به گزارش خبرنگار دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، از دوم تا هشتم شهریورماه، همزمان با سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر به نام هفته دولت نامگذاری شده است.
مقام معظم رهبری مطابق سنت هر ساله در هفته دولت با اعضای کابینه دیدار و گفتوگو میکنند. در این گزارش بخشهایی از بیانات ایشان در دیدار با دولتهای هفتم و هشتم را میخوانید.
بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دولت وقت در تاریخ 2 شهریورماه 1376
مردم، مردمِ هوشیاری هستند و آنچه از دولتها انتظار دارند، حرکت معقول و منطقی به سمت اهدافی است که اعلام شده است. انشاءاللَّه خدای متعال هم توفیق خواهد داد، تا آنچه را که شما به مردم گفتید و وعده دادید و مردم هم آنها را قبول کردند و از شما توقّع دارند، در کمترین زمانی بتوانید انجام دهید.
اما من در همینجا به همه توصیه میکنم؛ هم به مسؤولان، که عجله نکنند و کار شتابزده انجام ندهند؛ هم به مردم، که توقّعِ دور از منطق نداشته باشند و خیال نکنند که در ظرف مدت شش ماه یا یک سال، همه مشکلات حل خواهد شد. البته وقتی حرکت شروع شد، آثار حرکت نشان داده خواهد شد. یعنی شش ماه، یک سال که بگذرد، معلوم میشود که دولت کار و حرکت میکند. مردم هم این را از شما میخواهند. من گمان نمیکنم که مردم عزیز ما، بیش از این هیچ توقّعی از دولتها داشته باشند که در آن جهاتی که مورد نظر است، برنامههایی را که مصلحت است و مورد خواست مردم و اراده دولت، آنها را انجام دهند.
جاهایی است که اگر اقدامی را در زمینه صنعت، در زمینه مسائل اقتصادی، در زمینه مسائل پولی، در زمینه مسائل فرهنگی و در زمینه مسائل گوناگون انجام دهیم، به نفع مردم است؛ اما گروههای خاصّی در جامعه هستند - گروههای پولی، مالی، اقتصادی، ثروتمندان، گروههای فرهنگی و گروههای سیاسی - که اینها متضرّر خواهند شد. این، آن نقطه حسّاس است. آن صراط مستقیم، اینجا معلوم میشود.
این، جای همان فرمایش امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است که «فانّ سخط العامة، یجحف برضی الخاصة» (۱). یعنی اگر یک وقت مردم خشمگین بودند، خشنودی گروههای خواص بهکل نابود خواهد شد و بر باد خواهد رفت. سخط و خشم عمومی، خشنودی گروههای خاص را پایمال خواهد کرد. گیرم که چند صباحی، ما در فلان سیاستی که اعمال کردیم و فلان کاری که اجرا نمودیم، چهار نفر از گروههای خاص یا گروههای پولی و مالی را هم از خودمان راضی کردیم؛ اما اگر خدای ناکرده با این کار، مردم را ناراضی کرده باشیم، این نارضایی مردم مثل توفانی میآید و همه اینها را در مینوردد. این، هیچ ارزشی ندارد. بعد عکسش را میفرمایند: «وانّ سخط الخاصّة، یغتفر مع رضی العامة(۲)». یعنی اگر فرض کنیم که گروههای خاصّ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، سرِ سیاست و عملی از ما خشمگین و ناراضی شدند و گفتند که دولت چرا این کار را انجام داد، چنانچه «یغتفر مع رضی العامة»؛ یعنی وقتی که عامه و - به تعبیر امروز ما - توده مردم خشنود و راضی باشند، خشم آن گروهها قابل بخشایش است. باید این را فکر کرد.
بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دولت وقت تاریخ 2 شهریورماه 1377
برادران و خواهران! سعی کنید در همه برنامهریزیها و در همه تلاشها، نیّتتان این باشد که رضای الهی را کسب کنید. این، ما را هدایت هم خواهد کرد. وقتی ما اینطور تصمیم بگیریم و اراده کنیم و بخواهیم، طبعاً دچار برخی اشتباهاتی که از رفتار خود ما هم ناشی میشود، نخواهیم شد.
