به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، ملت افغانستان سه بار جنگهای شدیدی را با انگلیسیها انجام دادند، اولین جنگ افغان _ انگلیس در بین سالهای 1839 - 1842 بود که این جنگ توسط غازی محمد اکبرخان به نفع افغانها به پیروزی رسید و قشون امپراتوری همان وقت انگلیس شکست خورد.
جنگ دوم افغان انگلیس در بین سال های 1878 – 1880 میلادی رخ داد که آن هم به نفع افغانها تمام شد و جنگ سوم افغان – انگلیس هم در ششم ماه می سال 1919 آغاز و در ماه آگوست این سال پایان یافت که منتج به استرداد استقلال افغانستان شد.
در 28 اسد سال 1298 که مصادف است با 19 اگست سال 1919 میلادی انگلیسها مجبور به امضای معاهده استقلال افغانستان شدند. در سـال 1919 به مجرديكه شـاه جوان امان الله در افغانسـتان به قدرت رسـید اعلان اسـتقلال نمود.
قبل از آن زمان طی تقریبا صد سـال گذشـته مردم افغانسـتان جنگهاي خونین توأم با شـکسـت و پيروزی را با حكومت اسـتعماری بریتانیای كبير پشـت سـر گذاشته بودند.
هر چند کارشکنیهایی که از سوی بریتانیا صورت گرفت منجر شد که اسـتعمارگران با اسـتفاده از نيروی دین و مذهب برنامههای شاه ترقی خواه را ضد دین دانسته و زمينه ایجاد شورش داخلی را از طرق مختلف آماده سـاختند و سرانجام بعد از 9 سـال مجبور به ترک وطن گرديد و در ایتالیا اقامت گزیدند. اما مردم افغانستان محبت، هوشمندی و شجاعت او را در سـنهها نگه داشـتندو مهمترین دارایی یکی ملت یعنی استقلال را به آنها هدیه داد.
اما این راه هنوز به پایان نرسیده است. ملت افغانستان در شرایط کنونی به دو رکن دیگر یعنی آزادی و امنیت نیاز دارد تا به عنوان یک شهروند مستقل و رفاهمند به زندگی خود ادامه دهند.
این ملت نیاز دارند که به جنگ در کشورشان پایان دهند، دست کشورهای بیگانه را از کشور خود دور نگه دارند تا بتوانند پایههای پیشرفت و توسعه سرزمینشان را پیریزی کنند.
فونداسیون و پایهی اصلی برای رسیدن رشد و توسعه اقتصادی که پیشزمینهی حکمرانی و شهروندی خوب محسوب میشود، آزادی و امنیت است.
افغانستان به رغم محصوربودن در خشكی و واقع شدن در ميان مناطق آسياي مركزی، خاورميانه و جنوب آسيا، از جايگاه ژئوپوليتيكي بالايي برخوردار است؛ علاوه بر آن، اين كشور مملو از منابع عظيم ذخاير طبيعي است كه قيمت اين منابع طبيعي بيش از يك تريليون دلار تخمين زده شده است.
آهن، مس، كوبالت، طلا، اورانيوم، سرب، آلومينيوم، تيتانيوم، بوكسيد، ليتييوم، فيروزه، ياقوت، زمرد و... بخشي از ثروتهاي معدني و طبيعي افغانستان است كه هنوز استخراج نشدهاند.
همچنين افغانستان به عنوان كشور ترانزيتي در ارتباط با لولههاي نفت و گاز طبيعي از كشورهاي آسياي مركزي به جنوب آسيا و احياي جاده ابريشم از شرق به غرب مطرح است.
اين كشور عضو سازمانهای منطقهاي سارك، اكو و عضو ناظر سازمان شانگهاي است. تمامی مطالبی که ذکر شد نشان میدهد که افغانستان زمینه پیشرفت و توسعه را همقدم با سایر کشورها دارد . اما موانعی بر سر این راه است که مانع از رسیدن به یک امنیت و آزادی پایدار میشود تا راه استقلال به پایان برسد. از جملهی آنها می توان به دو علت اصلی یعنی اوضاع داخلی، بازیگران خارجی اشاره کرد.
