به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سالانه در فصل تابستان دانشجويان زيادى در قالب اردوهاى جهادى به مناطق محروم كشور سفر مى كنند و در شرايط سخت با دل و جان براى خدمت رسانى به مردم تلاش مىكنند، اين بار همسفر يک گروه جهادى دانشجويى به نام كانون سفيران نور زير نظر بسیج دانشگاه علوم پزشكى ايران شديم.
با جهادگران به منطقه صفر مرزى در استان كردستان سفر كرديم، مقصد نهايي ما روستاهای بخش سرشیو شهرستان مریوان، منطقهاى صعب العبورى بود، روستاهايى در نزديك مرز كه خطر حمله گروهك هاى تروريستى به خصوص پژاك در آن وجود دارد اما اين جهادگران جان خود را كف دستشان گرفته اند و براى خدمت به مردم در اين راه قدم برداشتهاند.
شاید بتوان گفت اردوی جهادی بهترین اردویی است که یک دانشجو در طول دوران تحصیل خود تجربه میکند. مخصوصا اگر 10 روز از تمام هیاهوهای شهر آن هم تهران به دور باشی و برای خدمت به مردم روستایی که در واژگان انقلاب ولی نعمتان ما هستند بروی تا با محرومیتها آشنا شوی، مردمی که شاید فراموش شدهاند یا آنچنان که باید به آنها توجه نمیشود.
اینکه دست در دست دیگر دانشجویان برای خدمت به مردم و مستضعفین بکوشی، ده روزی از اینترنت و خط تلفن همراه به دور باشی، بیل بزنی، دستانت ترک بردارد و یا با بچههای روستا بازی کنی، یعنی روستا به روستا بگردی تا خدمات درمانی را به مردم برسانی. این اردو با فراز و نشیبهایش انعکاسی میشود در وجودت تا کمی ساخته شوی و رشد کنی که اگر فردا روز مسئول شدی این مردم توصیه شده امام روحالله را فراموش نکنی و در گیر و دار مسئولیت و مدیریت تصویر این ولی نعمتان روبروی چشمانت باشد.
اردوی جهادی را دانشجویان برگزار میکنند و دانشجویان در آن شرکت میکنند. مسئولین برگزاری اردو که خود از دانشجوهای دانشگاه هستند از چندین ماه قبل پیگیرکارها، برنامهریزی و هماهنگی هستند، هماهنگی با بخشها و نهادهای مختلف از شبکه بهداشت گرفته تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که وظیفه تامین امنیت اردو و پشتیبانی اصلی آن را برعهده دارد. افراد شرکت کننده را که نگاه میکنی بعضی از قشر مرفه جامعه و با میزان درآمد بالا هستند، قشری که شاید در نگاه اول بگوییم اینها کجا و اینجا کجا! اما الحمدالله اردوی جهادی همه را به سوی خود جلب میکند و همه در اردو یکدست و یک رنگ برای خدمت حاضر میشوند.
صبح روز اول اتوبوس دانشجویان از راه میرسد، خواهران در مدرسه و برادران در خوابگاه مدرسه روستای ویله شهرستان مریوان اسکان پیدا میکنند. روستای ویله روستای مرکزی و محل اسکان اردو است که قرار است بیمارستان صحرایی هم در همین روستا برپا شود.
روستاهای این شهرستان بر روی ارتفاعات و کوه های سرسبز و بلند قرار دارند و به هرکدام که می خواهی سربزنی باید از جاده اصلی وارد جاده خاکی آن روستا بشوی کمی جاده ناهموار خاکی را بالا پایین بروی تا به روستا برسی، بعضیهایشان نزدیک به جاده هستند و بعضی دورتر و البته بعضی هم خیلی دورتر، بعضی از مواقع باید نیم ساعت تا چهل دقیقه با سرعت 70-80 کیلومتر بر ساعت جاده خاکی را طی کنید تا به این روستاها برسید. مردم معمولا به کار دامداری، کشاورزی و البته قاچاق! اشتغال دارند. تقریبا طبیعی هم هست زیرا در منطقه شغل دیگری برایشان وجود ندارد.
