به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هشتم مرداد سال ٩٥ زنی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و گفت: چند نفر از دوستان همسرم او را دزدیدهاند. این زن گفت: چند روز بود از همسرم فرهاد، خبر نداشتم و او به خانه نیامده بود.
تا اینکه چند ساعت پیش با من تماس گرفت و گفت دوستانش او را به خاطر ٥٠ میلیون تومان پول دزدیدهاند و از من خواست این مبلغ را تهیه کنم و برایش بفرستم تا آنها او را رها کنند.
سپس مأموران کار خود را برای پیداکردن این مرد آغاز کردند. آنها پس از شناسایی محل نگهداری این مرد که در باغی در خادمآباد بود، وارد آنجا شدند و فرهاد را از چنگ آدمرباها رها کردند. او پس از رهایی از دست آدمرباها، به مأموران گفت: مدتی پیش در یک شرطبندی ٥٠ میلیون تومان پول به یکی از دوستانم باختم؛ اما نتوانستم به او پولی بدهم. تا اینکه روز حادثه چند مرد بهعنوان مأمور جلوی من را گرفتند و من را سوار ماشین کردند. پس از چند ساعت، من را به باغی در خادمآباد بردند و ٢٠ روز در آنجا نگه داشتند.
تا اینکه مأموران آمدند و من را آزاد کردند. با توجه به مدارک موجود در پرونده، کیفرخواستی علیه این چهار مرد صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغرزاده ارسال شد که شاکی روز گذشته قبل از شروع دادگاه، شکایت خود را پس گرفت؛ اما متهمها از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفتند. ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد. سپس یکی از متهمان که خود را بهعنوان مأمور معرفی کرده بود، مقابل قضات ایستاد و گفت: فرهاد خودش با ما آمد و من او را مجبور به این کار نکردم. زمانی هم که به باغ آمد، اصلا او را کتک نزدیم و با او خوشرفتاری کردیم. سپس یکی دیگر از متهمها در جایگاه حاضر شد و گفت: زمانی که فرهاد را دزدیدند، از ماجرای آدمربایی خبر نداشتم. بعد از پنج روز متوجه شدم دوستانم فرهاد را دزدیدهاند؛ اما زمانی هم که فرهاد در باغ بود، هیچکداممان با او بدرفتاری نکردیم. در پایان جلسه، قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
منبع: شرق
انتهای پیام/