در زمینه مسائل کشور و بخصوص در زمینه مسائل اقتصادی، توجّه به اشتغال جوانان و جهتگیرىِ فکری و روحی و فرهنگی آنان، خیلی مهم است. امروز عمده مخاطبان ما در کشور، جوانانند. خوشبختانه نیروی عظیم این کشور، ناشی از نیروی جوان است. این فرصتی است و میتواند به عنوان یک نقطه قوّت به کار رود. البته دشمن، درست در نقطه مقابل آنچه که شما میخواهید، سعی میکند که این نقطه قوّت را به نقطه ضعف تبدیل کند؛ جوانان را به فساد بکشاند؛ از لحاظ فکر سیاسی، از لحاظ رفتار اجتماعی، از لحاظ رفتار فردی، با تبلیغاتش آنها را دچار آلودگی کند.
در داخل هم متأسّفانه کسانی هستند که در این جهت کار میکنند؛ همان کاری را میکنند که درست دشمن دنبال آن کار است: ایمان جوانان را ضعیف کردن، پیوند آنها را با نظام و با مسؤولان کشور سست کردن، آنها را به آینده بدبین و دلسرد کردن، آنها را نسبت به محیطی که در آن زندگی میکنند، بیاعتقاد کردن. این کارها متأسّفانه انجام میگیرد. البته از دشمن، غیر از تلاش خصمانه، توقّع دیگری نیست. آنچه که ما از خودمان توقّع داریم، این است که بایستی تلاشمان را در خنثی کردن هدفهای دشمنان متمرکز کنیم.
در زمینه مسائل خارجی هم، این روشی را که امروز دولت در پیش گرفته است - یعنی در تماس بیشتر بودن با کشورها و عادّی کردن روابط با همه کشورهایی که میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم - من تأیید میکنم؛ روش درستی است. در زمینه سیاست خارجی باید سعی کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران، انگیزه و هدفش این است که میخواهد با فکر خود، با نیروی خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بردارد. این آن چیزی است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم. حقّ ملت ما هم هست که در فکر این باشد که با ذهنیّت خودش، با فکر خودش، با فلسفه خودش، با دین و ارزشهای خودش، راههای سعادت و تکامل را بپیماید. البته کسانی که سعی دارند فرهنگ و روش خودشان را تحمیل کنند، این را نمیپسندند؛ لیکن مردم بیغرض و بینظر دنیا، این را میپسندند.
در ارتباطات دیپلماسی ما، باید بر این استقلال و بر این عزّت اجتماعی تکیه شود، که بحمداللَّه میشود و این روش درستی است. ما با ملتهای دنیا و با دولتهای گوناگون عالم، بنای همکاری و تفاهم داریم؛ البته نه با زورگویان و کسانی که میخواهند همه مسائل را با تکیه بر قدرت خودشان حل کنند؛ مثل امریکا. با اینها آبمان در یک جوی نمیرود.
بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دولت وقت تاریخ 2 شهریورماه 1378
در کشور ما، هفته دولت، هفته ولادتِ دولت نیست. جاهای دیگر، اگر بخواهند چنین روزی و چنین مناسبتی بگذارند، قاعدتاً ولادتِ دولت یا مثلاً کار برجستهای را که دولت انجام داده، در نظر میگیرند و هفته دولت معیّن میکنند؛ اما ما آمدیم و هفته دولتمان را یادبود شهادت قرار دادیم. این چیز خیلی پُرمعنا و مهمّی است؛ این معنایش آن است که راه ما، راه همین خصوصیات است. اینکه آیا ما شانسِ گرفتنِ پاداش شهادت را داشته باشیم یا نه، بحث دیگری است. بنده که به خودم امید چندانی ندارم. حالا شاید انشاءاللَّه در بین شما کسانی باشند که پایان کارشان شهادت در راه خدا باشد که این افتخار بزرگی است. حالا این پاداش نصیب ما بشود یا نشود، راهمان این است؛ راهِ کار برای خدا، با اخلاص و همراه با رشادت و شجاعت و دلیری و بیباکی در مواجهه با مشکلات.
