به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برای خبرنگاران حوزه دفاع مقدس بد نیست گاهی بدون هدف هم که شده سری به بهشت زهرا بزنند. به ویتامینی میماند که خوردنش بدون تجویز پزشک نه تنها ضرر ندارد، بلکه پر از فایده است. میشود با یک چرخ لا به لای مزار شهدا، آن قدر نکته و سوژه جمع کرد که بدون هیچ حرف و گفت و گویی گزارش مفصلی از آن استخراج شود. گزارش زیر سفر به دیار خاموشانی است که فریادشان تاریخ را خواهد لرزاند. بهشت زهرا در روزهای خنک اردیبهشتماهی صفای دیگری دارد. صبح است که به گلزار شهدا در قطعه 24 میرسم و از همین جا گزارشمان آغاز میشود.
مزار رنگ پریده
سنگ مزار پاسدار شهید نوروز علی تمدنی حقجو در قطعه 24، ردیف 89 شماره یک، شبیهترین سنگ مزار به شهدای گمنام است. مزارش هیچ تابلو و تصویری ندارد، جز سنگی که انگار از همان روز اولی که روی این مزار گذاشته شد، هیچ کسی به فکر تعویضش نیفتاده است. شاید نوروزعلی فرزند ذوالفقار متولد سال 1315 تنها بود که حالا مزارش این طور غریبانه با کف زمین یکی شده است. بد نیست وقتی به قطعه 24 میروید، نوروزعلی را از تنهایی درآورید. هرچند او در جمع دوستان شهیدش قرار است، اما ما را که میتواند از تنهاییهایمان خارج کند!
شهادت خیابان ولیعصر(عج)
روی سنگ مزار شهیدی نوشته است «محل شهادت: تهران، خیابان ولیعصر(عج) درگیری با منافقین» اسم این شهید پاسدار خسرو قدیانی مصرآبادی است. فرزند نصرت الله که بیستم شهریورماه 1340 دنیا آمد و تنها دو روز قبل از تولد زمینیاش، در هجدهم شهریور ماه 60 به شهادت رسید. آقا خسرو 19 سال و 363 روزش بود که آسمانی شد. سنگ مزار شهید قدیانی خودش روایت گوشهای از تاریخ معاصر است. 30 خرداد 1360 را که یادمان است. اعلام میلیشیای نفاق که بزرگترین ضربه به پیکره این سازمان و آغاز شکست تاریخیشان بود. این حرکت مسلحانه از بدو اعلام به شکل علنی از جوانان این مرز و بوم شهید گرفت و در برابرش از پیکر جوانان فریبخورده منافقین نیز لعنتآباد ساخت! تداوم همین تقابل مسلحانه تنها سه ماه بعد از شروع میلیشیا، خسرو قدیانی را در طویلترین خیابان خاورمیانه جاودانه کرد.
سید احمد
سید احمد مقدم پورنشر ودکلی متولد 1314، مسئول عملیات جنگهای نامنظم شهید چمران بود. سمت این شهید به شکل کامل روی سنگ مزارش نوشته شده است. او از همان ارتشیهای کارکشتهای بود که وقتی ندای خمینی کبیر را شنیدند، از ارتش شاهنشاهی کناره گرفتند و در موسم انقلاب باز رخت رزم برتن کردند. برای آنها پوشیدن لباس ارتش در زمانه انقلاب اسلامی، بسان خدمت در ارتشی بود که فرماندهیاش را نایب امام زمان (عج) برعهده داشت. سید احمد وقتی که دوم تیرماه 1360 به شهادت رسید، 46 سال داشت. حالا اگر میماند، 82 سال داشت و شاید به مرگ طبیعی میمرد. اما او شهادت را برگزید که بالاترین مرگها و برترین سعادتهاست. سید احمد از فرماندهاش دکتر چمران سه سال کوچکتر بود و تنها چهار روز بعد از شهادت فرمانده نیز به او پیوست. چه کسی میداند امثال سید احمدها در غربت و مظلومیت اوایل جنگ در دهلاویه و سوسنگرد چه حماسهها که نیافریدند.
