به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از زمان تشکیل حکومت فدرال در عراق طی یک دهه گذشته، رویکرد دولت اقلیم کردستان (KRG) همواره بر «جدایی از دولت مرکزی در بغداد» و «تشکیل کشور مستقل» کردستان متمرکز بوده است. در این بین عواملی ابهامات موجود در قانون اساسی مصوب سال 2005 عراق، درگیری های طایفه ای، ضعف دولت مرکزی، ظهور «داعش» و به دست گرفتن صادرات نفت اقلیم، تلاش کُردها برای کسب حمایت جامعه بین المللی به ویژه قدرت های جهانی با خواسته استقلال کردستان را دو چندان کرد.
تاکنون گزارش ها و تحلیل های بی شماری درباره موانع پیش روی تشکیل کشور مستقل کردستان در رسانه های مختلف منطقه ای و بین المللی منتشر شده و به یقین هر عقل سلیمی که بهره ای از منطق برده باشد، درمی یابد، جدایی اقلیم کردستان از عراق با فرض محتمل بودن این سناریو، بیش از آنکه به سود کُردها باشد، به زیان آنهاست.
گزارش ذیل با پذیرش پیش فرض تشکیل کشور مستقل کردستان تلاش دارد، موانع و چالش های پیش روی شکل گیری کشور کردستان در سه سطح جغرافیا، ژئو پولتیک و ژئو استراتژیک منطقه بحران خیز و پر التهاب خاورمیانه را بررسی کند.
علم سیاست، «ژئو پولتیک» را هنر ایجاد موازنه قدرت با بازیگران منطقه ای و جهانی با هدف تامین امنیت و حفظ و گسترش منافع ملی می داند. بر این اساس هنر رهبران سیاسی، تنظیم مناسبات ملی و فرا ملی به گونه ای است که با بهره گیری از فرصت ها و محدودیت های محیطی، منافع و امنیت ملی کشور متبوع اشان را تامین کنند.
کردستان عراق با منطقه ای کوهستانی با مساحتی حدود 74 هزار کیلومتر مربع نزدیک به 6 میلیون نفر از جمعیت بیش از 37 میلیون نفری عراق را در خود جای داده و 6 استان دهوک، کردستان، کرکوک، دیالی و نینوی را در برمی گیرد که در مجموع جدود 20 درصد مساحت کشور عراق را شامل می شود و به دلیل بهره مندی از ذخایر زیر زمینی و منابع آبی در منطقه ای ژئو پولتیک و ژئو استراتژیک واقع شده است.
از طرفی اقلیم کردستان، بین 4 کشور قدرتمند خاورمیانه یعنی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، سوریه و عراق واقع شده و این موقعیت جغرافیایی این منطقه را به محل تلاقی چهار تمدن بشری یعنی ایران، شبه جزیره العرب، آناتولی و قفقاز تبدیل کرده و به نوعی در مسیر گذرگاهی است که سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را به هم مرتبط می کند.
همین شرح کوتاه به خوبی آشکار می کند، اقلیم کردستان اگرچه در منطقه ای ژئو پولتیک و ژئو استراتژیک واقع شده، اما با چالش بزرگ و پایداری تحت عنوان «موقعیت بسته» مواجه است که سیاست های خارجی این اقلیم را در دو سطح منطقه ای و بین المللی مقید به قیودی گاها سخت و پیچیده در تعامل با دیگر کشورها به ویژه کشورهای همجوار می کند، چون در مدل دولت – ملت کردستان – با فرض تشکیل - پیش نیاز هرگونه ارتباط و مبادله با دنیای خارج داشتن روابط حسنه با کشورهای همجوار به ویژه دو کشور ایران و ترکیه است و برخورداری از چنین مناسباتی منوط به این است که واکنش کشورهای همجوار به تشکیل کشور جدیدی به نام کردستان چه خواهد بود و چه تعاملی با آن خواهند داشت؟ آیا موجودیت آن را به رسمیت خواهند شناخت؟ آیا تغییر مرزبندی های جغرافیایی و ظهور یک کشور جدید، کوچک و محصور در خشکی با خوشامد گویی همسایگان مواجه خواهد شد؟
اولین پیامد تشکیل کشور کردستان در مرزبندی ها نمایان خواهد شد. بر این اساس مرزهای کنونی عراق با ترکیه تبدیل به مرز کردستان و ترکیه خواهد شد. علاوه بر آن نیمی از مرز فعلی عراق با ایران یعنی از حدود استان کرمانشاه تا استان آذربایجان غربی، به مرز مشترک ایران و کردستان تبدیل خواهد شد.
