به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم؛و به نقل از مرکز خبر حوزه؛سریال دلدادگان به کارگردانی منوچهر هادی و با حضور تلفیقی از بازیگران جوان و شناخته شده و کاربلد سینما و تلویزیون این شب ها به یکی از پرمخاطب ترین سریال های تلویزیون تبدیل شده ، هر چند که بخشی از دلایل این دیده شدن جدای از جذابیت نسبی خود سریال به توشه ی ضعیف تلویزیون در ماه های اخیر در زمینه تولید آثار نمایشی خوب و قوی برمی گردد.
این سریال البته در بطن داستانی خود دارای قصه ای پرتعلیق و دنبال کننده است با این حال به نظر می رسد که در بخش هایی از آن یک مقدار شتاب زدگی و نابلدی حرفه ای وجود دارد که البته به نسبت وضعیت فعلی تلویزیون و مشکلات مالی تا حدی اجتناب ناپذیر است.
داستان این سریال بی شک این ظرفیت و پتانسیل را داشته و دارد که با قصه ای از زندگی شخصیت ها در بستر زمانی چند دهه و در سه فصل ، بیش از این ها مقبول مخاطبان عام و خاص قرار گیرد اما واقعیت آن است که کارگردان با وجود تلاش قابل توجه هنوز توانایی بالا برای ساخت یک سریال جذاب برای مدیوم تلویزیون را ندارد.
البته منوچهر هادی کارگردان این سریال در سال های اخیر چه در تلویزیون و به خصوص سینما و شبکه نمایش خانگی از جمله فیلمسازان فعال و پرکار به شمار می رود که شانس این را پیدا کرده که با همکاری برخی از بازیگران مطرح و به اصطلاح گیشه پسند، به فروش بالایی در اکران سینما و یا دیده شدن در شبکه نمایش خانگی دست پیدا کند و در تلویزیون نیز همان طور که گفته شد همچون سریال دلدادگان به طور نسبی، کارهای او پرمخاطب بوده است.
از این نکته هم نباید غافل شد که در آغاز سریال و در فصل نخست به جهت حضور بازیگرانی که چهره شان برای مخاطب تلویزیون چندان آشنا نبود، این اثر تلویزیونی که از شبکه پرمخاطب سوم سیما هم پخش می شود، نتوانست مورد توجه جدی قرار بگیرد، اما در ادامه با حضور بازیگران مطرح و کاربلدی چون مسعود رایگان، پانته آ بهرام و مهرانه مهین ترابی و ایضاً قصه ملودرامی که به واسطه آشنایی شخصیت امیر با ارغوان و مادرش به سمت و سوی دیگری رفت، توانست مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار بگیرد.
دلدادگان البته در ۶۰ قسمت طراحی شده که پس از ۲۵ قسمت، داستان فلاش بکی به گذشته دارد و از این جا سریال وارد فصل دوم خود که مربوط به سال های انقلاب و بعد از آن است می شود و در این بین مخاطب قرار است با داستان عاشقانه افسانه مادر ارغوان و مالک در گذشته روبرو شود و پس از چند قسمت باز دوباره به زمان حال برگردد.
نکته حائز اهمیت این که معمولاً این نوع از رفت و برگشت ها در سریال های تلویزیون ما کمتر وجود داشته و لذا در عین جذابیت و انصافاً سر و شکل بهتر سریال در فصل دوم به خصوص با بازی خوب آرش مجیدی و لیندا کیانی ، اما همچنان یک مقدار دلدادگان در بخش هایی دچار نوسان روایتی است و همین مساله تا حدی باعث زدگی مخاطب می شود.
همان طور که پیشتر نیز اشاره شد، یکی از شاخصه های مهم این سریال جذابیت داستانی و فرم متفاوت روایتگری آن در سه فصل است، به این معنا که داستان در فصل نخست با یک عشق نامتعارف آغاز می شود و دو جوان از دو طبقه اجتماعی متفاوت را در یک رابطه عمیق عاطفی نشان می دهد؛ رابطه ای که البته سررشته اش به انتقامی ختم می شود که خود ریشه در گذشته های نسبتاً دور دارد.
با این وجود نباید از نظر دور داشت که کل قصه انتقام در دلدادگان حول و حوش یک سوژه تکراری رخ می دهد که پیش از این شبیه آن را در سریال های دیگر دیده بودیم؛ نمونه ای که تقریباً همه ما به نوعی در خاطره ذهنی خود داریم سریال "تولدی دیگر" است که در آن فریبا متخصص در یک تصادف رانندگی می سوزد و بعد از عمل جراحی تبدیل به شخصیت دیگری با بازی "لعیا زنگنه" می شود.
انتهای پیام/ش