخواستم فرصتی عنایت کنی تا به بندگی و عبادتت بپردازم خداوندا آنچه میخواستم فراهم نمودی پس ستایش تو را سزاست.
۲. روزه داری: حضرت کاظم علیه السلام روزها روزه داشت و شبها را به عبادت زنده میداشت، به ویژه زمانی که به دستور هارون در زندان به سر میبرد.
۳. حج: آن حضرت در حالی که اسبان راهوار و اصیل در مسیر سفر آزاد گذاشته بود مسافت میان مدینه و مکه را پیاده طی میکرد. تمام افراد خانواده حضرت و نیز برادرش علی بن جعفر درباره مدت زمانی که در راه بودند میگوید: نخستین سفر ۲۶ روز، دومین آن ۲۵ روز سفر سوم ۲۴ روز و چهارمین سفر ۲۱ روز به درازا کشید.
۴. تلاوت قرآن: حضرت قرآن را با دقت و تدبر و خوش نواتر از هر کس میخواند و چون به خواندن قرآن میپرداخت اندوهگین میشد آن گونه که هر کس تلاوت حضرت را میشنید میگریست.
حفص میگوید: او قرآن را با آهنگی حزین می خواند و چون به تلاوت میپرداخت گویی که با مخاطبی گفت و گو میکند.
۵. آزاد کردن بردگان: حضرت هزار برده را به انگیزه جلب خشنودی خدا و تقرب به درگاهش آزاد کرد.
زهد امام:
ابراهیم بن عبدالحمید ابعاد و دامنه زهد امام کاظم علیه السلام را چنین بیسان میکند: وارد خانهای شدم که حضرت در آن نماز میگزارد.
در آن جا جز یک زنبیل که از برگ خرما بافته شده بود و شمشیری آویخته و یک قرآن چیزی دیگر نبود. در روایت ابراهیم زندگی امام کاظم علیه السلام آن چنان ساده و زاهدانه توصیف شده بود که حداقل نیازها و وسایل زندگی که طبقه ضعیف جامعه آن روز نیز از آن برخوردار بود نداشت و این خود دلیل روشنی بر رویگردانی آن حضرت از دنیا و لوازم آن است.
البته امام در حالی چنین زاهدانه میزیست که اموال فراوان و حقوق شرعی از سوی شیعیان برای امام فرستاده میشد.
حضرت قرآن را با دقت و تدبر و خوش نواتر از هر کس میخواند و چون به خواندن قرآن میپرداخت اندوهگین میشد آن گونه که هر کس تلاوت حضرت را میشنید میگریست.
بخشندگی امام
مورخان به اتفاق گفتهاند که او هر آنچه داشت بدون چشم داشت پاداش و یا سپاسگزاری در راه خدا به آنان داد. او آنچه به مستمندان میداد مخفیانه و به طور ناشناس بود تا مبادا ذلت خواهش را در چهره درخواست کننده ببیند.
کیسههایی حاوی دویست تا چهارصد دینار به آنان می داد . این کیسهها در زیادی و گرانی ضرب المثل بودند. خاندان حضرت میگفتند: شگفت انگیز است کسی که از کیسههای موسی برخوردار شود و از کمبود و فقر شکایت کند.
بردباری حضرت
در بردباری و فرو بردن خشم نیز ضرب المثل بود. یکی از نوادگان عمر بن خطاب رفتار بد و نکوهیده ای با امام داشت پیوسته امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ناسزا میگفت. عدهای از دوستان امام کاظم بر آن شدند تا او را بکشند. اما امام آنان را از این کار بازداشت و بر آن شد تا مشکل را به صورتی دیگر حل کند.
از این رو محل او را جویا شد به حضرت گفتند: در اطراف مدینه به زراعت مشغول است. حضرت بیخبر بسوی او روانه شد آن مرد خطاب به حضرت فریاد برآورد: کشت مرا پایمال مکن! حضرت همچنان به راه خود ادامه داد تا اینکه به وی نزدیک شده بنای مهربانی با او گذاشت و با لطیفترین گفتار با او سخن گفت؛ سپس به نرمی از او پرسید: چقدر به مزرعه تو زیان رسیده است؟ گفت: صد دینار.
امام فرمود: امید داری از این مزرعه چه مقدار سود عایدت شود؟ گفت: دویست دینار. امام سیصد دینار به او داد و فرمود: این برای توست و کشت تو نیز باقی است. مرد منفعل شد و از این که پیش تر رفتاری ناشایست با امام داشت شرمنده گردید.
منبع: تبیان
انتهای پیام/