* از چگونگی ورود خود به عرصه مستندسازی بگویید.
قصه ورود ما به حوزه مستندسازی را شاید بشود برایش چند پیش زمینه عنوان کرد که اولین آنها حضور در دورههای عکاسی خانه عکاسان حوزه هنری بود. من در سالهای 74 و 75 در این دوره ها شرکت کردم و طی آن سالها کارهای کلاسی و عملی عکاسی اجتماعی که طی دوره تعریف میشد، زمینه آشنایی و تجربه خوبی را برای ثبت و به تصویر کشیدن موضوعات مختلف برای من به وجود آورد. در ادامه آن سال ها گذراندن یک دوره فیلم سازی یکساله در انجمن فیلم سازی جوانان ایران، آن تجربهها را متفاوتتر کرد ولی آن اتفاق اصلی که من را به حوزه مستندسازی نزدیک کرد، آشنایی و فعالیت در بخش تحقیق مؤسسه روایت فتح بود؛ چرا که من در آنجا با مبانی پژوهش آشنا شدم اینکه موضوعات چطور انتخاب می شوند، چطور میشود یک موضوع را شاخ و برگ و اصطلاحا پرورش داد و... پس از فعالیت 5 و 6 ساله در عرصه تحقیق و گذراندن چند تجربه کار مدیریت تولید، سال 89 اولین مستند بلند خودم را با عنوان «غزه 85 مایل» در موسسه روایت فتح تولید کردم.
* از سبک مستندسازی خود بگویید.
از نظر انتخاب موضوع از سالها قبل و قبل تر از اینکه کار مستندسازی را شروع کنم، وضعیت و شرایط محیطی و اجتماعی اتفاقات و مسائل کشورهای منطقه همیشه برای من مسئله بود. طوری که اگر میخواستم موضوعی را پیگیری کنم و از جزئیات آن اطلاع پیدا کنم، هیچ وقت منبع داخلی و اینکه یک فیلمساز ایرانی به این موضوع نزدیک شده باشد وجود نداشت؛ همیشه من و بخشی از دوستانم که دغدغه پیگیری این مسائل را داشتیم که باید آنها را از زاویه نگاه مستندسازان و فیلم سازان اروپایی و آمریکایی پیگیری میکردیم. برای همین بر خلاف تجربه دوره تحقیق که بیشتر حول موضوعات جنگ هشت ساله و دفاع مقدس بود، در این بخش حوزه بین الملل را برای تولید فیلمهای مستند انتخاب کردم. لذا از نظر سبک شاید بتوان گفت که در سبک مستند بحران با زمینه موضوعات اجتماعی فعالیت میکنم.
* مستندهای شما چه ویژگیهایی دارد؟
شخصا به ساختار مستند گزارشی علاقهمند هستم و از این ساختار دفاع می کنم. چرا که برخی این ساختار را با گزارش اشتباه گرفتهاند و این دو را متفاوت نمیدانند. این در حالی است که گزارش با مستند گزارشی تفاوتهای اساسی دارد.
تلاش برای ارائه تصویری حقیقی از واقعیات عینی و پرداخت جزئیات دقیق یک موضوع برای ترسیم شمایی واقعی از محیط آن رویداد و یا به عبارت دیگر گذشتن از حقیقت ظاهری و رسیدن به واقعیت باطنی و عینی موضوع در زمانهای که تردید در ذات واقعیت به روش فراگیر و معمول جریانهای رسانهای و خبرساز دنیا تبدیل شده، کاری است که یک مستندساز با تجربه میتواند در قالب و ساختار «مستند گزارشی» در میان انبوه اخبار صرفا اطلاع رسان و سطحی به مخاطبین تشنه جویای حقیقت ارائه بدهد. در کنار تمهیدهای مختلفی که برای بسط دادن و از طرفی جذاب شدن یک موضوع اعم از انتخاب سوژه و داشتن شخصیت برای بیان روایت، پی گرفتن موضوع در بستر یک درام و قصه کشش دار، ایجاد تعلیق و ... یکی از ویژگیهای با اهمیت مستند نزدیک شدن به موضوع و روایت نزدیک یک واقعه است طوری که مخاطب بتواند با آن ماجرا همذاتپنداری کند.
* چرا مستندهای شما، اتفاقات خارج از ایران را روایت می کند؟
به دلایل و دغدغه شخصی خودم در این زمینه در سوالات قبلی اشاره کردم. ضمن اینکه حوزه مستندسازی مرز و خط کشی مشخصی نداشته و مستندساز باید به عنوان یک حقیقت یاب بدون مرز فعالیت کند. ولی اینجا میخواهم به موضوعی اشاره کنم و آن اینکه متاسفانه رواج نگاه سیاسی بسته به موضوعات مختلف اجتماعی و از هم مهمتر انسانی نسبت به حوادث و مسائل مختلف داخلی و خاصه خارجی باعث شده تا طی سالهای اخیر یا مستندسازان در پرداخت موضوعات مختلف دچار سیاستزدگی شوند و در پرداخت منشأ اثر اتفاقات، کمتر به شرایط اجتماعی و انسانی موضوعات توجه داشته باشند و یا آن بخش بسیار محدودی هم که طی شرایط بحرانی سالهای اخیر وارد پرداختن به جنبههای مختلف حوادث انسانی، اجتماعی و سیاسی منطقه شدند با برچسب از گردونه دیده شدن خارج شوند. در صورتی که بجز بنگاههای خبری مشهور که وظیفه ذاتی آنها ترویج نگاه سیاسی خاص آن مجموعه نسبت به موضوعات مختلف است (مثل بی بی سی ، سی ان ان و... ) مستندسازان واقعی تمرکز اصلی خود را بر کار حرفهای این حوزه قراردادهاند و آن چیزی نیست جز ارائه جذاب، نزدیک، دقیق و عینی از واقعیت یک موضوع . در صورتی که نگاه روشنفکر زده و سیاست زده بخشی از نیروهای داخلی اعم از مستند سازان، اصحاب قلم و رسانه باعث شده است تا بخش مهمی از مستندسازان از تجربیات حضور در این عرصه دور بمانند. علاوه بر این به نظر بنده اتفاقات منطقه دارای اهمیت بسزایی است که می بایست آنها را برای مخاطبین داخلی از نزدیک روایت کرد.
