دهم اردیبهشت در تقویم ملی ایران به نام «خلیج فارس» مزین شده که مصادف با اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس است.

جزایر سه گانه  ایرانی، دسیسه انگلیسی و فراموشکاری عربی
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، دهم اردیبهشت با تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی در تقویم ملی ایران به نام «خلیج فارس» مزین شده است این روز مصادف با اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس است.
 
این اقدام شورایعالی انقلاب فرهنگی به دنبال شیطنت‌های اعراب حاشیه خلیج فارس به سردمداری عربستان، کویت و امارات صورت گرفت. آن‌ها به دلایل سیاسی برای مقابله با ایران و به رخ کشیدن اختلافاتشان بر سر جزایره سه گانه از نام مجعول خلیج (ع ر ب ی) استفاده کردند و در هر مراسمی اعم از سیاسی، فرهنگی و ورزشی این مسأله را اشاعه دادند. این حرکت را اعراب در دهه 1330 خورشیدی به تحریک انگلیسی‌ها شروع کردند.
 
محمدعلی بهمنی قاجار نویسنده کتاب «تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی» به همین مناسبت نوشت: ارتش ایران در نهم آذرماه 1350 جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را از اشغال 68 ساله استعمار انگلیس آزاد و حاکمیت ایران را بر این بخش از سرزمینش اعاده کرد. 68 سال پیش از آن استعمار انگلیس که از سده نوزدهم میلادی در پی محدود ساختن نفوذ و اقتدار ایران در منطقه شبه قاره هند . خلیج فارس و عراق بود با استفاده از زور و تهدید نظامی پرچم ایران را از فراز جزایر به پایین کشید و جزیره ابوموسی را به نام مستعمره اش شیخ شارجه و جزایر تنب را به نام مستعمره دیگر یعنی شیخ راس الخیمه اشغال کرد.
 
انگلیس ها در دوران اشغال این جزایر از هر ترفندی برای جلوگیری از اعاده حاکمیت ایران بر جزایر استفاده کردند و حتی چند بار تا آستانه جنگ با دولت های ایران هم پیش رفتند . اما جدای از رویه استعمار انگلیس ، رویکرد دولت ایران و حکومتهای عربی نسبت به موضوع جزایر سه گانه نشان دهنده این واقعیت است که ایران هیچ گاه و حتی در تیره ترین شرایط سیاسی و اجتماعی اش لحظه ای از تاکید بر حاکمیت خود بر جزایر سه گانه خودداری نکرد و حکومتهای عربی نیز تا سال ها هیچ گونه ادعایی بر این جزایر نداشتند و حتی همان شیوخی که انگلیس ها به نام آنان جزایر را در اشغال گرفته بودند تا سالها علاقه ای به دخالت در امور جزایر ایرانی نداشتند.
 
این وضعیت کم و بیش تا رشد و نمو جریان پان عربیسم پس از جنگ جهانی دوم پابرجا بود. اما پس از مسلط شدن جریان های پان عرب در کشورهایی مانند: مصر . عراق . یمن جنوبی و لیبی به تدریج برخی کشورها و محافل عربی نیز با ادعاهای انگلیس ساخته همراه شدند.
 
با این وجود پس از این که استعمار انگلیس سرانجام مجبور به ترک خلیج فارس شد و دولت ایران مصمم به اعاده حاکمیت بر جزایر خویش گردید . بازهم رویکرد عمومی در جهان عرب همراهی با ایران بود تا مقابله و رو در رویی ،  بخش اعظم جلد دوم کتاب تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی "ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک " تدوین نگارنده این سطور و نشر موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی  به همین واکنش جهان عرب در مقابل اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه اختصاص دارد و حکایت مستندی است از اذعان عمومی عربی به حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه،در این نوشتار اشاره ای به واکنش جهان عرب در برابر آزاد سازی جزایر خواهد شد.
 
الف- مصر
 
مصر به دنبال درگذشت جمال عبدالناصر در 6 مهرماه 1349 به دوست و متحد منطقه‌ای ایران تبدیل شد. هنوز چند روزی از مرگ ناصر نگذشته بود كه محمود رياض وزير امور خارجه مصر در ديدار با هويدا نخست وزير ايران به وی گفت: مصر از سياست ايران در خليج فارس پشتيبانی می‌كند و خواستار خروج نيروهای انگليسی از منطقه است.
 
محمود رياض وزير امور خارجه مصر در 16 فروردين ماه 1350 به تهران آمد و با زاهدی وزير امور خارجه ايران ديدار كرد. رياض اعلام كرد كه سفرش به تهران مظهری از روابط دوستانه ايران و مصر است. وی درباره جزاير سه گانه گفت كه كشورش در صورت اقدام ايران برای استقرار نيروی نظامی در جزاير سه گانه، در اين ماجرا بی طرف باقی خواهد ماند سخنان محمود رياض به معنای چراغ سبز به ايران برای اعاده حاكميت بر جزاير سه گانه بود. در واقع مصر تأكيد كرد كه اختلاف بر سر اين جزاير يك قضيه همگانی عربی نبوده و مصر هم در اين مسئله بی طرف است.
 