یاران کنار هم
شهیدان عباس داورزنی متولد سال 40 و محمدرضا مرادی متولد 1339 دو دوستی هستند که هر دو در یک روز و در یک واقعه به شهادت رسیدهاند. هرچند روی سنگ مزارشان دو تاریخ مجزا نوشته شده، اما چون از قبل با خانوادههایشان گفتوگویی داشتم، میدانم که هر دو عصر 24 آبان ماه 1359 در تنگه حاجیان و با یک گلوله خمپاره دشمن آسمانی شدند. این دو دوست دیرینه نه تنها در زندگی و شهادت با هم بودند که اکنون سنگ مزارشان نیز در کنار یکدیگر است. مزار رضا، بالای سر عباس قرار دارد و هنوز با هم هستند. شهیدان مجید جهانبین و عباس مقدم هم دوستان همرزمی هستند که در یک زمان به شهادت رسیدهاند. در خصوص تاریخ شهادت این دو اشتباهاتی روی سنگ مزارشان دیده میشود، اما از رزمندهای شنیدم که مجید و عباس با یک گلوله توپ دشمن در ارتفاعات تنگه حاجیان شهید شدند. جالب است که شهیدان مجید جهانبین، عباس مقدم، عباس داورزنی و محمدرضا مرادی هر چهار نفر با هم دوستی عمیقی داشتند و از غائله کردستان گرفته تا جبهههای دفاع مقدس در یک منطقه خدمت میکردند. دوستانی که خیلی نتوانستند دوری یکدیگر را تحمل کنند و به فاصله سه روز از یکدیگر به شهادت رسیدند. اول رضا و عباس داورزنی در 24 دی ماه 59 شهید شدند و سه روز بعد نیز مجید و عباس مقدم روز 27 دی ماه 1359 به شهادت رسیدند.
سرباز منقضی خدمت
سرباز منقضی خدمت 55 مسعود فرحبخش فرزند علی 31 اردیبهشت ماه 1360 در کرخه نور به شهادت رسیده است. خانوادهاش «منقضی خدمت 55» را روی سنگ مزارش حک کردهاند، تا همه بدانیم او خدمتش را تمام کرده بود و میتوانست دیگر به جبهه نرود، اما رفت تا ما بمانیم. رفت تا همه بدانیم انقلاب خون میخواهد و همین خونها و از خودگذشتگیهاست که شجره طیبه نظام اسلامی را بارور کرده است.
دانشجوی شهید
«شهید سید محمد جعفری میریوسفی عطائی فرزند مرحوم حاج میر احمد، دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک، عضو افتخاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.» عین این جمله روی سنگ مزار شهید میریوسفی نوشته شده است، اما ننوشتند که آقای دانشجو میتوانست به جای قطعه قطعه شدن در ارتفاعات ایلام در محیط آرام وتر و تمیز دانشگاه امیرکبیر بماند و پز بار علمیاش را بدهد. یا اینکه قیافه روشنفکری بگیرد و ترس از حضور در جنگ را با جملات دهان پر کنی مثل «طرفداری از صلح»و «ضدیت با خشونت»بپوشاند. اما او به جای اینکه دانشمندی بیخیال باشد، ترجیح داد شهیدی ماندگار باشد. شهادت سید محمد 26 بهمن ماه 1359 رخ داد. او در حالی به شهادت رسید که تنها چهار روز به بیستمین سالروز تولدش باقی مانده بود. روحت شاد سید محمد...
بسیجی عارف
دو کلمه در سنگ مزار شهید سید مهدی قادری جلب توجه میکند. نوشته است: بسیجی عارف و زاهد شهید. . . ، با دیدن این دو کلمه به تصویرش نگاه میکنم. معصومیت و گیرایی خاصی دارد که آدم را جذب میکند. سید مهدی موقع شهادتش 18 سال داشت. در اوج جوانی و شیطنتهایی که خیلی از ما در همان مقطع سنی داشتیم، اما خدا میداند انقلاب و جنگ چه کورهای برای بروز گوهر وجود این جوانها مهیا کرده بود که چنین طلای نابی از آن استخراج میشد. سید مهدی متولد چهارم خرداد سال 48 و آسمانی شده 14 مرداد 1366 در سردشت بود. شهادت این بسیجی عارف و زاهد مصادف با شب عرفه 1408 هجری قمری بود.
همه فرزندان روح الله
سروان خلبان علی اصغر ملک صفت، جهادگر محمد حسین خانی، محمد قاسم سلکی و مهدی نواب(از شهدای غدیر) دو شهید گمنام جدا افتاده در میان قطعه 24 و... همگی فرزندان روح الله هستند که عاشورا را باز در عصر جدید خلق کردند و در جبهههای دیگری چون دفاع از حرم تکرارش کردند. بد نیست گاهی مهمان خلوت فریادنشینان همیشگی تاریخ باشیم.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/