پس، سه خصوصیت شد: یکی این که کار و تلاش کنیم. دوم اینکه این کار را با رشادت و شجاعت انجام دهیم. سوم اینکه جهتگیریاش را خدا قرار دهیم. اگر این سه خصوصیت باشد، من مطمئنّم این موفّقیتهایی که شما در ظرف این دو سال به دست آوردهاید، به مراتب بیشتر خواهد شد. بحمداللَّه موفّقیتها کم هم نیست. چون شما با مردم حرف کم میزنید، شاید خیلی از آنها موفّقیتهایتان را در بخشهای مختلف ندانند؛ لیکن ما و کسانی که دستشان در کار است، میدانند که شما کارهای خوب و مفیدِ فراوانی انجام دادهاید. بنابراین، با وجود آن سه خصوصیت، موفّقیتهای شما روزبهروز بیشتر خواهد شد و در قبال آن مجموعه انسانی که با این سه خصوصیت حرکت میکنند، یقیناً هیچ مشکلی تاب مقاومت نخواهد داشت. همه تنگناها و مشکلات - مشکلات انسانی، مشکلات سیاسی و مشکلات مالی - برطرف خواهد شد؛ این وعده الهی است.
یک نکته، انسجام و هماهنگی دولت است و پرهیز از اینکه بخشی از دولت، بخش دیگر را تضعیف کند. این مجموعه شما باید واحد باشد. شما باید به معنای واقعی کلمه با هم همکاری کنید. من نمیگویم شما توقّعاتِ بخشی نداشته باشید. یک وقت من به یکی از این آقایانی که توقّعات بخشی داشتند و از من چیزی میخواستند، گفتم: من این کار شما را انجام نخواهم داد - یعنی امکان ندارد - اما نفس این تلاش را تحسین میکنم! بنابراین، من فینفسه از تلاشِ بخشی گلهمند نیستم؛ اما این تلاش بخشها نباید جداگانه به کلیّت و جنبه فرابخشی دولت صدمهای بزند؛ یعنی بخشهای مختلف باید رعایت امر را بکنند. به نظر من، عمده مسؤولیت هم در آن قسمتهای ستادی دولت است که عبارت باشد از سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی کشور و بخشهای ستادی که عمدتاً هم در شخص رئیس جمهور متمرکز است.
در دولت، باید رئیس جمهور را محور قرار داد. من همیشه گفتهام که دولت به چهارراهی میماند که رئیس جمهور، مثل فرمانده سر این چهارراه است. وقتی جلوِ یک بخش دست گرفت، آن باید متوقّف شود، تا بخشهای دیگر بتوانند بیایند و حرکت کنند. وقتی اشاره کرد که حرکت کنید، حرکت کنید؛ یعنی جلوتر نروید و عقب هم نمانید. آنچه را که رئیس جمهور با مشورت، با رعایت جوانب قضیه، با ملاحظه آن چیزهایی که بخشهای مختلف میروند و به عنوان نیازهای مختلف با او در میان میگذارند و نگاه فرابخشی که به طور طبیعی دارد، اولویت تشخیص میدهد، آن باید رعایت شود.
بینید اولویّتها چیست؛ آن وقت اولویّتها خطّ ما را معین خواهد کرد که چه کار کنیم. اولویّتها، مسأله اشتغال، مسأله ارزش پولی ملی، مسأله متوقّف کردن تورّم و یا کاهش آن در حدّ ممکن، مسأله رکود اقتصادی و فعّال کردن کشور است. البته آنچه فوراً به ذهن میآید، این است که همه اینها پول لازم دارد. از کجا درآمد تولید کنیم؛ اینها همه به هم وصل است. این معلوم است که اینها به هم وصل است؛ اما هیچ یک از اینها بنبست به وجود نمیآورد. اگر ما به کمبودهای کاری خودمان نگاه کنیم - آن خللها و اختلالهایی که در برخی از برنامههای خود ما هست - خواهیم دید که از کجا چوب میخوریم. با یک مقدار صرفهجویی بیشتر، با یک مقدار دقّت و دلسوزىِ دستهای عامل و کننده کار، خیلی از این مشکلات بتدریج برطرف میشود. روند رفع مشکلات، مثل روند به وجود آمدن مشکلات است. همچنان که وقتی مشکلی به وجود میآید - چه مشکل اقتصادی، چه مشکل سیاسی و چه سایر مشکلات - به دنبال خودش مشکلات دیگری میآورد، رفع مشکلات هم همینطور است. شما یک گره را که باز میکنید، میبینید امکان باز کردن پنج گره دیگر بعد از آن به وجود میآید.
