به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قاچاق جنسی در آمریکا به یکی از بزرگترین موضوعات روز بدل شده است. قاچاقچیان جنسی فعالیت گستردهای را بصورت زیرزمینی پیش میبرند و با تطمیع و سپس تهدید دختران جوان، نه تنها اساس خانوادهها را بهم ریخته که زندگی یک دختر جوان با دهها آرزوی بزرگ را نابود میکنند. چیزی که مشخص است این است که سبک زندگی آمریکایی که رسانههای این کشور داعیه آن را به گوش فلک رساندهاند و افتخارش را تابلوی فخرفروشی کردهاند، نه تنها راهحلی پیش پا نمینهد که خود به تقویت این فاجعه و غده بدخیم کمک میکند. گزارش جاری، در سایه پرداختن به دو مورد از قربانیان قاچاق جنسی در آمریکا، به موضوع چگونگی تبدیل دختران جوان و نوجوان به کارگر جنسی میپردازد.
«الی اسنو» زنی است از روستای یورکای شهرستان «هامبولت کانتی» در شمال کالیفرنیا؛ زنی که قربانی قاچاق جنسی و چیزی که ناماش را «بازی» گذاشتهاند است. او خسته و رنجور از رذالتی که اربابان و صاحبان این جنایت روحی به او تحمیل کردهاند، علم استقلال برداشته و میخواهد به «بازی» پایان دهد.
شبکه خبری CNN آمریکا در گزارشی که از این زن تهیه کرده، اینگونه به جزییات قضیه پرداخته است. اسنو اینگونه آغاز میکند: خریداران، تنوعطلب هستند و خواهان محصولات جدید؛ قاچاقچیان جنسی هم دائما کارگران جنسی را جابجا میکنند تا نهادهای قانونی نتوانند رد آنها را بزنند. اسنو دختر روستایی یورکا، در 19 سالگی دوران کارگری جنسی خود را آغاز کرد. کسی که این کارگر جنسی سابق از او به نام «یارو» یاد می کند، دلال و واسطه دختران و زنان جنسی بود. مردی که کاملا از نظر ذهنی به کارگران جنسی القا کرده بود که سرنوشتشان همین است. این مرد حتی با مادر و پدر اسنو هم دیدار داشته است.
نقطه آغاز مسیر فاحشگی و تبدیل شدن به کارگر جنسی، نشان کردن او در مسیر مدرسه و کار، ایجاد آشنایی و مشخص کردن یک قرار ملاقات است. «دلال جنسی» بر سر قرار جنسی حاضر میشود و با تطمیع و آغاز یک رابطه عاشقانه و ظاهرا پاک، وی را وارد فاز و مرحله عشق میکند. وقتی دختر علاقهمند شد، بتدریج او درگیر قضایا و آتوهایی میکند و با ارائه پیشنهاد فعالیت در زمینه ارائه خدمات جنسی، از او یک کارگر جنسی میسازد. اسنو، خودش اذعان میکند که یک روز به فریب مردی که به ظاهر عاشق او بوده، خانواده را به مقصد «ساکرامنتو» ترک میکند. شب به خانه بازنمیگردد و صبح وقتی در متل چشم خود را باز میکند، دوست پسرش را مقابل دیدگان خود رویت میکند. مرد به اسنو میگوید: یالا بلند شو ... باید کارت را شروع کنی». اسنو جواب میدهد: «من الان در تعطیلات به سر میبرم. منظورت چیست؟ چه کاری؟». مرد پاسخ میدهد: «از این ببعد تو هر آنچه که من میخواهم هستی و حتی نامات را هم به آنجل تغییر میدهم».
مردی که وی را فریفته بود، حالا دیگر مشخص شده بود که دلال جنسی است. تمامی وسایل و زیور آلات و تلفن همراه الی اسنو را از او میگیرد و برایش توضیح میدهد که در واقع کیست و کارش با دختران جوان که فریبشان میدهد چیست. اسنو، تصمیم به فرار میگیرد اما مرد به او میگوید که اگر حرکتی بکند، خواهر 14 سالهاش را خواهد کشت.
دختر جوان و زیبا به یک فاحشهخانه انتقال داده میشود و 8 ماه از زندگیاش را در فاحشهخانههای کرانه سان فرانسیسکو میگذراند. چندین بار تصمیم به فرار میگیرد اما دلال جنسی مانع از آن میشود. یک بار وقتی قصد فرار داشته، مرد جلویش را میگیرد و او در دفاع از خود دندان وی را میشکاند. سپس به داخل سرویس بهداشتی میگریزد. اما مرد، در را میشکاند و دختر ناتوان و ضعیف را زیر بار کتک میگیرد و بعد از آن، طناب به دور گردناش میاندازد و چندین با تا آستانه جاندادن و مردن او را پیش میبرد تا دیگر از ترس این قضیه، جرات به فرار نداشته باشد. به بسیاری از مویرگها گردن وی آسیب میرسد که هنوز هم وی را میآزارد. نمایش تئاتری که اسنو نویسندگی آن را بر اساس مشاهدات و تجارب تلخ خود بر عهده داشته، اخیرا در شمال کالیفرنیا با واکنشهای بسیار مثبتی از سوی مردم و مقامات محلی مواجه شده و حمایتهای قابل توجهی را به همراه داشته است.