به این ترتیب اگرچه مرزهای ترکیه با کردستان دست نخورده باقی خواهد ماند و فقط نام کشور همسایه ترکیه از عراق به کردستان تبدیل خواهد شد، اما این وضعیت در خصوص ایران مصداق نخواهد داشت. در این راستا، ایران به جای همسایه غربی فعلی خود، عراق با دو کشور همجوار خواهد شد، در شمال با شمال کردستان و در جنوب با عراق.
سوریه نیز به وضعیتی مشابه وضعیت ایران دچار خواهد شد، به این معنا که در مرزهای شرقی خود، در شمال با کردستان و در جنوب با عراق هم مرز خواهد شد.
همان گونه که گفته شد، به این ترتیب در شرایطی کشور کردستان در منطقه پای به عرصه می گذارد که نه تنها در میان چهار کشور مهم و تاثیر گذار منطقه محصور می باشد، بلکه در حال حاضر هیچ کدام از این کشورها موافق شکل گیری این کیان سیاسی کُردی نیستند.
اولین پیامد چنین مخالفتی امتناع کشورهای فوق الذکر از به رسمیت شناختن استقلال سیاسی کردستان خواهد بود، چون تشکیل چنین کشوری را عامل تحریک در میان اقلیت های کُرد خود و بر هم زننده امنیت ملی اشان تلقی خواهند کرد.
در این بین تشکیل کشور مستقلی به نام کردستان تنها می تواند، مورد استقبال و حمایت رژیم صهیونیستی و قدرت های غربی باشد. بالطبع دلایل بسیاری وجود دارد که موجب می شود، چنین استقبال و حمایتی بی قید و بند و بی حد و حصر نباشد، از جمله اینکه ارتباط حامیان کردستان مستقل در غرب و منطقه با اربیل بدون استفاده از آسمان و یا خاک کشورهای همجوار کردستان و بدون موافقت و تایید آنها هیچ گاه مسیر نخواهد شد و این می تواند، از یک سو، به برگ برنده ای در دست این کشورها جهت اعمال فشار بر کردستان و امتیازگیری از اربیل و از سوی دیگر، به اهرم فشاری در دست 4 کشور فوق علیه حامیان غربی و منطقه ای استقلال کردستان و تغییر رویکردهای آنها در قبال اربیل بدل شود.
عامل بازدارنده دیگری که حمایت های منطقه ای و بین المللی از کردستان مستقل را محدود خواهد کرد، محاسبات منطقه ای و موازنه های قدرت حاکم بر روابط قدرت های جهانی با کشورهای همجوار کردستان است. دیپلماسی بین الملل هیچ گاه اقتضا نمی کند، آمریکا کردستان را بر متحد منطقه ای چون ترکیه، یکی از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) یا عراق ترجیح دهد.
علاوه بر اینکه هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی هر قدر هم قدرتمند جلوه دهند و به قوانین و معاهدات بین المللی به توجه باشند، نمی توانند، بدون کسب مجوز از آسمان و خاک عراق، سوریه یا ترکیه برای رسیدن به کردستان استفاده کنند و این مانعی بزرگ در برابر کردستان مستقل خواهد بود که پیامدهای زیانبار و احیانا ویرانگر آن دامنگیر عرصه های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک اربیل خواهد شد.
الف) ترکیه
بسیاری از نیازهای اقلیم کردستان هم اکنون از طریق ترکیه و مرزهای مشترک بین طرفین برآورده می شود، طبیعی است، بروز هرگونه تنش و چالش در روابط اربیل – آنکارا، به زیان اقلیم کردستان خواهد بود و این برای کشور نوپایی چون کردستان که از مشکلات شدید اقتصادی و ضعف در ساختارهای حکومتی رنج می برد، ضربه ای مهلک خواهد بود.
علاوه بر اینکه این چالش می تواند، به راحتی به نقطه ضعف اربیل تبدیل شده، اگر راه را بر دست اندازی ها و چشم داشت های توسعه طلبانه آنکارا در شمال عراق هموار نکند، بی شک به برگ برنده ای در دست ترکیه تبدیل خواهد شد تا امتیازات بیشتری از کُردها در شمال عراق کسب کند.