هر کدام از دستهای عامل که از جای کم و کوچکی شروع کنند، من خیال میکنم که به جاهای خوبی خواهند رسید. این مقتضی آن است که شما در خرج کردن پول، در انتخاب برنامهها، در تقدیم بخشی بر بخش دیگر - و داخل هر بخش، برنامهای بر برنامه دیگر - اولویّتها را رعایت کنید. من میبینم که در جاهایی این اولویّتها رعایت نمیشود. اگر این مسأله مورد توجّه قرار گیرد، به نظر من خیلی از مشکلات حل خواهد شد. این هم جز در دولت، جای دیگری حل نخواهد شد؛ علاج آن فقط دولت است؛ یعنی بایستی گفته شود که نه آقا! جهات محسنهای که شما ذکر کردید، همهاش در این برنامه هست - هیچکدام مورد انکار نیست - اما اولویّت ندارد؛ برنامه دیگری وجود دارد که پنج جهت محسنه بر این اضافه دارد؛ یا عیبی که در برنامه شما هست، در این برنامه وجود ندارد؛ اینگونه بایستی وارد کارها شوید.
به نظر من، مسائل انسانی و مسائل آموزش و پرورش و مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی و آنچه که به بخش خدمات ارتباط پیدا میکند، اینها را بایستی اینطوری نگاه کرد. این، کار سازمان برنامه و بعضی از بخشهای ستادی را - همانطور که گفتم - واقعاً سنگین میکند. بایستی در این زمینه حقیقتاً مخلصانه، صادقانه و پُرتلاش کار کنند و رئیس جمهور را قادر نمایند تا آنجایی که باید تصمیم بگیرد، بتواند تصمیم بگیرد و وقتی به این بخش اشاره کرد که متوقّف شود، متوقّف گردد و دیگر حرف و گلهای نباشد. بنابراین، محور بودن رئیس دولت، اصل قضیه است.
دومین نقطهای که در آن رعایت اولویّتها لازم است، مسائل کلی جامعه است. ببینید؛ گاهی یک مسأله، مسأله اصلی ماست؛ اما بر ما یک مسأله فرعی را تحمیل میکنند که مسأله عمدهی ما میشود؛ کمااینکه الان ملاحظه کنید، مسأله قتلها(۷)، مسأله عمده کشور شد. آیا واقعاً مسأله عمده کشور، این چند فقره قتلی است که اتّفاق افتاد!؟ ما وزارت اطّلاعاتی داریم، دستگاههای دیگری داریم؛ مسؤولانی داریم؛ اینها مینشینند حل میکنند. آیا واقعاً مسأله اصلی کشور این است!؟ ما این همه مشکلات داریم، این همه مسائل و معضلات مردم وجود دارد؛ همه اینها کنار رفت و در برههای از زمان، اغلب بحثها، یا اغلب همّتها مسأله قتلها شد! اینگونه نمیشود کار را با موفّقیت ادامه داد و پیش برد.
واقعاً نگاه کنید ببینید امروز مسأله اصلی کشور چیست. من گمان نمیکنم اگر کسی نگاه عادّی به زندگی مردم بکند، تردیدی به وجود بیاید که مسأله اصلی کدام است. چرا خودمان را به مسائل درجه دو و مسائل فرعی مشغول کنیم!؟ ممکن است در فهرست مسائل مردم، مسائل مهمّی وجود داشته باشد - مثلاً ده رقم نوشته شده باشد - اما مهمترین را باید پیدا کرد. در اینجا باید اولویّتها را مشاهده کنید؛ که من همینجا به نقطه چهارم میروم.