البته این روایت باید به گونهای باشد که مخاطب مستند با بدنه جامعه روایت شده ارتباط برقرار کند. با شیوه زندگی کردن و جهان بینی آنها آشنا شود و برای این منظور باید با مختصات آن کشور آشنا بود، زبانشان را دانست و تلاش کرد تا جای ممکن به موضوعات انتخاب شده برای روایت نزدیک شد.
* به نظر شما حرفه مستندسازی، چگونه حرفهای است؟
حرفه مستندسازی، حرفهای انسانی و اعتقادی است. چرا که مستندساز بر اساس اعتقاد و جهان بینی خود دریافت کننده واقعیتها و انعکاسدهنده حقیقت آن واقعیت در جامعه است و فیلم مستند ظهور و بروز کنشهای انسانی و اعتقادی یک فیلمساز است نسبت به پدیدههای پیرامون خود.
* از تجربیات تولید مستند در خارج از ایران بگویید.
با توجه به تجربهای که در سالهای اوایل دهه 80 در بخش تحقیق انتشارات روایت فتح از ثبت و وقایع نگاری موضوعات مختلف مربوط به حوزه جنگ داشتم، در آن مقطع من فقط شنونده قصه های پر التهاب از حال و هوای جنگ تحمیلی بودم اما تجربه حضور و فعالیت فیلم سازی من در برخی از کشورهای منطقه باعث شد تا جنگ را در کیلومترها دورتر از مرزهای ایران تجربه کنم.
طوری که سال 93 در حین تولید مستند «آغازی برای یک پایان» در منطقه درعا سوریه تا مرز اسیر شدن هم پیش رفتیم. فقط به خاطر اینکه شما نمیتوانید با نزدیک نشدن و به دور از واقعیت، روایت عینی از آن واقعیت داشته باشید.
ایده ساخت مستند «کویرس، وطن کوچک من» چگونه شکل گرفت؟
ما اواخر تابستان 94 که شهر حلب گرفتار وضعیت حادی شده بود و فشار نیروهای مسلح تکفیری از مناطق مختلف باعث شده بود تا این شهر در آستانه سقوط قرار بگیرد، برای تحقیق و آشنایی با وضعیت این شهر مهم و تاریخی سوریه وارد این شهر شدیم و مقدمات شکل گیری طرح مستند «خط تماس» را پی میگرفتیم که در میانه تولید این مستند با اطلاع از خبر آزادسازی دانشکده هوایی و فرودگاه کویرس، مسیر فیلم سازی ما به سمت ماجراهای کویرس تغییر کرد.
تولید این مستند سختی های خاص خودش را داشت. چرا که فرودگاه کویرس در مقطعی که ما برای تحقیق و تولید کار ورود کردیم و میبایست دائما در رفت آمد میبودیم، فقط یک جاده ارتباطی و پرخطر داشت که از میان زمینهای کشاورزی عبور میکرد و همان یک جاده هم در شرایط یک منطقه عملیاتی قرار گرفته بود.
اکران مستند «کویرس، وطن کوچک من» در جشنواره فیلم فجر چگونه بود؟
تصور من این بود که به دلیل طولانی شدن مراحل پس از تولید و تدوین و نرسیدن این فیلم به جشنواره سینما حقیقت سال گذشته؛ جشنواره فیلم فجر میتواند مکان مناسبی برای دیده شدن این فیلم باشد. اما متأسفانه به خاطر نگاه ابزاری، سطحی و ویترینی مدیران سینمایی ما به فیلم مستند در جشنواره ملی فیلم فجر، تدبیری برای نمایش عمومی مستندها وجود نداشت. در صورتی که اگر توجه مناسبی به این حوزه داشته و این حوزه را باور داشتیم، مستند سازی و فیلم مستند کارکرد جدی و واقعی در افزایش سطح آگاهی مردم میتواند داشته باشد . آنقدر وضعیت بخش مستند جشنواره فیلم فجر اسفبار بود که حتی تدبیر اولیهای هم برای طراحی ساعت اکران مناسب این بخش برای اصحاب و اهالی رسانه نشده بود تا حداقل مخاطبان این بخش ترغیب به دیدن و دیدهشدن فیلمهای مستند داشته باشند.
از تولید مستند «خط تماس» بگویید.
داستان مستند «خط تماس» درباره شرایط زندگی مردم شهر جنگ زده حلب طی سال 2015 تا روزهای آزادی این شهر در ابتدای سال 2017 است. روایتی که از زاویه نگاه یکی از سوژههایی که طی این جنگ با حرفه خبرنگاری آشنا شده و تلاش میکند تا خبر اتفاقات این شهر جنگزده را به گوش مردم خارج از این شهر و کشور برساند. در حال حاضر در حال تدوین کاغذی این مستند هستم و تلاش میکنیم تا انشاءالله این فیلم را به جشنواره سینما حقیقت برسانیم.
گفتگو از مسعود وثوقی
انتهای پیام/