به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از روابط عمومی برنامه «چهل چراغ»، محمدرضا شریفینیا بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با محمدرضا شهیدی فرد درباره جایگاه بازی در نقشهای منفی گفت: من همیشه گفتهام کسانی که نقش منفی بازی میکنند به نسبت افرادی که نقش مثبت بازی میکنند، دو اجر میگیرند. چون بازی در نقش شخصیتهای مثبت به دلیل این که بازیگر علاقهمند به ائمه و شخصیت های مثبت تاریخی است، راحت میشود. اما بازیگر نقش منفی با وجود علاقه به شخصیتهای دینی، باید در بازیاش آن علاقه را بکشد و خودش را تبدیل به دشمن کند و این برای بازیگر بسیار سخت است.
بازیگر آثار دینی - تاریخی ادامه داد: گاهی با کلمات میخواهید مطلبی را منتقل کنید؛ مثلا نقش یک مذهبی را در مقابل یک غیرمذهبی بازی می کنید. در آنجا بر اساس دیالوگ منطقی شکل می گیرد اما گاهی در جایگاه آدمی قرار می گیرید که طرف مقابل را که به آن علاقه دارید و اسطورهتان است، باید در بازی نابود کنید. این خیلی سخت است که شخصیتی را که در زندگی سر تعظیم در برابرش فرو میآورید، باید دشمنش شوید. از این نظر بازیگر دچار تردید می شود و با خود کلنجار میرود و کار سخت می شود.
بازیگر سریال «مختارنامه» با اشاره به خاطرهای از سریال ماندگار «امام علی (ع)» گفت: در سریال امام علی (ع) خیلی از بازیگران دوست نداشتند در نقش های منفی بازی کنند و میگفتند نمی خواهیم از مردم لعنت بشویم! خیلیها دوست دارند نقش مثبت را بازی کنند؛ اما بازی در نقشهای منفی همیشه ذهنیتهای بدی ایجاد میکند. یک بخش دیگر ماجرا این است که در جشنوارهها معمولا داوران به جای کیفیت بازی ها به نقش های مثبت جایزه می دهند! در صورتی که منتقد و داور نباید این گونه نگاه کند.
محمدرضا شریفینیا با تمایز بخشی میان بازیگران نقشهای منفی و نقشهای منفور شده نزد مردم گفت: عکسی از شهید حججی چاپ شد که پشت سرش فردی قرار دارد که قاتل اوست. اگر قرار باشد فیلمی از این ماجرا ساخته شود، آن کسی که نقش فرد قاتل را بازی میکند، نقش حساسی دارد؛ چرا که با بازی خوبش در نقش منفی میتواند به مظلومیت طرف مقابل کمک کند. اگر داوران به بازی خوب چنین بازیگری جایزه بدهند خیلی جسارت می طلبد. بازیگر نقش منفی در آن اتفاق با یک فاجعه روبرو می شود، چون قرار است ایفاگر نقشی باشد که قرار است شخصیتی مانند شهید حججی را به قتل برساند. درست است که بازیگری باید همراه با تکنیک باشد اما با احساس و اعتقاد آدمی گره خورده است.
بازیگر نقشهای منفی سینما و تلویزیون ایران در برنامه «چهل چراغ» عنوان کرد: همیشه بازیگران نقش های منفی مظلوم هستند. در عین اینکه بازی در نقش های منفی به لحاظ بازیگری خیلی جذاب است و فراز و فرود نقش آفرینی زیاد است و خیلی خوب درمی آید.
محمدرضا شریفی نیا در پاسخ به پرسش محمدرضا شهیدی فرد درباره چرایی و چگونگی نقش آفرینی در نقش های منفی به ذکر مثالی پرداخت و گفت: اولین کارم بازی در فیلم «روز واقعه» بود که تجلیل از مقام امام حسین(ع) است. شما در هر کجای این فیلم قرار بگیرید، به یک اندازه سهم می برید و من هر چقدر بتوانم در مظلومیت امام حسین کمک کنم، این کار را می کنم و وسط می آیم و حتی نقش منفی را بازی می کنم.
بازیگر «مسافر ری» در برابر سوال محمدرضا شهیدی فر مبنی بر چگونگی مواجهه با نقش های منفی و حضور در آثار دینی عنوان کرد: من بازی در آثار اعتقادی و مذهبی را دوست دارم. اما آثار مذهبی باید همه عناصرش درست باشد. من در هر گوشه از این گونه آثار علاقهمندم که باشم و حتی حاضرم در آنها جارو کنم و اصلا برایم این مسائل مهم نیست.
محمدرضا شریفینیا با اشاره به فیلم «گام های شیدایی» ساخته حمید بهمنی، با ذکر خاطرهای از تعلق خاطر خود به آثار دینی و انقلابی گفت و عنوان داشت: به من فیلمنامهای پیشنهاد شد که گروهی از طرفداران امام حسین (ع) توسط آمریکاییها شکنجه میشدند و آنها در حال شکنجه میگفتند «یا حسین». یک خانم آمریکایی که در آنجا حضور دارد، به این سوال می رسد که این «حسین» کیست که آنها صدایش می زنند و فیلم درباره جست و جوی آن زن درباره امام حسبن(ع) است. من گفتم در هر بخش این فیلم دوست دارم که باشم.