مهمترین مسأله، مسأله اقتصادی است. این طرحِ «ساماندهی اقتصادی» کار بزرگی بود که دولت شما انجام داد. چرا آن را ندیده میگیرید؟ چرا شما به طور جدّی به آن نمیپردازید؟ من واقعاً از اوّل انتظارم این بود؛ اما حالا این انتظار را بیشتر دارم. طرحِ «ساماندهی اقتصادی» امیدی در مردم ایجاد کرد؛ انصافاً کار خوبی هم شد. شما ببینید چقدر از این طرح اسم آورده شد و در رسانهها راجع به آن چقدر صحبت شد. آقای رئیس جمهور شخصاً نسبت به آن حرف زدند و وعده دادند و ما در آن حدّی که احساس نیاز شد، حمایت کردیم و خودِ مسؤولان هم درباره آن صحبتهایی کردند. انتظار بود این قضیه به طور جدّی دنبال شود. طرحِ «ساماندهی اقتصادی» باید دنبال شود. من فکر میکنم نقاط اصلیای که در این طرح بود، همان نقاط اساسیای بود که ما امروز به آن احتیاج داریم.
در این طرح، بحث اشتغال بود. مسأله اشتغال، مسأله بزرگ و مهمّی است. حقیقتاً بایستی این بخش از دولت، مورد تأیید جدّی و همکاری حقیقىِ همه قرار گیرد. البته یک بخش هم نیست؛ فقط وزارت کار نیست؛ همه بخشهای اقتصادی تقریباً به نحوی در مسأله اشتغال سهیم و شریکند؛ همه باید کمک کنند. این مسأله ایجاد هفتصد هزار شغل در سال، چیز کمی نیست. ایشان درست میگویند؛ این خیلی بیش از آن مقداری است که ما ظرفیّتش را در گذشته تجربه کردهایم؛ اما به نظر من میشود.
من اعتقادم این است. حالا ممکن است سال اوّل ما نتوانیم این رقم را تأمین کنیم؛ فرض کنید نصف این رقم را تأمین کنیم؛ اما با تأمین نصف این رقم در سال اوّل، در سال دوم عدد مضاعف خواهد شد؛ سال سوم عدد مضاعف خواهد شد و همینطور به صورت تزایدی پیش خواهد رفت. مجموعه همین خواهد شد - شاید بیشتر هم بشود - به شرطی که آن را دنبال کنیم و تلاش نماییم.
بحث مربوط به روستاییان هم مهمّ است. الان این زلزله و این سیل و این خشکسالىِ آنچنانی اتّفاق افتاده است. حقیقتاً الان خطر مهاجرت زیاد است. این مهاجرت، بقیه مشکلات را به دنبال خود میآورد. وضع روستاها، وضع بدی است. به نظر من باید به روستاها و معضلات مردم خیلی توجّه شود. یکی از چیزهایی که من میخواهم در این زمینه جدّاً به آقایان توصیه کنم، این است که به نقاط محروم بروید و با مردم به طور روبهرو تماس بگیرید و در جریان کارهایشان قرار گیرید.
خود این سفرهایی که انجام میشود - بخصوص به نقاط دوردست و محروم - خیلی باارزش و بابرکت است؛ چون انسان را در واقعیتهایی قرار میدهد که آنها را شنیده است. گزارش خیلی میخوانیم؛ اما گزارشی که انسان از نزدیک آثار آن را لمس کند، انصافاً تأثیر دیگری دارد. بنابراین، به نظر من به مسأله اقتصادی - که مشکلات مردم عمدتاً امروز بر محور مسائل اقتصادی است - خیلی باید توجّه شود؛ بعضی از بخشها در این زمینه بیشتر کار کنند.
بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دولت وقت تاریخ 5 شهریورماه 1380
امسال را سال رفتار علوی نامگذاری کردیم. چه کسی باید رفتار علوی داشته باشد؟ در درجه اوّل، من و شما؛ چون ما رفتار علوی را در دوران حاکمیت آن حضرت مورد توجّه قرار دادیم، نه در داخل خانه یا در مزرعه که چاه میکَند. پس ما مخاطبان اصلی هستیم. کار خوبی که روابط عمومی دولت کرد، این بود که امسال همه روزهای هفته دولت را به نام امیرالمؤمنین گذاشت. کار بسیار درست و منطقیای بود. امسال، سال رفتار علوی است و مسؤولیتهای ما هم سنگین است. مسؤولیت بنده که روشن است چقدر سنگین است؛ مسؤولیت شما آقایان وزرا و معاونان رئیس جمهور هم بسیار سنگین است.