مصر همراهی كاملی با ايران در اعمال حاكميت بر جزاير سه گانه نشان داد. با وجود تمام تلاش ها و توطئه‌هاي انگليس، در كنار ايران ماند و در عمل از اعمال حاكميت ايران بر جزاير سه گانه حمايت كرد. همچنين به دنبال اعاده حاكميت ايران بر جزاير نيز مصر همچنان در كنار ايران باقی ماند.
 
ب- عربستان سعودی

عربستان سعودی اگرچه گاه مزاحمتهایی برای ایران ایجاد می‌کرد و در سیاست خود نسبت به ایران متحد عصر پهلوی هم صداقت کامل نداشت، اما رویکرد عمومی‌اش در مساله جزایر همراهی با ایران بود. شاه در مذاكرات با ويليام لوس نماينده ويژه انگليس در 24 بهمن ماه 1349 به همراهی ملك فيصل با ايران اشاره كرد و گفت كه ملك فيصل به وی اظهار داشته است: پای ما را در اين مورد (جزاير تنب و ابوموسی) به ميان نكشيد. اين موضوع بايدبين ايران و انگليس حل گردد. موضع گيری‌های بعدی مقامات سعودی حاكی از همراهی آشكارتر آنان با ايران بر  سر اعمال حاكميت بر جزاير سه گانه بود.
 
ج-قطر
 
قطر در هنگام مطرح شدن بحث خروج انگليس از خليج فارس يعنی در آغاز دهه 1970 ، از دوستان نزديك ايران در منطقه بود. حكمران قطر، شيخ احمد بن علی آل ثانی از سال 1960 1339 خورشيدي ) به قدرت رسيده بود. امير قطر در ديدار با مأمور ساواك در 5 بهمن ماه 1349 ضمن تأكيد بر اين كه هيچ گاه با ايران مخالفت نخواهد كرد، بر همراه بودن قطر با ايران در مسئله جزاير تصريح كرد. حاكم قطر همچنين به ضرورت مشاركت عرب ها براي حل مسئله جزاير نيز اشاره كرد. شيخ احمد بن علي آل ثاني در اين باره گفت: در مورد جزاير هم ما هيچ گاه طرف مخالف ايران را نمي گيريم. بلكه در اين موردبا ايران هستيم . امير قطر در 25 فروردين ماه 1350 نیز پيرامون همراهي اش با ايران در مورد جزاير سه گانه به مأمور ساواك گفت: به طور خصوصي و سري، نظرم اين است كه صددرصد با نظر ايران موافقم. امير قطر هم چنین گفت: ايران سياست عاقلانه و دورانديش و بجايي را در پيش گرفته، ضرورت دارد ايران جزاير را تصرف كند. چون در مدخل خليج فارس قرار دارند. هر كس آنها را تصاحب كند بر مدخل خليج فارس مسلط و مي تواند، رفت و آمدها را كنترل كند.
 
 
د-امارات
 
1.    دبی
حكمران دبی با تأييد نظرات ايران در مورد جزاير سه گانه و حتي همكاری با ايران در جهت اعاده حاكميت ايران بر جزاير، در عمل حاكميت ايران بر جزاير را پذيرفته و تأييد كرده بود. ضمن اين كه حكمران دبی شخصاً هم به حاكميت ايران بر جزاير اذعان داشت.
 
2.    ابوظبی
شیخ زاید بن سلطان آل نهیان حاکم ابوظبی و بنیانگذار امارات متحده عربی تا جایی که می توانست و فشارهای تندروهای عرب به وی اجازه می داد تلاش می کرد تا از هرگونه ادعا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خودداری نماید و با پرهیز از چنین اقدام خصمانه ای از متشنج کردن مناسبات خود با ایران جلوگیری می کرد.
 
سایر شیوخ هم به همین گونه تصریح بر حاکمیت ایران بر جزایر داشتند و حتی شیوخ شارجه و راس الخیمه یعنی مدعیان انگلیس ساخته حاکمیت بر جزایر هم به حاکمیت ایران بر جزایر اذعان داشتند. که نظر به اهمیت بسیار زیاد این موضع گیری‌ها؛ بررسی آن مجالی مستقل را می طلبد.
 
پر واضح است که شيخ نشين‌های جنوب خليج فارس از قطر و دبی گرفته تا فجيره، عجمان و ام القوين و حتی ابوظبی و شارجه و رأس الخيمه نه ادعايی بر جزاير ايرانی داشتند و نه عنادی با تماميت ارضی ايران، بلكه در مقاطع گوناگون به حاكميت ايران بر جزاير اذعان داشته و حتی گاه برخی از آنان صادقانه در راه تداوم و حفظ اين حاكميت كوشا بودند. اما آنچه كه در برهه‌هايی منجر به طرح ادعاهایی عليه حاكميت ايران بر جزاير از سوی برخی از شيخ نشين‌ها می‌شد، نه انگيزه و اراده طبيعی آنان بلكه اعمال فشار استعمار انگليس و در پاره‌ای اوقات هم تهديدات دولت‌ها تندرو و افراط گراي عرب به ويژه نظام بعثي عراق بود.
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۴۰ ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
آخرین اخبار