بعد از ظهر یک جلسه توجیهی برگزار میشود و بعد از آن مسئول هر تیم با افراد گروهاش جلسه میگیرد و توجیهات و هماهنگیهای لازم انجام میشود. در جلسه اصلی هرکدام از بچهها دلیل حضور خود را در اردو میگویند، انگیزهها از تجربه کردن و پیش برد اهداف انقلاب تا بدون دلیل خاص و همینطوری آمدن معرفی میشود، ولی ته مایه همهشان را که نگاه می کنی خلوص و روحیه جهادی را میبینی که آنها را از بقیهای که شرکت نکردهاند متمایز میکند.
صبح روز بعد اعزام تیم های مختلف به روستاهای اطراف طبق برنامهریزی انجام میشود. مسئول فرهنگی داخل اردو برای نماز و ورزش صبحگاهی را برنامهریزی کرده است البته کمی مجاب کردن بچهها برای شرکت در ورزش صبحگاهی سخت است و در نهایت طرحاش با شکست مواجه شد!
سپاه منطقه برای بعضی گروههایی که به روستاهای منطقه اعزام می شوند تیم امنیت جداگانه در نظر گرفته و همراهشان میفرستد. منطقه خطر گروهکی به نام پژاک را دارد و تامین امنیت دانشجوها برای سپاه بسیار پراهمیت و حیاتی است.
گروه آموزش به بازی با بچهها و آموزشهای بهداشتی از قبیل مسواک زدن و ...که از قبل شناسایی و برنامه ریزی شده میپردازد. برای بچه ها بعضا جایزه هایی نیز در نظر گرفته شده است.
تیم پزشکی کارش را با جداسازی و مرتب کردن داروها شروع میکند. قبل از اردو اطلاعیهای پخش شده تا افراد داروهای بلااستفاده در خانههایشان را به دفاتر بسیج دانشجویی تحویل دهند که بعد از تفکیک و بررسی برای مردم محروم استفاده شود. در روزهای بعدی با آمدن پزشکها، به تک تک روستاها سر می زنند و کار غربالگری و درمان و ارجاع بیماران را انجام می دهند. یک روز هم در دبستان روستای مرکزی ویله با حضور پزشکان متخصص، بیمارستان صحرایی برپا میشود. در روستای گویله پسر بچه حدودا ده ساله با ناخنهای قاشقی شکل دیده میشود که از عوارض کم خونی مزمن است و در این روزگار دیدناش بسیار بعید و دور از انتظار است.
تیم دامپزشکی هم روستا به روستا می چرخد و به دامهای روستائیان خدمات دامپزشکی را ارائه میدهد. تیم دندان پزشکی سه روز در روستای ویله کار ارائه خدمات دندان پزشکی را انجام میدهند و تیم عمرانی که شاید شیرینترین و خسته کنندهترین تیم اردو باشد قرار است یک دیوار سنگی بکشند، کمی مدرسه را رنگ کنند و چند چشمه دستشویی بسازند. مردم هم به کمک آنها میآیند و در کار سازندگی روستای خودشان شرکت میکنند. عموم مردم منطقه فضای صمیمیای با بچه های اردو جهادی دارند. در یکی از روستاها جوانی میپرسد " به شما که اینجا میآیید پول می دهند؟" میگویم نه...، دوباره میپرسد "طرح شما برای محرومیت زدایی و این حرفاست؟" میگویم بله، ما عده ای دانشجو هستیم که برای خدمت به اینجا آمدیم و در حد توانمان کار میکنیم. البته عموم مردم میدانند که این بچهها بدون مزد و برای خدمت به اینجا می آیند و پولی در کار نیست.
روز آخر که می رسد باید محل اسکانتر و تمیز شود و همه چیز مرتب باشد، چند تن از دانشجوها هم که شوخی و شیطنتشان نسبت به بقیه بیشتر است آخرین نقشههایشان را روی بچهها پیاده میکنند تا جایی که سر تا پای یکی را خیس کرده و میگذارند زیر آفتاب خشک شود!
خلاصه آنکه اردوی جهادی تجربهای متمایز، عالی و انسان ساز است و شاید انگیزه و جرقهای باشد برای حرکتی پرشتاب در راه خدا.
انتهای پیام/
آنان که ایمان آوردند وعمل صالح انجام دادند ،خوشا به حالشان وخوش سرانجامی دارند.
احسنت
عمل صالح،خدا بهتون پاداش خیر بده