سرانجام، اسنو به یاری یک دوست موفق به فرار از فاحشهخانه میشود. در سال 2014، او بر علیه دلال جنسیاش که «دیوید برنارد اندرسون» نام دارد در دادگاه شهادت میدهد. در همان زمان، اندرسون به علت قاچاق جنسی یک دختر 16 ساله تحت بازداشت قرار داشت. در نهایت، مرد به غایت رذلی که در دنیای فاحشهها به «شاه دیوید» معروف بود به تحمل 9 سال زندان محکوم میشود. اسنو تازه در خم و پیچ راهروهای دادگاه و پیگیری پرونده میفهمد که صدها مرد و زن نظیر اندرسون هستند که در کار قاچاق جنسی مشغولاند. او میگوید: «کاری که با من کردند، در فرهنگ خودشان «بازی» نام دارد. هیولای عظیمی که دنیای بهرهگیری جنسی است.قاچاقچیان جنسی در آمریکا برای خودشان دفتر و دستکی دارند. اما کارهایشان را زیرزمینی انجام میدهند.
«کیلا بکسلی » بازپرس پرونده اسنو در دادستانی «هامبولت کانتی» است که موفق به دریافت عنوان بهترین بازپرس از سوی «انجمن مقابله با تجاوزات جنسی» شده است. خانم بکسلی معتقد است که قربانیان قاچاق جنسی را به هیچ وجه نمیشود مقصر دانست. وی اخیرا به اسنو اطمینان داده که در جنبش اینترنتی وی بر علیه قاچاق جنسی و آگاه ساختن جامعه او را حمایت کند.
اسنو در جریان دادگاه بارها از قاضی پرونده پرسیده که آیا این سزای اعتماد او به یک مرد به نام عشق بوده؟ آیا یک زن نمیتواند در آمریکا با خیال راحت زندگی کند و پا در خیابان بگذارد؟ آیا حق او 8 ماه تمام در فاحشهخانه زیستن و دوری از آغوش امن و گرم خانواده بوده است؟
در سال 2016 بود که اسنو برنامه مقابله با قاچاق جنسی موسوم به «بازی تمام شد» را بنیان نهاد. او در تماس خود با خانم بکسلی گفت که این برنامه را برای نجات دختران بیگناه از چنگال قاچاقچیان جنسی که ظاهرا پلیس را یارای متوقف ساختن آنها نیست ایجاد کرده است و میخواهد که صدای دختران بیگناه آمریکایی که قربانی قاچاق جنسی در آمریکا میشوندا، به گوش تمامی جهانیان برسد.
اکنون یکی از مهمترین فعالیتهای اسنو تحت حمایت دادستانی، این است که تبلیغات جنسی وبسایتهای اشاعه فیلمها و تصاویر مستجهن را شناسایی کرده و در اختیار دادستانی قرار دهد. بدین ترتیب دلالان جنسی که پشت تبلیغات منتظر جذب دختران بیگناه هستند ردگیری و شناسایی و بازداشت میشوند.
اسنو به دنبال تتو (خالکوبی) روی دست کارگران جنسی است. دلالان جنسی معمولا بر روی دست، گردن، و سینه کارگران جنسی خالکوبیها مدرن شبیه بارکد و اشکال دیگر میزنند که شبیه به یک تاج است تا بدینوسیله تحت کنترل باشند. این تتوها معمولا یا با پول و جواهرات مرتبط است و یا شعارهایی با عناوین «وفادار به خانواده»، «وفادار به بازی»، «اجیر شده»، و «داراییِ دلال» را در خود دارند.
در ابداعی که دادستانی منطقه صورت داده، اسنو در کلاسهای اعمال قانون شرکت کرده و تحت آموزش مستمر برای ارتباط گرفتن با مردم و آگاه ساختن خانواده و مدارس دخترانه قرار گرفته است. اسنو معتقد است که قویترین ابزار برای ریشهکن کردن قاچاقچیان جنسی، فرهنگسازی و تبلیغات اصولی بر علیه آنان است.
اما قصه به اینجا ختم نمیشود. آتلانتا جهنمی دیگر برای قاچاق جنسی است.در گزارش دیگری که شبکه CNN تحت عنوان «بردهداری نوین آمریکایی» به موضوع قاچاق جنسی در آن پرداخت، سخن از فریفتن دختران نوجوان و جوان در ایالت آتلانتا به میان میآید.
