به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از روابط عمومی «فرمول یک»؛ سیدعلی ضیاء یکشنبه 18 تیر، میزبان منوچهر محمدی،تهیهکننده مطرح سینمای ایران و امید متقی بازیگری بود که در دو سال گذشته فراموش شده است.
منوچهر محمدی در این برنامه در پاسخ به سوال ضیاء درباره علت فاصله گرفتن از روزهای اوجش اظهار کرد: باید دید موفقیت را چطور تعریف میکنید. اگر صرفا موفقیت را گیشه تعریف کنیم من فیلمی به نام «اکسیدان» روی پرده دارم که فروش خیلی خوبی دارد.
وی درباره حضور آقازادهها در سینما گفت: خودم دوست نداشتم پسرم وارد سینما شود. او در دانشگاه تهران حقوق خوانده و کارشناسی ارشد خود را خارج از کشور گرفته است. دوست داشتم پسرم با نوشتن شروع کند. او چند قصه و رمان نوشت و نگذاشتم وارد حیطه فیلمنامهنویسی شود. بعد از آن به نگارش فیلمنامه «طلا و مس» رسید، بعد هم که فیلم «حوض نقاشی» را نوشت. بعد از آن هم اولین فیلمش با نام «فرشتهها با هم میآیند» را ساخت. او سرانجام در آستانه چهل و یکی دو سالگی دومین فیلمش را ساخته است اما اگر بر اساس روابط بود، او میتوانست از 25 سالگی وارد این حرفه شود.
تهیه کننده «امکان مینا» درباره فروش کم این اثر اظهار کرد: اگر شرط موفقیت و اثرگذاری فیلم را فقط فروش گیشه بگذاریم، همینطور است. آثار بزرگی در سینما بوده اند که از آنها در زمان خودشان استقبالی نشده و بعدها فهمیده شدهاند. در کارنامه خود من فیلم «بازمانده» وجود دارد که زمان اکران در گیشه موفق نبود اما به اثر ماندگاری تبدیل شد که به آن به عنوان اثر شاخصی که تمام مولفههای لازم سینما را دارد رجوع میشود.
محمدی تصریح کرد: فیلمسازی مثل یک هندوانه دربسته است. شما باید چیزی را از عدم به وجود تبدیل کنی و در این روند پارامترهای بسیاری دخیل است.
وی درباره فیلم «مارمولک» توضیح داد: ایده اولیه مارمولک برای من بود. بعد از «زیر نور ماه» که آن فیلم را تولید کردم. به فاصله چند سال بعد این ایده را نوشتم. بیشتر ایدههای فیلمهایم برای خودم است. «مارمولک» هم 15 صفحه ایده اولیه داشت. من با دو سه کارگردان مختلف صحبت کردم تا سرانجام با کمال تبریزی به توافق رسیدم. آن زمان میدانستم این فیلم موفق و تاثیرگذار خواهد بود اما حدس نمی زدم تا این حد فراگیر شود.
محمدی ادامه داد: آقای قاسمخانی نوشتن این فیلمنامه را پله به پله جلو برد و بر اساس پیشنهادهای من و تبریزی سرانجام به فیلمنامه نهایی رسید.
وی درباره ایده اولیه «مارمولک» توضیح داد: قبل از آنکه حتی آقای قاسمخانی و تبریزی بدانند، این ایده را با اولین نفری که در میان گذاشتم پرویز پرستویی بود. در یک جشن ولادت بودیم که این موضوع را با او در میان گذاشتم. به او گفتم من قصهای دارم که فقط تو میتوانی آن را بازی کنی و ماجرای دزدی است که برای فرار کردن از شرایط خود مجبور می شود لباس یک روحانی را بپوشد. پرویز مرا بغل کرد و بوسید و گفت هستم.
وی افزود: جمله معروفی مربوط به حضرت آیتالله عظمی بروجردی هست که پیش او میروند و میگویند طلبهای را گرفتهایم که دزدی کرده است. ایشان میگوید به جای این جمله بهتر است بگویید دزدی در لباس طلبه ظاهر شد. من این حرف را سی و چند سال پیش شنیده بودم و همین جمله جرفه ساخت مارمولک شد.