بازیگران خارجی در افغانستان
موقعیت ژئوپلتیک افغانستان موجب شده است که همواره در دیدگاه کشورهای بزرگ و حتی منطقهای جایگاه خاصی را داشته باشد. به جرات میتوان ادعا كرد كه افغانستان طي سه دهه اخير، همواره صحنه منازعه، رقابت و ستيزشهای بازيگران منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
اکنون رقابت بين هند و پاكستان برای نفوذ هر چه بيشتر در افغانستان تشديد شده است. هند نگران سقوط مجدد افغانستان در كام پاكستان بوده و از بازگشت دوباره طالبان به قدرت بسيار نگران است، شايد به همين دلیل در كوتاه مدت، موافق حضور نيروهاي خارجي در افغانستان است.
پاكستان نيز از گسترش روابط هند و افغانستان و نفوذ بيشتر هند در منطقه ناخشنود است. خروج نيروهای امريكايي و ناتو از افغانستان، خواست پاكستان براي ترميم قدرت خود در منطقه است، اما هند خواهان تداوم حضور نيروهای بينالمللی ائتلاف تا زمانی كه امنيت و ثبات در افغانستان ايجاد گردد، میباشد.
آمریکا همچنان حضور خود در کشور افغانستان را پس از شانزده سال تدوام میدهد و به دنبال آن است که با یک استراتژی حتی هزینهی حضور خود را کاهش دهد.
بازیگران منطقهای نیز با حمایت از گروههای سلفی و مسلح و در عین حال ضد شیعه به بلندپروازیهای ژئوپلتیکی خود جامعه عمل میپوشانند و چه مکانی بهتر از افغانستان که بتوانند با توجه با پیش زمینههای موجود اهداف خود را عملی کنند.
این موضوع یکی از مهم ترین دلایلی است که افغانستان نمیتواند مسیر نیمه تمام استقلال را به پایان برساند و در وهلهی اول باید از حضور و دخالت اینگونه پیشرویها جلوگیری کند. البته این موضوع به اوضاع داخلی افغانستان که فرصت را در اختیار بازیگران خارجی قرار میدهد، باز میگردد.
* اوضاع داخلی افغانستان
منافع متضاد بازيگران منطقهای و فرامنطقهای، صحنه سياسی افغانستان در كنار عوامل قومی ـ قبيلهای، اختلافات داخلی، موجب شده است تا افغانستان همواره، كشوری ناامن و بیثبات در منطقه محسوب شود. به عبارت بهتر عوامل مذكور فرصتهای لازم را برای ايجاد امنيت و ثبات ملی را به وجود نياورده است.
هنوز قومگرايي وجهه اول هويت افغانستانیها را تشكيل ميدهد. روح جمعی و هويت ملی در اين كشور به معنای واقعی كلمه شكل نگرفته است. فقر و بیسوادی، ناآگاهیهای سياسی، پايينبودن اميد به زندگي و بالا بودن مرگ و مير نوزادان، بيكاری و... جزو شاخصههای بارز افغانستان هستند. شايد بزرگترين دستاورد مردم و دولت افغانستان را بتوان در آزادی رسانهها و مطبوعات و سپس رشد آموزش و علاقه به تحصيل در ميان دانشآموزان و محصلين جستوجو كرد.
رشد بی امان گروههای مسلح در این کشور از مهمترین موانع داخلی است. طالبان، القاعده، حزب اسلامی و به تازگی داعش از مهمترین آفات امنیت این کشور محسوب میشوند.
کشتارها و ترورهای بیهدف، بمبگذاری در مناطق دیپلماتیک، عدم امنیت زنان، هدف واقعشدن مردم بیگناه و بیدفاع افغانستان توسط هواپیماهای بدون سرنشین با هدف بمباران مناطقی که در دست گروههای مسلح است، همگی از عواقب رشد و نمو چنین گروههای مسلح است.
پراکندگی روز افزون این گروهها کنترل آنها را با مشکل مواجهه کرده و یک سازمان رسمی و سلسله مراتبی وجود ندارد که بتواند آنها را شکست دهد یا کنترل کند.
اما آنچه که بیش از همه باید مورد توجه قرار داد نخبگان حاکم در افغانستان است. سیاستهای گروههای حاکم در افغانستان باید به گونهای باشد که با حداقل اختلافات ممکن و با یک رنگی کامل راه رشد و توسعه را برای این کشور فراهم کنند و امنیت و آزادی را با تصمیمگیریهای خود به ارمغان بیاورند.
انتهای پیام/