دختری سیاهپوست به نام «ساکرای» در 14 سالگی فریفته میشود و با فرار از مدرسه ناآگاهانه خود را در اختیار قاچاقچیان جنسی قرار میدهد و اصطلاحا وارد «بازی» میشود. دختر نوجوان در مدرسه به شدت گرفتار نژادپرستی میشود و او را به دلیل رنگ پوست و عینکی که میزده است، مدام سیاهپوست چهارچشم صدا میکردند. مرگ انگیزه و افسردگی شدید ناشی از رفتار نژادپرستانه آمریکاییها که هنوز هم به قوت در نقاط مختلف آمریکا صورت میگیرد، موجب میشود تا ساکرای جایی بیرون از محیط مدرسه به دنبال جذب محبت بگردد و این اولین ایستگاه آشنایی با فساد و بزهکاری اجتماعی است.
اینجاست که سر و کله یکی از همکلاسیهای فرصتطلباش پیدا میشود و با دلداریاش سعی در نزدیک شدن به او میکند. ساکرای بیپناه به سبب یافتن پناهی امن، دوستی او را با جان و دل میپذیرد و نادانسته دست در دست شیطانی پنهان میگذارد. یک روز، آن فرد او را به آرایشگاهی میبرد و به چند مرد سنبالا معرفی میکند. یکی از مردها به وی پیشنهاد دوستی میدهد و مدتی از حیث مالی و عاطفی او را به شدت حمایت میکند. ساکرای 19 ساله، دل به آن شخص بظاهر مهربان میبندد و مورد سوءاستفاده جنسی وی قرار میگیرد.
«آنیک ویتمور» روانشناس سرشناس آتلانتایی معتقد است که یکی از مهمترین تکنیکهای نفوذ در دل نوجوانان از سوی قاچاقچیهای جنسی که بازیگران خبرهای هم هستند این است که نقش یک مرد عاشق و پدر مهربان که حامی تمامی لحظات آنان است را به شکلی عالی ایفا میکنند. وی در گفتگو با CNN اظهار داشت: «یکی از بارزترین ویژگیهای مشترک این دختران که من پیوسته با آنها سر و کله میزنم این است که از اعتماد بنفس بسیار پایینی برخوردارند. دلالان جنسی آنها قویا آنها را در کنترل دارند و آنقدر از نظر روانی تحقیرشان کردهاند که هیچ عزت نفسی در آنها دیده نمیشود. کافی است که یک مرد را در خیابان یا در مدرسه ببینند. رنگ از رخشان میپرد و دیوانه میشوند. به شدت آسیبپذیر هستند چرا که پیوسته به دنبال ترحمطلبیاند. در حق آنها بدترین اجحاف و بدترین ظلم شده است».
ظاهرا دلال جنسی ساکرای، در ابتدای امر برخورد به نسبت محترمانهتری (!) با او در مقایسه با برخورد دلال اسنو -که در بالا به وی پرداختیم- داشته است. او از دختر جوان میخواهد که «لطف کند و با مقاربت با مردی دیگر، از نظر مالی به او کمک کند». دختر ساده جوان، که محبت هیچکس را نداشت و عملا کسی تحویلاش نمیگرفت، به تطمیع تنها کسی که حرف از عشق با زده بود، کمکم تبدیل به یک فاحشه میشود و وقتی چشماناش را باز میکند که متوجه میشود میزبان روزانه یک دو جین از مردان است. وقتی روانشناس از او میپرسد که «خب چرا به این کار ادامه میدادی؟» پاسخ میدهد: هم از نظر روانی به من این را القا کرده بود که خاص هستم و هم راه فرار نداشتم و کاملا با اسلحه و ایجاد رعب و وحشت کنترلام میکرد. این در حالی است که لابی انجمن اسلحهسازان آمریکا سالهاست که با پرداخت رشوههای سنگین و استفاده از لابیها در کنگره و دستگاه سیاسی، اجازه تصویب طرحی مبنی بر جلوگیری از فروش سلاح در آمریکا را نمیدهد.
طبق اعلام «مرکز ملی منابع قاچاق انسانی» آمریکا، این ایالت در طی سال 2016 رکورد 3500 مورد قاچاق جنسی را به ثبت رسانید.طبق قانون فدرال، سوء استفاده از دختران زیر 18 سال، قاچاق جنسی و جرم محسوب میگردد. دلال جنسی ساکرای، او و یک دختر دیگر را به آتلانتا آورد تا درآمد بیشتری کسب کند. طبق پژوهش سال 2014 موسسه Urban، برخی از قاچاقچیان جنسی آتلانتا درآمدی بالغ بر 32 هزار دلار در هفته دارند.
