به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، واشنگتن پست در گزارشی در مورد نشستها میان ترامپ، مشاوران ارشد او و افراد بانفوذ در شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی، هریک اریک پرینس (بنیانگذار بلک واتر) و استیفن فِنبرگ (مالک داینکورپ انترنشنل) برای گفتوگو در مورد برنامهها برای واگذاری عملیاتهای ایالات متحده به پیمانکاران در افغانستان منتشر کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: این برنامهها با مقاله اریک پرنس در وال استریت ژورنال که در ماه ژوئن منتشر شده و یک «راهحل مک آرتور» برای افغانستان پیشنهاد داد، مطابقت نزدیک دارد.
آیا چنین برنامهای حقیقتا میتواند مبارزه با تروریسم را بهبود ببخشد و به موفقیتی منجر شود که ایالات متحده (وناتو) به آن دست نیافته است؟ در یک کلام: نه. و این برنامه بسیار بیشتر از یک استراتژی است و اهداف ایالات متحده را دوباره فرمولبندی میکند.
به کار گرفتن شرکتهای امنیتی خصوصی در افغانستان اشتباه است
با نگاه به جنگهای داخلی در آفریقا، صرفا در صورتی که رقابت بین شرکتها وجود دارد، شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی که برای حکومت و شورشیان کار میکنند تاثیر مثبتی بر خاتمه جنگ داخلی دارند.
استفاده از «پایگاه اطلاعات امنیتی خصوصی» (PSD) برای تمرکز روی قراردادها بین حکومتها و شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی در دولتهای ناکام یا در حال ناکامی – که خصوصا برای افغانستان قابل اجرا است – نشاندهنده افزایش شدت منازعات بوده است.
سربازگیری، انگیزش، قوانین، آموزش و انعطافپذیری متفاوت، همه، نگرانیهای آشکار در مورد سوءرفتار افراد، شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی و حکومتها (و سایر مشتریانی) که با آنها قرارداد میبندند، را بیشتر میسازد.
کد رفتاری بینالمللی (ICoC)، معیارهای امنیتی خصوصی و دیگر تلاشهای مقررات فراملی که ایالات متحده از آنها حمایت کرده است، همه، رفتار شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی را به شیوهای محدود میسازد که به تمام این نگرانیها با نزدیک ساختن شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی به قوانین متداول نیروهای ملی رسیدگی میکند.
فراتر از همه اینها، ارزیابی طرح شرکتهای خصوصی برای مبارزه با تروریسم سه مشکل عمده دارد. اول؛ کار با حکومت افغانستان.
نویسنده توضیح میدهد: درست کاری را که رهبران ایالات متحده و ناتو انجام میدهند، شرکتهای خصوصی باید با حکومت افغانستان همکاری نزدیک داشته باشد. حدس من این است که حکومت افغانستان استقبالی از این شرکتها نخواهد داشت.
دوم؛ همهی چیزهایی که در مورد مبارزه موفق با ستیزهجویی میدانیم به ما میگوید که این کار مستلزم همبستگی نزدیک میان اهداف سیاسی و نیروها است.
سوم؛ هرچند استخدام مردم محل شاید ارزانتر باشد – و همچنین دانش میدانی آنها فراهم میتواند برای مبارزه موفقانه با تروریسم حیاتی باشد، اما وقتی دانش محلی بهجای استفاده در راستای اهدافی شرکتهای خصوصی استفاده میشوند، این کار به «جنگسالاری» کمک میکند.
جنگسالاری بدترین شکل دولت وابسته به کمکها است، نه ثبات دارد و نه مشروع است. یک شرکت خصوصی، که برای تامین امنیت منابع افغانستان کار میکند، تهدیدی برای انجام این کار است.
شرکتهای خصوصی تنها به دنبال حفاظت از معادن افغانستان است
اما برنامهای که این طرح خصوصی سازی توضیح میدهد نه تنها توانایی ایالات متحده در انجام مبارزه با تروریسم در افغانستان را بهبود ببخشد، این برنامه انعکاسدهنده اهداف کاملا متفاوت ایالات متحده است.
بهجای یک سیاست هرچند ناقصی که هدف آن ایجاد یک حکومت مشروع است که تمایل داشته باشد بخشی از جامعه جهانی باشد، این برنامه قصد دارد صرف امنیت منابع را تامین کند (و حتی واضح نیست برای چه کسی).
با اینحساب، این کاملا شبهخبرهایی در ماه جاری است که کریملین اکنون شرکتهای نظامی و امنیتی خصوصی را که تسهیلات نفت و معدن را از دولت اسلامی در سوریه تصرف میکنند، از مفاد همان تسهیلات جایزه میدهد.
اطلاعات روز نوشت: هدف شرکتهای خصوصی امنیتی در افغانستان محافظت از منابع آن است.
/انتهای پیام/
برای اطلاع از آخرین اخبار افغانستان به کانال تلگرامی ما بپیوندید