بازیگر سریال «سفر سبز» ضمن تاکید بر این که از حضور در آثار دینی احساس رضایت و خوشحالی می کند، درباره تجربیات تئاتری خود در آثار عاشورایی گفت: اول انقلاب تئاتری با نام «حج ابراهیم حج عاشورا» را در تالار سنگلج کار کردم که اولین تئاتر مذهبی بعد از انقلاب بود و در آن جا نقش امام حسین(ع) را بازی می کردم. در تمرینات یک یزید آورده بودند که با امام حسین(ع) می جنگد و در تاریخ یزید بر امام حسین (ع) غلبه می کند اما در صحنه تئاتر به خاطر این که آن بازیگر بنده خدا که نقش یزید را بازی می کرد، خیلی لاغر بود، من او را گرفتم و به زمین زدم. گروه تعجب کردند که چرا من او را زدم! گفتم که یک بازیگر قوی بیاورید چون این یزید را من میزنم!
بخش دیگری از برنامه شب گذشته «چهل چراغ» به مرور زندگی بازیگر مطرح سینما و تلویزیون اختصاص داشت؛ هنگامی که محمدرضا شهیدی فرد با ذکر سوالی، محمدرضا شریفی نیا را به دوران بسیار دور برد و بازیگر مجموعه «اخراجی ها» عنوان کرد: من این شانس را داشتم که به مدرسه ملی مذهبی بروم که جزو مدارس خیلی حرفه ای بود. ما از 5 صبح تا 9 شب در مدرسه بودیم و آنجا همه چیز داشت. من همزمان با آن مدرسه به جایی در محله مان می رفتم که «مکتب صادقیه» نام داشت. در آن جا شخصی به نام اتابکی بود که خیلی دوست دارم دوباره ایشان را ببینم؛ چون هرچه دارم در حقیقت از آنجاست. من اوقات فراغت و ایام مذهبی را در آن مکتب خانه میگذراندم. آنجا کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و مسائل سیاسی و همه چیز بود. مدرسان ما افرادی مانند آقای بادامچیان بود و آقای مهدوی کنی مسئول مکتب صادقیه بودند. آقایان بهشتی، رجایی، مفتح و خاموشی هم به آنجا رفت و آمد می کردند. یواش یواش در آن جا هم درس می خواندم و هم درس می دادم و درس آقای مهدوی کنی را برای بچه های پایین تر تکرار می کردم. مثلا قرآن و بخشی از فقه را به ما درس می دادند و من هم هفته بعد آن را به بچه های پایین تر می گفتم. در اعیاد هم مراسم دکلمه و تئاتر داشتیم و برنامههای بسیار جذاب و خوبی بود.».
شریفی نیا که با احساسی نیکو از «مکتب صادقیه» در محله «آب منگل» سخن می گفت، در ادامه برنامه از فعالیت های خود در «مسجد جاوید» مرحوم مهدوی کنی گفت: قبل از انقلاب در این مسجد که در خیابان ایرانشهر بود، برنامه های مذهبی و نمایشی را اجرا می کردم. دکلمه و شعرهای ائمه و قرآن را در آنجا می خواندیم. یواش یواش ترفیع گرفتم و قبل از آقای فخرالدین حجازی برنامه اجرا می کردم، یعنی ایشان برای جمعیت خیلی زیادی سخنرانی های توپ و تفنگی می کرد و من دکلمه می کردم. چند بار هم منجر به درگیری و فرار از دست ساواک شد. یادم می آید دکتر بهشتی از آلمان آمده بودند و اولین بار وقتی ایشان را دیدم، خیلی معطر بود و لباس خوشگلی تنش بود و من از آقای بهشتی خیلی خوشم آمد. هنوز بوی عطر ایشان در وجودم است. وقتی کارم را انجام دادم، شهید بهشتی به من خودنویسی کادو داد که هنوز دارمش و بسیار زیبا است. شهید بهشتی از اجرای دکلمه من خیلی خوشش آمده بود و نکاتی را هم به من تذکر داد.
شریفی نیا در ادامه خاطره بازی اش در برنامه «چهل چراغ» که برای نخستین بار رسانهای می شد، از مواجهه اش با «حسین صبحدل»؛ موذن نامی و مدیر برنامههای مذهبی رادیو در دهه 60 گفت: روزی یک آقایی به نام صبحدل آمد و من را به حسینیه ارشاد دعوت کرد. مشورتی با آقای مهدوی کنی کردم و ایشان پنجاه پنجاه برای رفتن من بودند. خلاصه یواشکی به حسینیه ارشاد رفتم و در آن جا آقای شریعتی را دیدم و یکی از برنامه هایم دکلمه شعری بود برای حضرت علی(ع) به نام «جاودانه مرد» که سال 1350 اولین بار در آن جا اجرا کردم. آقای شریعتی بعد از اجرا روی صحنه آمدند و من را بغل کردند و درباره ام صحبت کردند.
انتهای پیام/