در این میان نباید از چالش کُردهای ترکیه که دارای اختلافات دیرینه و متعدد با کُردهای عراق است، به سادگی گذشت. تشدید اختلافات و افزایش خصومت ها می تواند، با اقداماتی نظامی از سوی کُردهای ترکیه در کردستان عراق همراه شود و این تهدیدی بزرگ برای کشور تازه متولد شده کردستان محسوب می شود که اگر آن را سرنگون نکند، بی تردید به شدت تضعیف خواهد کرد.
صرف نظر از راه های زمینی و هوایی، یک دولت مستقل محصور در خشکی بدون دسترسی به آب های بین المللی یا داشتن حق ترانزیت به چنین آب راه هایی محکوم به فنا خواهد بود. ترکیه در ازای تامین منافع اقتصادی اش می تواند، چنین شاهرگ حیاتی را به دولت کردستان واگذار کند. اما بر اساس تئوری های روابط بین الملل، کشوری که حق ترانزیت به یک کشور محصور را می دهد، معمولا خواسته های سیاسی خود را نیز در کنار عواید اقتصادی به آن کشور تحمیل خواهد کرد، در چنین شرایطی ترکیه قادر خواهد بود، در برابر واگذاری حق ترانزیتی که در اختیار دارد، خواسته های سیاسی خود را به کردستان تحمیل و تا حدودی نواحی کردنشین خود را از تاثیرات منفی تشکیل یک دولت کُردی مصون نگهدارد. علاوه بر آنکه درآمدهای اقتصادی ناشی از این عبور ترانزیتی منبع درآمد قابل توجه و جدیدی برای دولت ترکیه خواهد بود و به دولت این کشور در حوزه اقتصاد کمک خواهد کرد.
ب) سوریه
درباره روابط اربیل – دمشق باید گفت، وضعیت متفاوت است. سوریه امروز در شرایطی قرار دارد که به نظام این کشور اجازه برقراری روابط سودمند و هدفمند با کردستان را نمی دهد. حضور صدها هزار پناهجوی سوری در عراق و اقلیم کردستان، عاملی منفی و تنش زا در روابط اربیل – دمشق خواهد بود و این تنش ممکن است، برای سال ها ادامه پیدا کند.
تا زمانی که دولت فراگیری در سوریه بر اوضاع مسلط نشود و خرابی های چند سال جنگ داخلی را سر و سامان ندهد، روند مهاجرت کُردهای سوریه به خارج از جمله کشورهای همجوار ادامه خواهد یافت و کردستان اولین گزینه این پناه جویان خواهد بود که می تواند، آسیب پذیری کشور کوچک و تازه شکل گرفته ایی مانند کردستان را دو چندان کند.
در چنین شرایطی اقلیم کردستان نمی تواند، در محاسبات منطقه ای خود جهت برقراری رابطه و توسعه و گسترش مناسبات موجود، با هدف تامین نیازهایش و ارتباط با جهان خارج حساب کند و این می تواند، شرایط را برای اربیل در مقاطعی از زمان سخت و دشوار کند.
ج) عراق
بدون تردید، جدایی کردستان و تشکیل دولت مستقل کُردی که در جنوب با عراق صاحب مرزهای مشترک خواهد شد، باب مخاصمه با کردستان را باز خواهد گذاشت، به خصوص اگر دولت عراق همچنان به موضع غیر قانونی بودن استقلال کردستان توسل داشته باشد و یا مخالف قضیه الحاق کرکوک به اقلیم کردستان باشد. این شرایط باب مخاصمات بر سر قضایای مختلف بین اربیل و بغداد باز خواهد ماند و بسترساز اختلافات و منازعات جدیدی در منطقه خواهد شد.
طبیعی است، اختلاف مواضع بین دو کشور، زمینه هرگونه توسعه و گسترش روابط و همکاری های فیما بین را از بین خواهد برد و روابط اربیل و بغداد نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود، در این شرایط مرزهای جنوبی کردستان مستقل خیلی زود به دیوار زندانی تبدیل خواهد شد که کُردها را در کشور نوپای اشان محصور کرده است.
ج) جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا ضمن حمایت از حفظ وحدت و تمامیت ارضی عراق، مخالفت خود را با تجزیه این کشور و جدایی اقلیم کردستان از بغداد اعلام کرد. تهران بر این باور است که اجرایی شدن این خواسته نه تنها شروع طرح تجزیه و تقسیم عراق، بلکه سرتاسر منطقه است.
