به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ صبح شنبه ١٥ مهرماه امسال پسر ١٩ سالهای به نام رضا به اداره پلیس آگاهی تهران رفت و از ماجرای ناپدیدشدن پدر ٦٠سالهاش خبر داد. پسر جوان ابتدا ادعا کرد: «پدرم صبح جمعه ١٤ مهرماه برای خرید کلهپاچه از خانه خارج شد اما هر چه منتظر ماندم تا به خانه بازگردد، بیفایده بود. به چند نفر از دوستان و آشنایان زنگ زدم اما کسی اطلاعی از او نداشت تا اینکه با گذشت یک روز درحالی که نگران سرنوشت پدرم بودم، به کلانتری محل رفته و از آنها درخواست کمک کردم.»
بدین ترتیب تیمی از ماموران پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران از سوی بازپرس پرونده ماموریت یافتند تا راز این پرونده مرموز را فاش کنند. تجسسهای پلیسی کلید زده شد و ماموران در تحقیقات هر قدم که جلوتر میرفتند، به ادعاهای پسر جوان مرموز، مشکوک میشدند تا اینکه رضا بار دیگر تحت بازجوییهای ماموران قرار گرفت و پس از گذشت ٢ روز درنهایت پسر جوان صبح دیروز به جنایتی تلخ در خانهشان اعتراف کرد. همین کافی بود تا پرونده به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی در اختیار ماموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.
رضا اینبار در اعترافاتش گفت: «٤ ماه قبل مادرم به خاطر بدرفتاریهای پدرم به کام مرگ فرو رفت و از همان زمان به خاطر کینهای که از پدرم داشتم، تصمیم به قتل او گرفتم و مدتها بود که به دنبال فرصت میگشتم تا نقشهام را به اجرا برسانم.»
پسر جوان افزود: «بالاخره زمان قتل پدرم رسید و روز جمعه ١٤ مهرماه، درحالی که پدرم استراحت میکرد، با برداشتن یک چوب به سراغش رفتم. ابتدا ضربات محکمی به سروصورتش زدم، سپس برای اطمینان از مرگ پدرم با چاقو ضرباتی به ناحیه گردن او زدم. نقشهام به اجرا رسیده بود و برای پنهان نگهداشتن این جنایت به دنبال راهحلی بودم تا اینکه به سمت کمد دیواری داخل اتاق خواب رفتم و شروع به کندن زمین کردم تا جایی که میتوانستم و چالهای در کف کمد دیواری کندم و سپس جسد پدرم را داخل آن گذاشتم و پس از آن با ریختن خاک روی جسد، آن را با سیمان پوشاندم. فردای آن روز برای ردگمکنی به کلانتری محلمان رفتم و از ناپدیدشدن پدرم خبر دادم.»
قاتل پدر ادامه داد: «در این چند روز عذاب وجدان داشتم و سعی میکردم با رفتارهایم این قتل را پنهان نگه دارم اما نتوانستم طاقت بیاورم و سکوت را شکستم و به قتل پدرم اعتراف کردم.»
در این مرحله تیمی از ماموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس ویژه قتل و ماموران تشخیص هویت و سازمان آتشنشانی به صحنه جنایت در خیابان شهید احمدی، کوچه حاتمی در منطقه سلسبیل حاضر شدند.
رضا درحالی که دستبند پلیس روی دستانش بود، محل دفنکردن پدرش را در اتاق خواب نشان داد و در این مرحله تیمی از ماموران سازمان آتشنشانی به کندن محل دفنشدن جسد مشغول شدند. رضا نیز در خانه و در مقابل بازپرس پرونده به جزییات قتل پدرش پرداخت.
اعتراف به قتل نزد خانواده
در ادامه، پسردایی رضا درباره جزییات این حادثه گفت: «رضا پسر آرام و ساکتی بود و آزارش به هیچکس نمیرسید و از روزی که پدرش ناپدید شد، همراه او بودیم و فکر نمیکردیم پسرعمهام دست به قتل پدرش زده باشد. شامگاه یکشنبه بود که رضا در خانه به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت که پدرش را کشته و در کف کمد دیواری اتاق دفن کرده است. باورش برای ما سخت بود اما این اتفاق رخ داده بود، به همین خاطر به اداره پلیس رفتیم و رضا در آنجا به قتل اعتراف کرد.»
وی افزود: «عمهام ٤ ماه قبل فوت کرد و از آن زمان رضا و پدرش در خانه تنها بودند. خواهر بزرگ رضا نیز ازدواج کرده بود. پسرعمهام میگفت که پدرش قصد داشته تا ازدواج مجدد کند و به همین خاطر او را به قتل رسانده و از ماجرای بدرفتاریهای شوهرعمهام بیاطلاع هستم.»
جمعیتی که در سر خیابان حاتمی جمع شده بود را دوستان و همسایههای خانه رضا تشکیل داده بود و هیچکس باور نداشت پسر جوان دست به قتل پدرش زده باشد. در صحبتهایشان شنیده میشد که احتمالا قتل را فرد دیگری انجام داده و رضا را بهعنوان مظنون دستگیر کردهاند.
لحظاتی بعد وقتی اهالی محل شنیدند که رضا به قتل پدرش اعتراف کرده، شوکه شدند. یکی از دوستان رضا گفت: «رضا پسر آرام و ساکتی بود و به تازگی در این محل آمده بودند و هیچکس از او بدی ندیده بود. شنیده بودیم که پدر رضا گم شده است و امروز صبح از وقتی ماموران وارد کوچه شدند، متوجه کشتهشدن پدر ٦٠ ساله رضا شدیم ولی اینکه قتل رضا انجام داده باشد، برای همه ما غیرباور است، چون رضا آنقدر پسر آرام و بیآزاری بود که همه او را در محل بهعنوان جوان مودب و با اخلاق یاد میکردند و با توجه به اینکه مدت کوتاهی به این محل آمدهاند، اما همه او را میشناختند و با احترام رفتار میکرد.»
وی افزود: «باور کنید اگر کسی به رضا زور میگفت، او حتی قدرت دفاع از خودش را نداشت و چطور میشود همچین پسری پدرش را به قتل برساند و بعد جسدش را داخل خانه دفن کند، هنوز نتوانستیم این ماجرا را باور کنیم و همگی در شوک هستیم.»
بنا به این گزارش، تحقیقات تکمیلی از رضا در اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران ادامه دارد و جسد پس از بررسیهای ابتدایی به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران به پزشکی قانونی منتقل شد.
منبع: العالم
انتهای پیام/
حکم یه همیچین پسری قصاصم کمه
یه همیچین پسری رو باید بازجر کشت
از انجا که او را می شناختم وبسیار مودب و با اخلاقی بود همیشه در عین آرامشی که داشت یک نوع بیماری پنهان مثل اسکیزوفرنی در او به چشم می خورد اما نمی توانم اینرا ثابت کنم چوندکتر نیستم وفقط از حالات صحبتها و رفتارش و شکل پوشش و برخوردش می گویم
ممکن است برای این جوان هماین اتفاق افتاده باشد
گاهی فشارهای روانی و عدم ازدواج به موقع جوانان باعث اینگونه مسائل می شود. این موضوع را جدی می گویم باید فکر اساسی برای ازدواج ومسکن وکار جوانان بشود والا ممکن است از این دست جنایات روز به روز گسترش یابد.