محمدی درباره فاکتورهای فروش یک فیلم گفت: فرمول ثابتی وجود ندارد. اینکه قصه از زمان خود جلوتر باشد، برای مردم تازگی داشته باشد، تکراری و کلیشه ای نباشد و جسور باشد. بعد از آن باید آدمهایی که برازنده کار هستند دعوت شوند؛ از کارگردان گرفته تا دیگر عوامل تا اتفاق درستی شکل بگیرد.
وی در پاسخ به این نکته ضیاء که بسیاری از تهیهکنندگان فعلی سینما در گذشته مدیران تدارکات و تولید آثار محمدی بودهاند، اظهار کرد: من نه تنها با پسرم بلکه با کارگردانان مختلفی که کار می کنم تبادل نظری با آنها درباره انتخاب بازیگران دارم. یک سال با کارگردان مشهوری کار کردم که میخواست با چهرههای به روز و روی بورس استفاده کند. به او یک بازیگر زن جا افتاده را پیشنهاد دادم که استقبال کرد و نتیجه فوقالعاده شد و اتفاقا آن بازیگر در آن سال سیمرغ بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. همان سال با کارگردان دیگری کار کردم که موافق نظر من برای انتخاب بازیگر نبود و از فردی استفاده کرد که نتیجه درخشان نبود.
تهیهکننده «ارتفاع پست» در بخش دیگری از سخنانش گفت: فضای مجازی به برخی مسائل دائم میزند. اخیرا یکی از سایتها با بیاخلاقی محض، تمامی کارهای من از «کرخه تا راین» و «بازمانده» و «زیر نور ماه» و... را به عنوان گناهان کبیره سینما، نام برده است.
محمدی تأکید کرد: وقتی به جام جم میآیم، یاد خاطرات عجیبی می افتم. من به دعوت دکتر کمال خرازی صبح ۲۲ بهمن ماه بود که وارد تلویزیون شدم و بعد از یک هفته کار شبانه روزی، رادیوی جمهوری اسلامی را با جمعی راه انداختیم. تازه ازدواج کرده بودم و در این یک هفته خانوادهام از من خبری نداشتند و فکر میکردند در هیاهوی انقلاب گم شده م. بعد از 20 روزی خرازی که به نوعی معاون سیمای آن زمان بود، من و دوستان دیگری را دعوت کرد و گفت تلویزیون باید راه بیفتد. آن زمان من مسئولیت گروه جوان را بر عهده گرفتم و یک ماه بعد اولین برنامه تولیدیام را ساختم. کار به جایی رسید که ۶ روز هفته ۶ برنامه داشتم. تهیهکننده و مدیر گروه بودم. مدیر گروه سیاسی و قائم مقام شبکه یک بودم و برای راهاندازی شبکه دو نیز جزو کسانی بودم که دعوت به کار شدم. ذوق اصلیام برنامهسازی بود.
وی افزود: اولین سریالی که تهیه کردم «ابن سینا» در شبکه دو بود که خیلی موفق بود و به کشورهای زیادی فروخته شد. سریال دیگری کار کردم و تصمیم گرفتم به بخش خصوصی بیایم. اولین فیلمی که تهیه کردم سال 64 با نویسندگی بیژن بیرنگ و کارگردانی عسگری نسب ۶ میلیون تومان هزینه برداشت و «هی جو» نام داشت. سه میلیون از بنیاد فارابی وام گرفتم و نقدینگی جور کردم تا فیلم را بسازم. آن سالها ۱۷، ۱۸ میلیون فیلم فروخت.
در ادامه امید متقی، بازیگر وارد استودیو شد که در دو سال گذشته هیچ پیشنهادی نداشته و به اجبار تغییر شغل داده است.
او در ابتدا گفت: سعی کردم در همه ژانرها ایفای نقش کنم و این اتفاق برای من در سینما افتاد. اما اکنون متاسفانه پیشنهاد سینمایی و تلویزیونی ندارم. حالا مغازه آبمیوه بستنی فروشی دارم و گرچه از کودکی به بستنی علاقه داشتم اما فکر نمیکردم به جای بازیگری به چنین کاری روی بیاورم.
