به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ به مناسبت هفته دفاع مقدس فرصتی شد تا بار دیگر خاطرات غرور آفرین 8 سال حماسه مردم کشور را مرور کنیم، رشادتهایی برای دفاع از وطن و آرمانهای انقلاب اسلامی را که میتوان در روح و جان شهدا و جانبازان کشورمان دید. این بار به سراغ یکی از جانبازان شیمیایی 70 درصدی رفتهایم که تنها با نفسهای ته مانده در 25 درصد از ریهاش آثار بمباران شیمیایی و گاز خردل را با خود دارد.
در اولین تماس تلفنی و با شنیدن صدای خشک خشدار و خسته این سید موسوی و آن نفسهای شماره داری که به سختی میکشید متوجه دردی که سالها در ریه های همه جانبازان شیمایی رسوخ کرده شدم، نمیتوانست راحت و روان صحبت کند اما با این وجود شروع به صحبت کرد و به جای پرداختن به مشکلات خودش از دغدغه ها و دردهای همه جانبازان گم نام ایران گفت.
8 اسفند سال 64 بود و رزمندگان کشورمان درعملیات والفجر8 و نزدیکی اروند کنار یا همان رودخانه گرگ در حال جنگ با دشمن بعثی و دفاع از وطنمان ایران اسلامی بودند در همین حین بیمارستان حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان حیاتی ترین مرکز درمان مجروحان عادی و شیمیایی عملیات فاو در حال ارائه خدمات اورزانسی به این ایثار گران جان بر کف بود، نزدیکی های اذان ظهر صدای آژیر قرمز برای چندمین بار خبر از بمباران می داد ولی بمبارانی که این بار با بمبهای شیمیایی و انفجاری سنگین بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه را نشانه گرفت و برای نخستین بار در کل جهان یک بیمارستان و مرکز درمانی مهم بمباران شیمیایی آن از نوع گاز مهلک خردر شد.
در ادامه گفت و گوی تفضیلی خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان با سید کمال لوح موسوی پزشک جنگ تحمیلی و جانباز 70 درصد میآید:
باشگاه خبرنگاران جوان - کمی از خودتان و نحوه مجروح شدنتان بگویید.
سال 64 مسئول بانک خون بیمارستان حضرت فاطمه زهرا (س) بودم که در حادثه بمباران شیمایی این بیمارستان به سختی مجروح شدم و یکی از بهترین همکارانم و دوستانم در همان بمباران به علت حجم بالای پودر سفید و سنگین شیمایی ناشی از اصابت بمب شیمایی جلوی چشمانم شهید شد، خیلی ها شهید و یا به سختی مجروح شدند تنها من نبودم، در دوران بمباران شیمایی بیش از 150 هزار نفر شیمیایی شدند، تمام خاطراتم در همان دوران 8 سال دفاع مقدس به جا مانده که سرفه های مداومم، زخم و التهاب شدید درون ریه ام و وخامت حالم مدام این خاطرات را برایم مرور می کند، هم اکنون هم دبیر کل جمعیت حمایت از مصدومان شیمیایی بنیاد شهید هستم اما می خواهم بیشتر از دغدغه ها و مشکلات این جانبازان گم نام بگویم.
باشگاه خبرنگاران جوان - گفتید مشکلات و دغددغهها، اگر زمان به عقب برگردد و آن دوران بازهم می خواستید در آن بیمارستان صحرایی و آن شرایط خدمت کنید و مجروح شوید؟
بله و این را با افتخار و غرور می گویم زیرا هر کسی که آن دوران به هر نحوی مشغول خدمت رسانی به ایران و رزمندگان کشورمان بود به خوبی شرایط جنگ را می دانست و درک کرده بود آن هم جنگ تحمیلی و نابرابر از سوی دشمن بعثی بود که در آن تمام تلاشهای رزمندگان و ایثارگران کشورمان برای حفظ هر ذره از خاک وطن و آرمانهای ایران اسلامی بود و افتخار می کنم که جانباز شیمیایی هستم و هر لحظه زخم های درونم و التهاب مداوم ریه ام 8 سال دفاع مقدس و یاد شهدا را برایم تداعی میکند.
