به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ انتشارات کتاب نیستان، اثر محمدرضا بایرامی به نام لمیزرع را منتشر کرده است.
این کتاب در سی و چهارمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، به عنوان «کتاب سال ایران» برگزیده شد. داستان این کتاب در روستای دجیل در کشور عراق رخ میدهد، همان منطقهای که در سال ۸۲ صدام حسین در آنجا کشته شد. داستان درباره جوانی است که به دختری دل میبندد، ولی عرف قبیله و آداب و رسوم آن اجازه چنین وصلتی را به او نمیدهد و این جوان به نوعی به خودزنی میپردازد و به جنگ میرود. جنگی که در واقعه دجیل به وقوع پیوست و صدام در آن ۱۴۳ تن را کشت.
رمان «لمیزرع» نوشته محمدرضا بایرامی با چنین رویکردی نوشته شده است و سعی کرده به نوعی مظلومیت شیعیان عراقی در طول هشت سال دفاع مقدس را به تصویر بکشد.
«لمیزرع» سراغ ماجرای کشتار شیعیان منطقه دجیل در عراق رفته است. شیعیانی که به خاطر سوءقصد و ترور ناکام صدام در روستایشان و نه توسط خودشان حتی، حزب بعث تمامی خانه و کاشانه و زمینهای کشاورزیشان را نابود میکند. داستان این رمان با هوشمندی نویسنده و برای دور شدن از لختی و کرختی فضا از چند زاویه دید بهره میبرد.
راوی اصلی رمان سربازی جوان به نام سعدون است که از شیعیان دجیل و دلباخته احلی دختری از اهل سنت این منطقه است و سنتهای قبیلهای اجازه وصلت به آنها نمیدهد. سعدون در بن بست این رویداد تصمیم میگیرد داوطلبانه عازم جبهه شود و این آغاز فرجامی عجیب برای اوست، فرجامی که برخلاف تصورش نه در جبهه که در زادگاهش رقم میخورد.
محمدرضا بایرامی که از نویسندگان پر کار در عرصه ادبیات دفاع مقدس به شمار میرود، در رمان «لم یزرع» استیصال انسان در مقابله با پدیده جنگ را به زیبایی به تصویر کشیده است. او انسانهایی را به تصویر میکشد که از سویی در مواجهه با جنگ وجه انسانی زندگی خود را به کلی از دست دادهاند. از سوی دیگر انسانهایی را تصویر میکند که جنگ اجازه چشیدن طعم شیرین زندگی را از آنها گرفته و به استیصال کشانده است.
این نویسنده با تکنیکی که پیش از این در آثار سینمایی می توانستیم ببینیم، روایتهای داستانی موازی با خط اصلی داستان را با فلاشبکهایی داستانی و تغییر موقعیت و فضای روایت و زاویه دید و راوی نوشته است. به عبارت دیگر او به جای انتخاب دیالوگ صرف و روایت از زبان قهرمان داستان، داستانی حاشیهای را در فضای دیگر روایت میکند و این اتفاق ساده در تعادل و شناور بودن فضای داستانی و دور شدن از یکنواختی آن بسیار مؤثر است.
شاید بتوان درخشانترین بخش رمان «لم یزرع» را پایانبندی و فصول پایانی آن دانست که تکلیف قهرمان داستان را به نوعی مشخص میکند و فرجام پایانی زندگی او را درست در زمانی که احساس میکند، به آرامش نزدیک شده است مشخص می کند.
زیبایی روایت این بخش و تصویرسازیهای زیبای آن را باید شگفتترین بخش این رمان به شمار آورد. رمان «لمیزرع» شاید نه برترین که آغازی درخشان است بر فصل تازهای از خلق ادبیات داستانی دفاع مقدس که سعی دارد، رویکردی تازه برای این گونه از داستاننویسی رقم بزند.
محمدرضا بایرامی غالباٌ با سوژههایی بکر و کمتر پرداخت شده، به سراغ مخاطبانش میرود و هربار با فرمهای روایی خاص و متفاوت آنها را غافلگیر میکند. مخاطب او به خوبی آگاه است که جنگ یکی از دغدغههای جدی اوست؛ روایت از تمام ابعاد جنگ و نه فقط صحنه نبرد و هربار به شیوهای متفاوت.
او این بار داستان را از جبهه مقابل روایت کرده است. اولین فرمان آتش توپخانه که داده شود، چنان آتشی به پا میشود که شعلههایش سر به آسمان میسایند و همه در این آتش خواهند سوخت؛ فرقی هم نمیکند اولین فرمان از توپخانه کدام جبهه صادر شده باشد. آتش آنقدر از هر دو طرف میسوزاند تا فرمان آتش بس صادر شود. و بعد به جای آتش ویرانه است که به جا میماند. هر دو طرف هم، یا از روی اعتقاد و یا اجبار به این سرنوشت محتوم تن دادهاند و عواقب آن را پذیرفته. اما آتش جنگ آن زمان سوزانندهتر میشود که از سوی خودی بر سر ببارد.
ماجرای تکان دهنده رمان «لم یزرع» قتل پسر به دست پدر است. خواننده در بخشهای پایانی با اتفاقی مواجه میشود که زمینه شوکه شدن او را فراهم میکند. پدری که ناخواسته دست به قتل پسرش که امیدهای زیادی به او بسته میزند و این فصل تازهای از ماجراها است؛ اما بایرامی اجازه میدهد خواننده با این اتفاق تنها باشد و روایت را پس از چند صفحه به پایان میبرد و سوالهای زیادی در خواننده ایجاد میکند.
در مجموع رمان «لم یزرع» محمدرضا بایرامی را میتوان اثری موفق در تمام زمینهها قلمداد کرد؛ زیرا هم قصه دارد و هم از ساختمان خوبی سود میبرد. این رمان سوالهای بسیاری در ذهن خوانندگانش ایجاد میکند که از این حیث نیز اثری موفق است. رمان «لم یزرع» دارای ریتمی قابل قبول است و خواننده با خواندن آن نه تنها خسته نمیشود بلکه حسی لذتبخش از خواندن اثر پیدا میکند.
انتهای پیام/