گروهبان «توری کندی» کارشناس «دفتر رسیدگی به جرائم اینترنتی علیه کودکان» معتقد است که آتلانتا به دلیل دارا بودن هتلهای شیک و مجالس مختلف جشن و میهمانی، محل مناسبی برای دلالان یا همان قاچاقچیان جنسی است. آنها حتی به فرودگاه بزرگ و شلوغ آتلانتا هم رحم نمیکنند و دختران فلکزده مجبور را به مشتریان عرضه میکنند. وی در رابطه با قاچاق دختربچهها نیز میگوید: برخی از مشتریان، دختربچه میپسندند. مثلا ساعت 3 سفارش میدهد و ساعت 5 آن دختربچه در اختیار اوست.
کندی و تیماش عملیات بزرگی را برای یافتن سرنخهای قاچاق جنسی آتلانتا آغاز کردهاند و موفق به ردگیری برخی عاملان شدهاند. اما وی به مشکلی بسیار ناراحتکننده اشاره میکند که مربوط به تمرد برخی از دختران از همکاری با پلیس است. وی در مواردی از اصرار دختران به ماندن در کنار دلالشان تعجب کرده است. شاید محرزترین علت وابستگی روانی یک کارگر جنسی به قاچاقچیاش را بتوان در شستشوی مغزی وی و قطعا اعتیاد به مواد مخدر دانست. بسیاری از کارگران جنسی، معتاد به مواد مخدر هستند و در وضعیتی بسیار نامساعد به سر میبرند.
یکی از رسوم قاچاقچیان جنسی در آتلانتا این است که بر روی زانوی کارگر خود، تتو میکنند تا نشانه مالکیت یک قاچاقچی بر او باشد. هماکنون، فعالان مدنی و حقوق بشر که از سوی نهادها و منابع دولتی آمریکا حمایت نمیشوند، به همت خود دست به فعالیت زده و نسبت به آگاهسازی مردم در قبال قاچاق جنسی تلاش میکنند. در آمریکا، معمولا اگر یک مرد یک دختر جوان را به هتلی در شهر دیگر دعوت کرد، باید گمان برود که به زودی آن دختر را در فاحشهها خانهها و آغوش رذل هوسبازان ببینیم. خانوادههای آمریکایی در بسیاری از بخشها آگاه نیستند و در بسیاری از مواقع هم بیتوجه عمل میکنند. حال، فعالان مدنی بصورت خودجوش در تلاشاند تا این عارضه را رفع نمایند.
ساکرای که اکنون به همت کندی و نیروهایش از چنگ قاچاقچیاش رهایی یافته، از سوی موسسه Living Water مسئول آگاهسازی دختران جوان ایالت شده است. او میگوید: «هنوز هم گاهی اوقات در آینه نگاه میکنم و از تتوهایی که بر جسمام نقش بسته خجالت میکشم و از آنچه که به اجبار کردم حالام به هم میخورد. اما وقتی فکر میکنم که اکنون چقدر آزاد و شبیه یک انسان شدهام به خود میبالم. اکنون دیگر خودم را دوست دارم و امید به فرداهای روشن در من جاریست.
از حقیقت نگذریم ... هنوز «اسنوها» و «ساکرای»های بسیار زیادی در تار عنکبوت قاچاق جنسی در آمریکا گرفتارند و فریادهای جانگداز کمکخواهی و دادخواهیشان در تاریکی شبها در پشت دیواری که سیاستمداران آمریکایی و رسانههایشان کشیدهاند، به گوش مردمان نمیرسد.
حرف آخر
گزارش جاری، به خوبی سبک زندگی آمریکایی را نشان میدهد که نه تنها توانایی رفع عارضهای بزرگ و فاجعهبار به نام «قاچاق جنسی» را ندارد که در خلق و تقویت آن نیز تاثیرگذار است. آن چیزی که به نام ارزشها از سوی رسانههای آمریکایی پررنگ میشود، حول محور لیبرال دموکراسی و آرامش و امنیت مردم میگردد و این در حالیست که آنها به هیچ وجه به بهرهکشی از دختران وطنشان در خم و پیچ دالانهای جنسی و خانههای فحشا و قربانی شدن و نابود گشتن آنها و از هم پاشیدن بنیان یک خانواده اشارهای نمیکنند و تنها در مواردی بسیار نادر همچون گزارش CNN میتوان قصهای واقعی را یافت که همچون مشتی از خروار قاچاق جنسی در آمریکاست.
منبع:
http://edition.cnn.com/2017/06/28/world/elle-snow-trafficking/index.html
http://edition.cnn.com/2015/07/20/us/sex-trafficking/index.html
منبع: مشرق
انتهای پیام/