به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در ماههای اخیر چشم جهان به شرق آسیا دوخته شده است جاییکه چشم بادامیهای کره شمالی، آمریکا را به چالش سختی دعوت کردهاند. کرهشمالی دومین آزمایش اتمی خود را در سال 2016 در قالب بمب هیدروژنی انجام داد، این آزمایش هستهای بازتاب زیادی در جامعه جهانی داشت؛ اما آنچه بیش از همه توجهات را به سوی خود جلب کرده است واکنش آمریکا به این اتفاق است زیرا روی صحبتهای رهبر کرهشمالی و فعالیتهای اتمی این کشور به سوی آمریکاست. با روی کار آمدن دونالد ترامپ تنش در روابط بین دو کشور افزایش یافت به طوریکه مقامات سیاسی و نظامی دو کشور یکدیگر را بارها تهدید به حمله نظامی کردند.
به دنبال آن، دو کشور اقدامات تحریک آمیزی علیه یکدیگر در پیش گرفتند. مانورهای مشترک نظامی بین آمریکا، کره جنوبی و ژاپن، راه اندازی سامانههای دفاعی در دو کشور متحد آمریکا، تلاش برای اجماع جهانی و منطقهای علیه کره شمالی، اعمال فشار بر چین با هدف قطع روابط تجاری و در نهایت اعمال تحریمهای سنگین اقتصادی از طریق شورای امنیت سازمان ملل، رفتارهای آمریکا علیه کره شمالی را در چند روز اخیر شکل میدهد. در مقابل کره شمالی از موشکهای دور برد، تهدید مواضع آمریکا در جزیره گوام، تلاش برای دستیابی به کلاهکهای اتمی قابل نصب بر روی موشکها و به تازگی آزمایش بمب هیدروژنی که اثر تخریبی بالاتر از بمب اتمی دارد را در دستور کار خود قرار داد.
وقوع چنین اتفاقاتی این نگرانی را در جهان ایجاد کرد که آیا جنگی دیگر در راه است؟ در پاسخ باید گفت مسئله کره برای آمریکا به یک بنبست تبدیل شده است. کره شمالی مانند عراق و افغانستان نیست که آمریکا یک شبه نیروهای خود را پیاده کند و در طول مدت کوتاهی شیرازه کره شمالی از هم بپاشد. بازدارندگی بین آمریکا و کره شمالی رخ داده است و هر دو کشور هستهای هستند؛ اما آمریکا به عنوان هژمون بر خود لازم می داند که در مقابل چنین پیشرویهایی بایستد زیرا منافع دولتهای متحدش در منطقه به خطر افتاده است. این کشور با توجه به موقعیتش در چرخه جهانی قدرت باید حضور مستقیم داشته باشد تا از منافع متحدان خود در منطقه حمایت کند و مواضع خود را نسبت به چین و روسیه مستحکم کند؛ اماکشوری که این بار با آن به چالش برخواسته به سلاح استراتژیک دست یافته است و امکان هر نوع رفتار غیر منطقی از آن دور از انتظار نیست.
در واقع کره شمالی و آمریکا وارد بازیای شدهاند که در اصطلاح به آن بازی جوانک ترسو میگویند. بر اساس منطق این تئوری دو بازیگر سوار بر اتومبیلهای خود در یک جاده خلوت به سرعت به طرف یکدیگر میرانند. به نحوی که چرخ سمت چپ هر یک از آنها روی خط وسط جاده قرار دارد. هنگامی که دو اتومبیل با یکدیگر روبرو شوند، هر یک از آنها که خود را به سمت راست بکشد و از سرشاخ شدن با حریف اجتناب کند، مورد سرزنش و ریشخند تماشاگران قرار میگیرد و آن یکی که مستقیما به حرکت خود ادامه دهد، کسب افتخار میکند. مصداق این مفهوم رابطه بین کره شمالی و آمریکاست هر دو کشور وارد بازی سرعتی شدهاند که خروج هریک به منزله باخت تلقی خواهد شد. این در حالی است که برخی کشورهای جهان روی خوشی به استفاده از گزینه نظامی توسط آمریکا علیه پیونگ یانگ نشان ندادهاند.
دو راه بن بست
بر این اساس دو راه پیش روی آمریکا است:
1- برای حفظ موقعیت خود در جهان و چرخه قدرت وارد جنگ خواهد شد و تمام مخاطرات آن را میپذیرد.
2- وارد جنگ با کره نخواهد شد به سبب بازدارندگی که رخ داده است و عواقب آن را میپذیرد.