واضح بگویم، علی رغم وجود تعداد قابل ملاحظه نفرات دشمن، اقتدار، آرایش نظامی، خط شکنی و توانمندی رزمندگان کشورمان باور نکردنی بود و به همین علت مقاومت و پیشروی رزمندگان ایران در جنگ تحمیلی چشمگیر بود، در همان شرایط مشکل چندانی هم از نظر امداد رسانی به مجروحین نداشتیم و الحمدالله بعد از مدتی حتی با وجود قطع عضو خوب میشدند و قویتر از قبل به جنگ و حتی خط مقدم می رفتند و یقینا همین موضوع بهانه ای شد تا دشمن برای تضعیف قوای جسمی رزمندگان و ایثارگرانمان به فکر ایجاد آسیبی جدی و ماندگارتری شود که حتی امداد رسانی به مجروحین را مختل کند، نقشه شومی که طبق آن ایران کاملا ناجوانمردانه بمباران شیمایی شد.
باشگاه خبرنگاران جوان - در مورد بمباران شیمایی آن دوران و آثاری که روی بدن می گذارد بگویید.
بمبهای عامل اعصاب و خون فوری جان میگرفت ولی این برای دشمن بعثی کافی نبود و دنبال آسیب های ماندگار و طولانی تری برای مردم ایران بود که به زن و کودک و پیر و جوان و حتی بیماران و مجروحین هم رحم نمی کرد، به همین علت صدام ملعون در همان دوران جنگ تحمیلی توانست با همکاری و پشتیبانی چند شرکت آمریکایی، بمب شیمیایی با محتوی گاز خردل تهیه کند تا بر سر مردم ایران بریزد.
بمباران شیمایی عامل خردل فورا تمام بدن را پر از تاولهای به شدت سوزان و دردناک میکند و در هر تنفس این گاز فورا وارد ریه ها شده و کل مجاری تنفسی از داخل شدیدا ملتهب، عفونی و پر تاول می شود، متاسفانه اثر این گاز مهلک به قدری قدرتمند است که تا سالیان سال در ریه ها ته نشین می شود و به مرور با ایجاد تاول ها و زخم های عمقی مداوم و به شدت سوزان درون ریه، آرام آرام بافتهای مجاری تنفسی را تخریب میکند، هم اکنون بیش از 4 الی 5 هزار نفر از جانبازان ریوی و در واقع 10 الی 20 درصد از کل آنها وضعیت وخیم تا شدیدی دارند به گونه ای که علی رغم همه درمانها و حمایت های بنیاد شهید، هر ماه 2 تن از ما شهید می شوند.
باشگاه خبرنگاران جوان - از نظر دسترسی به دارو و کیفیت اثر گذاری آنها وضعیت چطور است ؟
در دوران 8 سال دفاع مقدس کشور چندین بار از سوی دشمن بمباران شد ولی فکرش راهم نمی کردیم که خباثت نظام بعثی و وحشیگریهایش تا جایی باشد که بمباران شیمیایی کند از سوی دیگر در آن دوران داروی چندانی برای کنترل فوری وضعیت مصدومان در دست نبود و این داروها عموما از سایر کشورها همچون آلمان وارد می شد در حالیکه الحمدالله هم اکنون همه داروهای موثر و مورد نیازمان درایران تولید میشود و دسترسیها هم بد نیست، بنیاد شهید پیگیر توضیع دارو در سراسر کشور است.
بالاخره یک جانبازا شیمیایی با همین داروها و دستگاه اکسیژن زنده است و گاهی به علت وضعیتی که دارند در سایر نقاط کشور دارو هم کم میآید ، البته با پیگیریهای دوباره بنیاد این دارو ها بالاخره دستشان می رسد ولی شاید موضوع این است که میزان تولید دارو در کشور کم است ولی میدانم که بنیاد پیگیر است بالاخره وجود بیش از 145 هزار جانباز و مصدوم شیمیایی در یک کشور شوخی نیست.