اگر کار شما قوی باشد، مملکت را پیش خواهد برد و مردم را نسبت به نظام خوشبین خواهد کرد؛ اما اگر کار شما خدای نکرده ضعیف یا معیوب باشد، برای مردم دردسر و مشکل ایجاد خواهد کرد و آنها را به نظام بدبین میکند. بنابراین بیش از آنچه که یک وزیر یا حتّی مجموعه هیأت وزیران، مورد محاکمه و مطالبه مردم قرار گیرد، اصل نظام به چالش کشیده میشود و مثلاً میگویند چرا وضع ترافیک، امنیّت و اقتصاد نظام اینگونه است؛ نمیگویند چرا هیأت وزیران اینطوری است. میبینید که در تبلیغات دنیا هم بخصوص روی این نکته تکیه میشود. بنابراین تأثیر ضمنی آن همین است.
الان ما باید چه کار کنیم؟ من عرض میکنم که دولتهای گذشته و وزرایی که قبل از شما بودند، نقاط قوّت و ضعفی داشتند. نقاط قوّت و ضعف آنها را بهدرستی پیدا کنید و بنا را بر افزودن بر قوّتها و کاستن از ضعفها بگذارید؛ به شرطی که در شناخت نقاط قوّت و ضعف، اشتباه پیش نیاید. من باز به برخی از امواج تبلیغاتىِ فرهنگىِ مصنوعی و عمدتاً وارداتی اشاره میکنم که سعی میکنند برخی از نقاط قوّت دولتهای قبلی را نقاط ضعف وانمود کنند. اگر ما در دوره جنگ یا در دوره مرحوم شهید رجایی در زمینههای اقتصادی، فلان تصمیمها را گرفتیم و در زمینههای امنیتی فلان کارها را کردیم که نیاز کشور بود، امروز بعضی سعی میکنند اینها را به عنوان یک نقطه ضعف معرفی کنند. اگر ما در آن زمان وزرایی داشتیم که بعد از آن که دوره وزارتشان تمام شد، وقتی میخواستند روز جمعه به نماز بروند، همراه با زنشان سوار موتورسیکلت شدند و به نماز جمعه رفتند، این نقطه قوّت است؛ اینها جزو افتخارات ماست؛ اینها تابلوست و باید بماند. اگر ما وزرایی داشتیم که مقیّد بودند در نماز جمعه شرکت کنند و در میان مردم بنشینند و حرف آنها را بشنوند، اینها نقطه قوّت است.
مرحوم شهید کلانتری به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، یک نفر به من رو کرد و گفت ببین چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به کسی که در صفِ جلو نشسته بود، اشاره کرد و گفت: او وزیر است. مرحوم شهید کلانتری میگفت به صف جلو نگاه کردم، دیدم عباسپور - وزیر نیرو - است. به او گفتم پس من یک چیز عجیبتر به تو بگویم؛ من هم وزیرم! خدا شهید کلانتری را رحمت کند. آنهایی که او را دیده بودند و میشناختند، میدانند که آدم بسیار پُرتحرک، پُرخون، پُرعزم و خیلی به دردبخوری بود. او هم واقعاً از جمله کسانی بود که از دستمان رفت.
اگر وزرا به مناطق محروم سرکشی میکردند، اگر در کارتابلها غرق نمیشدند و به میان مردم میآمدند، اینها نقاط قوّت بوده است. نقاط ضعف هم وجود داشته است. اگر ما انضباط ادارىِ کم و کاربلدىِ اندک و تجربه ناچیزی داشتیم، اینها نقاط ضعف است؛ باید اینها را برطرف کنیم. نباید در شناخت نقاط قوّت و ضعف اشتباه کنیم. اگر آن زمان وزیری مثلاً به خودش حق میداده که در زمینه کارهای مالی برخلاف قانون عمل کند، به خیال اینکه دوران انقلاب است، کارش نقطه ضعف محسوب میشده است. اوایل انقلاب وزیری به من گفت من فلان چیز را از فلان جا میآورم؛ اما اگر اجازه ندهند، دیوار را سوراخ میکنم و آن را میآورم! البته آن روز شاید کسی او را به خاطر آن کار مذمّت نمیکرد؛ اما این نقطه ضعف است. نقاط ضعف را کم کنیم، نقاط قوّت را اضافه کنیم و در شناخت نقاط قوّت و ضعف، اشتباه نکنیم.