اهمیت ایران برای کردستان مستقل در این است که از طریق خشکی خواهد توانست، راه ترانزیتی دیگری را به آب های خلیج فارس بگشاید. در چنین صورتی ایران شاهراه وارداتی کردستان از خلیج فارس و ترکیه شاهراه صادراتی آن خواهد بود. اما اجرایی شدن این سناریو در گرو رویکرد ایران به جدایی اربیل از بغداد و تشکیل کشوری جدیدی به نام کردستان است.
تغییر وابستگی ها
این اوضاع موجب وابستگی بیشتر دولت اقلیم کردستان خصوصا به ایران و ترکیه خواهد شد. افزایش وابستگی اقلیم کردستان به تنها مسیر ترانزیتی و خط لوله نفتی مورد مناقشه که از ترکیه و مناطق درگیری بین کُردهای ترکیه و دولت آنکارا عبور می کند، خود را در وضعیت آسیب پذیری اقتصادی بیشتری نسبت به گذشته قرار خواهد داد.
در حال حاضر صادرات نفت و درآمدهای اقلیم کردستان با اوضاع سیاسی داخلی ترکیه و درگیری 30 ساله این کشور با «حزب کارگران کردستان»(PKK) گره خورده که پایگاه هایی برای خود در اقلیم کردستان، شرق سوریه و جنوب شرقی ترکیه دایر کرده و هر از چندگاهی اقدام به منفجر کردن نقاطی از خطوط لوله انتقال نفت ترکیه و عراق می کند.
افزون بر اینکه پ. ک. ک، بارزانی و حزب دموکرات کردستان را نیز به چالش کشیده و بر سر رهبری گروه های کُرد و همچنین «فروختن اقلیم کردستان به ترکیه» با آنها نزاع دارد.
این آسیب پذیری ها در اثر «ماهیت شخصی و غیر شفاف روابط دولت اقلیم کردستان و دولت ترکیه» که بیش از هرچیز شبیه معامله ای شخصی بین مسعود بارزانی و رجب طیب اردوغان می باشد، افزایش پیدا می کند. چون هر گونه تغییر در روابط شخصی بارزانی و اردغان و یا تحول در اوضاع سیاسی داخلی ترکیه، توافق و مفاد آن را به خطر خواهد انداخت و تاثیر مستقیمی بر صادرات نفت اقلیم کردستان خواهد داشت.
خلاصه سخن
موارد فوق الذکر تاکید می کنند که حتی اگر پیش فرض تشکیل کشور مستقل کردستان در شمال عراق را بپذیریم، این کیان سیاسی نوپا پس از اعلام موجودیت با چالش های خطرناکی مواجه است که می تواند آن را تا مرز سقوط و فروپاشی سوق دهد.
پیامد چنین شرایطی در اقلیم کردستان تعمیق بیش از پیش اختلافات بین گروه ها و جریان های سیاسی کُرد خواهد بود که به مراتب خطرات وجودی علیه این کیان جدید سیاسی و ادامه بقای آن در منطقه را افزایش خواهد داد.
به همین دلیل در ارزیابی وضعیت نهایی کردستان عراق از نقطه نظر راهبردی و ژئو پولتیک، به اولین نتیجه ای که می رسیم، این است که دولت اقلیم کردستان نمی تواند، با سلسله اقدامات یک جانبه منطقه ای به خواسته استقلال دست یابد.
چراکه با حکومت های منطقه ای قوی و قدرتمندی همانند ایران و ترکیه برخورد می کند که تاثیری مستقیم بر سرنوشت اقلیم کردستان دارند. اربیل علی رغم اینکه در صدد است تا از اهرم منافعش در یک عراق ضعیف بهره ببرد، اما تا زمانی که این شرایط به شکل اساسی تغییر نکنند، این اقلیم هم چنان در برزخ سیاسی خواهد ماند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/
ولی منطقه تحمل یه جنگ استقلال و تجزیه رو نداره
اگه یه کشور قومیتی به وجود بیاد باید منتظر تصفیه نژادی در همه طرف ها و سرکوب قومیت ها در کشور جدید و خارجش باشیم آخرشم یه خرابه از کردستان عراق باقی می مونه .
هر طرفی که پیروز بشه
بعدشم منطقه یا به سمت سرکوب قومیت و یکسان سازی فرهنگی میره یا تجزیه
آلمان چه خیری از قومیت و نژاد گرایی دید که کرد ببینه
منطقه ای که اگر مستقل شود در محاصره است و فاقد هرگونه راه آبی ، خشکی و هوایی مستقل است.
ننگ بر تجزیه طلب
با تشکر