باشگاه خبرنگاران جوان - دسترسی به دارو چقدر توانسته وضعیت را کنترل کند ؟
خداروشکر نزیک به 70 الی 80 درصد این ایثارگران عزیز در وضعیت کنترل شدهای قرار دارند که اگر به موقع دارو بهشان نرسد حالشان وخیم تر می شود اما از سوی دیگر بقیه جانبازان شیمیایی در وضعیت متوسط تا شدیدی قرار دارند به طوری که بیشتر طول عمرشان باید در بیمارستان ها بستری شوند ما جانبازانی داریم که ماه ها در منزلشان با استراحت مطلق بستری هستند و در کنار مشکلات حاد ریوی و آن ترشح ها و خلط های مدام ریه ها، هر لحظه هزار بار جان میدهند و درد میکشند زیرا ته ماندههای گاز خردل آن بمباران های شیمیایی همچنان از داخل ریهها را میسوزاند.
باشگاه خبرنگاران جوان - هم اکنون دسترسی همه جانبازان شیمیایی به خدمات درمانی مختص آنها چگونه است ؟
هر جانباز شیمیایی به علت مصرف مداوم دارو با مشکلات گوارشی هم دست و پنجه نرم میکند اینگونه بگویم که هر کدام از این جانبازان گمنام در هر لحظه ای که نفس میکشد در حال جنگ است جنگی برای مغلوب کردن خردل از سوی دیگر در طول یک ماه هر جانباز به ویژه جانبازان با وضعیت متوسط تا شدید بارها کارشان به بیمارستان میکشد، در سالهای اول بعد بمباران بیشتر مجروحین برای درمانهای تخصصی تر به کشوری همچون آلمان اعزام می شدند در حالی که هم اکنون شکر خدا این درمانها و امکانات در وطنمان ایران است اما ....
(خس خس نفسهای خشک و شماره دارش نگذاشت جمله اش کامل شود از او خواستم که اگر نمی تواند ادامه دهد وقت دیگری تماس بگیرم اما به زحمت تمام نیرویش را جمع کرد و در کمال ناباوری گفت ادامه می دهم حرفهای ناگفته زیادی دارم و شکر خدا قوای جسمیم خیلی بهتر شده است)
باشگاه خبرنگاران جوان - صحبتتان ناتمام ماند میشود بیشتر توضیح دهید؟ اما چه؟
مساله این است که اگر جانباز شیمیایی با وخامت حالش به موقع و فورا بستری و درمان کنترلی نشود تمام زخمهای درون ریه هایش با التهاب و ترشحاتی واقعا نفسگیر و دردناک، به سایر بافتهای باقیمانده ریه هجوم میآورد، صرفه های شدید، خشک ، نفس گیر و مداوم و آتشی که همیشه از درون میسوزد و قصد فروکش ندارد انقدر صرفه میکنند که حتی کپسول اکسیژن هم کار ساز نیست، در چنین وضعیتی جانباز را به بیمارستان منتقل می کنند ولی دربیشتر موارد تخت های بستری پر است.
باشگاه خبرنگاران جوان - همکاری بیمارستانهای و مراکز درمانی برای ارائه خدمات درمانی به جانبازان شیمایی رضایت بخشه؟
بنیاد شهید مدام در تلاش می کند که هر جانباز شیمیایی نیازمند به بستر در بیمارستان بتواند به موقع به خدمات درمانی مربوطه دسترسی پیدا کند ولی به عنوان مثال در برخی از بیمارستانها وقتی مراجعه برای بستری فوری میشود و علی رغم مشاهده وضعیت، نوبت بستری یه هفته یا یک ماه عقب میافتد در حالیکه هر لحظه وضعیت ریه ها وخیم تر می شود ، بنیاد شهید روزی 10 یک بار به بیمارستانها برای بستری جانبازان زنگ میزند و مدام پیگیری می کند اما تعداد جانبازان زیاد است از سوی دیگر تقریبا ۹۸ درصد داروهایمان را هم بنیاد تامین می کند و میدانم که در دخل خرج گاهی کم می آورند.