تهیه کننده «من زمین را دوست دارم» را نیز درباره اینکه اگر کسی مثل متقی پیش او بیاید و درخواست نقش کند، با بیان اینکه چنین مواردی زیاد پیش میآید، گفت: تصمیم این که بازیگری در فیلمی باشد یا نه را باید کارگردان بگیرد. برخی شغلها را انتخاب میکنند و برخی انتخاب میشوند. به کسانی که برای گرفتن نقش به دفاتر میروند و اصرار میکنند پیشنهاد میکنم این کار را نکنند. بروند سراغ مشاغل دیگری که در سینما در آنها کمبود داریم، مثل نویسندگی، فیلمنامه نویسی و...
متقی نیز در ادامه گفت: در اولین کارم در محضر استاد مشایخی بودم و ایشان به من گفتند سعی کن در کنار این شغل، شغل دیگری هم داشته باشی. آن زمان من آژانس هواپیمایی داشتم و دیدم این دو شغل ربطی به هم ندارند.
وی با بیان اینکه من پولدار نیستم، ادامه داد: دو سال است که از بازیگری دور هستم. زمستان ۷۵ سر صحنه تئاتر بودم که آقای کاظم معصومی که مخاطب تئاتر ما بودند و میخواستند فیلمی را کلید بزنند مرا دیدند. از طریق سیدمحسن وزیری انتخاب شدم و بلافاصله بعد از تئاتر اولین فیلمم را بازی کردم. من در کار کودک، وحشت، درام و پلیسی بازی کردهام و ژانرهای مختلفی را تجربه کردم اما اکنون بیکارم.
محمدی نیز در ادامه بحش تصریح کرد: سینما حرفه بسیار بیرحمی است و شما یک روز در اوج هستی و روز دیگر کسی تو را نمیشناسد. در گذشته برای ساخت پروژهای به من پرویز پرستویی را پیشنهاد دادند آن موقع من اسم او را هم نشنیده بودم و هر چه آدرس دادند و حتی عکسش را که نشانم دادند به جا نیاوردم و پیشنهاد دادم از بازیگری که آن زمان اسم و رسمدارتر بود استفاده کنیم.
وی ادامه داد: اما خدا خواست و پرویز که دوست صمیمی من است با «لیلی با من است» دیده شد، او تلاش بسیار زیادی کرد و حالا هم که جایگاه او را میدانید. این چیزها را نمیشود از قبل پیشبینی کرد و امیدوارم بتوانم در کارهای بعدیام از آقای متقی استفاده کنم.
این تهیهکننده در بیان مثال دیگر گفت: در آژانس شیشهای، بهروز شعیبی در ۱۶، ۱۷ سالگی اولین نقش خود را بازی کرد. آن زمان فکر میکنم اسم او در تیتراژ دوم آمده بود و کسی او را نمیشناخت اما حالا می بینیم چقدر نقشهای پررنگتری بازی و حتی کارگردانی کرده و موفق است.
در پایان ضیاء از محمدی خواست اگر پروژه جدیدی را آغاز کرد متقی که سابقهدار است و حالا از یادها رفته را نیز برای یکی از نقشهای کار خود در نظر بگیرد.
ضیاء در قسمت قبلی برنامه نیز میزبان یک کارخانهدار ورشکسته با بدهی 4 میلیارد تومانی و شهرام فخار کارآفرین و مدیرعامل پدر خوب بود و در پایان برنامه فخار اعلام کرد تلاش میکند لااقل یک میلیارد و نیم از بدهی فرد ورشکسته را نه به صورت نقدی اما به نحوی جبران و او را یاری کند.
«فرمول یک» به تهیهکنندگی افشین حسینخانی، شنبه تا چهارشنبه بین ساعت 17:30 تا 19 از شبکه یک سیما روی آنتن میرود و روز بعد ساعت 7:45 بازپخش میشود.
انتهای پیام/