صیحت اوّل من این است که دولت را، دولت کار و عمل قرار دهید. ببینید عزیزان من! جمهوری اسلامی آمد تا حرفهای خوب را به عملهای خوب تبدیل کند؛ والّا همیشه حرفِ خوب میزدیم و بلد هم بودیم. ما در دوران اختناق، آن همه سخنرانی داشتیم؛ نگاه کنید چقدر حرفهای خوب در آنها وجود دارد. در جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام، این حرفها باید به اعمال خوب تبدیل شود. این اعمال خوب چیست؟ همان عمل صالح است؛ «الّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات»؛ (۴) اینها دیگر خسران ندارند. باید همان ایدهها و آرمانها و خواستهها به واقعیت تبدیل شود و تبلور پیدا کند و عملِ صالح شود. هر مقدار توانستید در این زمینه پیش بروید، برای خودتان ذخیرهای درست کردهاید. امیرالمؤمنین فرمود: «فلیکن احبّ الذخائر الیک ذخیرة العمل الصّالح»؛ (۵) ذخیره عمل صالح، باید محبوبترین ذخیرهها پیش تو باشد؛ یعنی از ذخیره پول، ذخیره خواستهها و تنخواههای زندگی - مثل خانه و ... - و حتّی ذخیره اعتبار و آبرو برای تو محبوبتر باشد. از فرصتِ زودگذر، حدّاکثر استفاده را بکنید و برای مردم کار کنید تا بتوانید هم رضای الهی را کسب کنید - که باید باور کنیم این بسیار مهمتر است - و هم البته نام نیک دنیوی و مردمی را کسب کنید و مردم بگویند خدا پدرش را بیامرزد؛ وقتی این وزیر آمد، این بخشِ کار و این قسمت اصلاح شد؛ یا وقتی این دولت آمد، این مجموعه کارها درست شد.
بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دولت وقت تاریخ 4 شهریورماه 1381
من میخواهم خواهش کنم که حتماً مسأله مبارزه با فساد را جدّی بگیرید و دنبال کنید. اینکه ما دو سه سال قبل گفتیم اصلاحات واقعی در کشور، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است، هر روز که میگذرد، اعتقاد بنده به این مسأله راسختر میشود. هیچ اصلاحی در کشور بدون پرداختن به این سه مقوله اساسی و بنیانی ممکن نیست صورت گیرد؛ اینها مادرِ همه اصلاحات است و باید بالاخره در کارها به این قضیه بپردازید.
نکته آخری که میخواهم عرض کنم، این است که حضور دشمن را در پشت پرده فرهنگ و سیاست جدّی بگیرید. این یک واقعیّت است و هرچه میگذرد، این حقیقت که دشمن در مقاصد پلید خود، امید زیادی به مقوله فرهنگ و مسائل سیاسی دارد، بیشتر واضح و آشکار میشود. نباید غافلانه و سادهلوحانه بعضی از پدیدهها را جدای از علّت و بریده از عامل اصلیاش تلقّی کرد و به این و آن نسبت داد. حقیقتاً دشمنان میخواهند از فضای فرهنگی کشور علیه انقلاب، نظام و دولت استفاده کنند. باز مجدّداً تأکید میکنم: هم به مردم اطّلاعرسانی کنید، خبر دهید و پیشرفتها را بگویید؛ هم اگر واقعاً موانعی وجود دارد، آنها را هم شفّاف با مردم در میان بگذارید.
صرف اینکه ما بگوییم موانعی در کار هست، مردم را قانع نمیکند و آنها نمیپذیرند. اگر واقعاً موانعی وجود دارد و کسانی هستند و جریانی موجود است که نمیگذارد شما کار کنید، این را شفّاف و صریح به مردم بگویید. یا این است که حقیقتاً معلوم میشود این شخص یا این افراد یک حرکت مجرمانه انجام میدهند و نمیگذارند مسؤولان یا دولت کار کنند، که در این صورت باید به این جرم رسیدگی شود، یا این است که آن طرف هم منطقی دارد. بالاخره یا باید او را متقاعد کرد یا او شما را متقاعد کند. این را در معرض افکار عمومی بگذارید و صریح و روشن و شفّاف با مردم در این زمینهها صحبت کنید. به نظر من این به پیشرفت کار کمک میکند.
انتهای پیام/