در حالیکه هر دو راه برای آمریکا بنبست است، عملی شدن هر یک از دو سناریو به نفع مناطق بحران خیزی مانند خاورمیانه است، زیرا در صورت وقوع جنگ آمریکا در شرق آسیا متمرکز خواهد شد، در نتیجه از میزان تنش به وجود آمده در منطقه که حاصل دخالت قدرتهای فرامنطقهای است، کاسته میشود.
از سوی دیگر اگر وارد جنگ نشود افول آن به عنوان هژمون تسریع خواهد شد، زیرا موجب تحکیم مواضع دولتهایی مانند چین و روسیه در شرق آسیا میشود و تردیدها نسبت به ابر قدرتیِ آمریکا در سطح جهانی افزایش پیدا میکند. این امر موجب استقلال عمل در رفتار بیشتر دولتها به خصوص در مناطقی مانند خاورمیانه میشود.
آمریکا در خاورمیانه
حضور فیزیکی و نظامی پرهزینه و پرهیاهوی آمریکا در این منطقه، تأسیس پایگاههای نظامی متعدد در منطقه و تلاش جهت گسترش آنها و تأسیس پایگاههای جدید، رزمایش های نظامی پیچیده با مشارکت کشورهای منطقه، دخالت صریح و مداخله جویانه در مسائل داخلی کشورها و نیز دخالت در روابط سیاسی و اقتصادی منطقه، انعقاد قراردادهای سنگین تجاری و معاهده نامه های سیاسی- اقتصادی - امنیتی با دولتهای همسو در منطقه، فروش انواع و اقسام تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه و تبدیل خاورمیانه به انبار تسلیحات آمریکایی، حداقل ۳ جنگ و اقدام نظامی گسترده در منطقه و در سالهای اخیر (جنگ خلیج فارس، حمله به افغانستان و جنگ عراق)، جنگ روانی و تهاجم سنگین و گسترده فرهنگی در منطقه، ترویج مؤلفه های فرهنگی غرب در میان ساکنین منطقه بویژه جوانان و... برای رسیدن به اهدافی بلندت مدت در استراتژی آمریکا است.همه موارد ذکر شده آتش تنش ها و اختلافات را در این منطقه بحران خیز شعله ورتر کرده است.حال اگر دولتهای منطقه به همگرایی رسیده بودند و اختلافات متفاوت بین خودشان را کنترل کرده بودند امکان وقوع چنین تنش هایی کم بود. در نتیجه از اختلافات و درگیری های ساختگی با هدف بهره برداری سیاسی مصون می ماندند.
استقلال عمل بیشتر در رفتار دولتهای منطقه و عدم تمرکز آمریکا از پیامدهای دوگانه بحران کره شمالی برای مناطقی مانند خاورمیانه است.از میان سناریوهای گفته شده به نظر می رسد گزینه دوم و عدم وقوع جنگ محتمل تر است.
در همین رابطه فواد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران جوان ، با اشاره به آزمایش بمب هیدروژنی از سوی کره شمالی و احتمال درگیری نظامی این کشور با ایالات متحده، اظهار کرد: کره شمالی در عمل گزینه نظامی را از روی میز آمریکا برداشته و خیلی به تهدیدهای آمریکاییها توجه نکرده است.
تردید نسبت به قدرت آمریکا
اگر آمریکا جنگ نکند تردید نسبت به قدرت آن افزایش مییابد؛ از پیامدهای به وجود آمدن تردید درباره جایگاه آمریکا در چرخه جهانی قدرت شکل گیری استقلال عمل بیشتر در مناطق است زیرا ادعاهای قدرت برتر جهانی درباره برقراری صلح و امنیت مورد تردید کشورها قرار میگیرد و در اینجاست که مخالفت هایی درباره دیدگاهها و نظرات آن در حل مسائل و بحرانهای جهانی مطرح میشود.
نمونه این امر را میتوان در مخالفت آلمان، انگلیس فرانسه، چین و روسیه در مقابل واکنش تند ترامپ علیه کره شمالی دید. همه کشورها معتقدند که کاربرد گزینه نظامی در مقابل کره شمالی عاقلانه نیست. این یعنی پذیرش قدرت آمریکا که چاشنی رضایت نیز همراه آن بوده است و از پایان جنگ سرد آغاز شده و در جنگ عراق به اوج خود رسیده بود، رو به افول است. در نتیجه مناطقی مانند خاورمیانه که اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در صحنه بین المللی دارند تا حدودی استقلال عمل پیدا میکنند و تنش در آنها کاهش مییابد.
انتهام پیام/