به نظرم باید ظرفیت بیمارستانها برای پذیرش جانبازان شیمیایی بویژه در سایر نقاط کشور افزایش یابد زیرا یک جانباز گاهی باید ماهها در بیمارستان بستری شود و امیدوارم که همه به بنیاد کمک کنند تا این مراکز درمانی هرچه زودتر ساخته شود البته خدا را شکر میکنم زیرا با وجود همه سختی ها هم اکنون طبی به نام بازتوانی جانبازان شیمیایی آمده که من و 10 تن دیگر از این ایثار گران عزیز که برادرانم هستند، در طرح آزمایشی آن داوطلبانه شرکت کرده ایم و خوشبختانه در این یک سال اخیر همگی به طرز ناباورانه ای وضعیت روحی ، جسمی و تغذیهیمان خیلی بهتر شده و به نظرم این کار باید حتما کشوری شود.
باشگاه خبرنگاران جوان - به نظر شما طب بازتوانی میتوانه وضعیت جانبازان شیمیایی رو بهبود ببخشه؟
بله قطعا همینطوره ما به خاطر وضیعیتی که داریم باید مدتها بستری باشیم از سوی دیگر مشکلات یک جانباز شیمیایی به گونه ای است که به علت کم تحرکی ناشی از مشکلات حاد ریوی دچار ضعف و تحلیل عضلات سایر اعضا بدن و حتی احشاء داخلی می شوند و بازتوانی در واقع میتواند در کنار دارو اکسیژن زندگی دوباره ای به آنها دهد.
باشگاه خبرنگاران جوان - برای انجام طب بازتوانی جانبازان شیمیایی بنیاد شهید چقدر کمکتان کرده و حمایتها چطور است؟
این طب را دکتر قانعی که زحمات زیادی برای ایجاد درمانهای جدید جانبازان شیمیایی کشیده ، ابداع و طراحی کرده و از همه مهمتر اینکه بنیاد شهید واقعا مجدانه پیگیر کشوری شدن بازتوانی مصدومان شیمیایی است و میبینم که در این زمینه چقدر تلاش میکنند واقعا این طب برای دسترسی همه جانبازان ضروری است و بنیاد در تلاش اجرای سراسری شدن آن در کل ایران است که امیدوارم هرچه زودتر محقق شود این جانبازان گم نام به چنین طبی خیلی احتیاج دارند.
باشگاه خبرنگاران جوان - شما در طول گفت و گو بار ها از واژه جانباز گم نام استفاده کردید چرا گم نام ؟
اصلا نمی خوام قیاس کنم ولی مساله مهم این است که سایر جانبازان و ایثار گران عزیزی که عضوی از بدنشان همچون دست پا و نظایر آن قطع شده وضعیت ظاهر شان کاملا مشخص است و یا دردی که تدریجی جانشان را بگیرد ندارند اما یک جانباز شیمیایی شاید ظاهرا راه می رود و سر پا است ولی هر لحظه آن زخم های سوزان و ملتهب درون ریه ها، خلط و ترشحات عفونی و مداومی که آخر جانمان را می گیرد یا آن سرفه های خشک و مداوم لعنتی تمامی ندارد و در نهایت با بدترین رنج شهید میشوند به همین علت می گویم جانباز گمنام چون کسی از آتش و تاول هایی که درونمان همیشه و همه جا همراهمان است را نمی بیند.
انتهای پیام /
گفتگو از فرشته برزگری
درود بهتون با غیرتا.
امنیت امروزمون رو مدیون شماییم.
ما قدردان شما هستیم