به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تفاوتهای میان مردان و زنان نهتنها بهخوبی به ثبت رسیده، بلکه بهطور مرتب نیز در داخل جوکها و حکایات و روایات مختلف آمده است. کارشناسان کشف کردهاند که تفاوتهایی نیز در ساختار مغزی هر دو جنس وجود دارد.
زنان نسبت به مردان تمایل بیشتری برای ارتباط برقرار کردن، تمرکز بر چگونگی یافتن یک راهحل برای یک گروه، صحبت در مورد مسائل مختلف و استفاده از نشانههای غیرشفاهی نظیر تن صدا، احساسات و همدردی دارند. درحالیکه مردان وظیفه گرا بوده، کمتر حرف میزنند و بیشتر انزوا را ترجیح میدهند. مردان در درک احساساتی که شفاهی و زبانی نیستند با مشکل بیشتری دستوپنجه نرم میکنند. درحالیکه زنان گیرندههای قدرتمندتری در کشف سرنخهای احساسی و عاطفی دارند. این تفاوتها بیان میکند که چرا گاهی اوقات زنان و مردان در برقراری ارتباط مشکل داشته و چرا دوستیهای مردان با مردان و زنان با زنان کاملاً متفاوت است.
مردان پردازش بهتری در نیمکرهی چپ مغز داشته درحالیکه زنان این عمل را در هر دو نیمکره بهخوبی انجام میدهند. این تفاوت نشان میدهد که چرا مردان در رابطه با کارهای مرتبط با نیمکرهی چپ مغز بهتر بوده و برای حل مشکلات از نگاه وظیفه گرایی برخورد میکنند، درحالیکه زنان مشکلات را به شکل خلاقانهتری برطرف کرده و در هنگام برقراری ارتباط بر احساسات نیز آگاهی دارند.
بخشی از مغز به نام «لوبول آهیانهای تحتانی» در مردان، بهخصوص در طرف چپ مغز، بهمراتب بزرگتر از همین بخش در مغز زنان است. تصور میشود این بخش از مغز وظیفهی کنترل محاسبات ریاضیاتی ذهنی را بر عهده داشته باشد. احتمالاً این دلیل خوبی برای پاسخ به این سؤال است که چرا توانایی ریاضیاتی مردان نسبت به زنان بهتر است. برای مثال این بخش از مغز «آلبرت اینشتین» بهطور غیرمعمولی نسبت به مغز سایر افراد بزرگتر بود. لوبول آهیانهای تحتانی همچنین وظیفهی پردازش اطلاعات حسی را بر عهده دارد. ازاینرو بزرگتر بودن لوبول راستی مغز زنان به آنها اجازه میدهد تا بر محرکهای خاصی نظیر گریهی کودک در هنگام شب تمرکز کنند.
مردان تمایل به جنگیدن بهمنظور مقابله با استرس از خود نشان میدهند، درحالیکه زنان در این مواقع سعی میکنند تا از استراتژی «رفتار آرام و دوستانه» پیروی کنند. روانشناسی به نام شلیای تیلور پس از تشخیص اینکه زنان به هنگام استرس سعی در مراقبت از خود و فرزندانشان در برابر خطر داشته و یک گروه قدرتمند را تشکیل میدهند، عبارت رفتار آرام و دوستانه را خلق کرد. دلیل این واکنشهای متفاوت در برابر استرس به هورمونهای دو جنس مربوط میشود. هورمون «اُکسیتوسین» به هنگام استرس در هر فردی ترشح میشود. درحالیکه هورمون استروژن موجب بالا رفتن ترشح اکسیتوسین شده و درنتیجه باعث بروز احساس آرامش و مراقبت میشود. درحالیکه هورمون تستوسترون در بدن مردان به سطح بالایی رسیده و اثرات اکسیتوسین را کاهش میدهد.
دو بخش از مغز انسانها مربوط به زبان میشود که طبق یافتهها بخش زبانی مربوط به زنان بزرگتر از مردان است. ازاینرو مشخص میشود که چرا زنان به نسبت مردان در موضوعات مرتبط با زبان بهتر عمل میکنند. بهعلاوه، مردان تنها زبان را در نیمکرهی غالب خود پردازش کرده، درحالیکه زنان زبان را در هر دو نیمکره پردازش میکنند. این تفاوت موجب محافظت بخش زبانی مغز زنان در هنگام سکتهی مغزی میشود. زنان ممکن است قادر به بازسازی کامل بخش زبانی مغز خود پس از یک سکتهی مغزی باشند، درحالیکه مردان از چنین قدرتی برخوردار نیستند.
زنان نسبت به مردان از دستگاه کنارهای (مغزی) بزرگتری برخوردار بوده که به آنها اجازه میدهد تا با احساسات خود بیشتر سروکار داشته باشند و آنها را بهتر بیان کنند. درنتیجه این توانایی موجب تقویت رابطهی آنها با دیگران نیز میشود. به دلیل داشتن این قابلیت برای ارتباط برقرار کردن، زنان بیشتری بهعنوان پرستار کودک مشغول به کارند. عیب بزرگ بودن این بخش از مغز این است که زنان همواره در معرض افسردگی، بهخصوص در هنگام تغییرات هورمونی پس از زایمان و یا دوران قاعدگی، قرار دارند.
بهطورمعمول مغز مردان در حدود ۱۱ تا ۱۲ درصد بزرگتر از مغز زنان است. این تفاوت اندازه قطعاً هیچ ارتباطی با هوش افراد ندارد، اما دلیلِ تفاوت در جثهی فیزیکی زنان و مردان را بیان میکند. مردان برای کنترل تودههای حجیم ماهیچهای و بدن بزرگتر خود نیاز به عصبهای بیشتری دارند، درنتیجه مغز آنها بزرگتر است.
مردان و زنان درک متفاوتی از درد دارند. در مطالعات صورت گرفته، زنان نیازمند مورفین بیشتری نسبت به مردان برای تسکین یک درد مشترک هستند. زنان همچنین نسبت به مردان تمایل بیشتری به ابراز دردهای خود داشته و به دنبال راه درمانی برای آنها هستند. بخشی از مغز که به هنگام درد کشیدن فعال میشود «آمیگدال» نام دارد. محققان دریافتهاند که آمیگدال سمت راستی در مردان و آمیگدال سمت چپی در زنان به هنگام بروز درد فعال میشود. آمیگدال راست ارتباط بیشتری با مناطقی از مغز که وظایف خارجی را کنترل میکند داشته و آمیگدال چپ بیشتر با وظایف داخلی مرتبط است. این تفاوت احتمالاً دلیل احساس قویتر درد از سوی زنان نسبت به مردان را تشریح میکند.
مردان از تواناییهای فضایی قویتری نسبت به زنان برخوردارند و یا اینکه قادرند بهطور ذهنی یک جسم و حرکات آن را تصور کنند، درحالیکه زنان بهنوعی با چالشهای بیشتری در این بخش از مغز مواجهاند. متخصصان پزشکی دریافتهاند که زنان دارای ناحیهی جداری ضخیمتری از مغز هستند که باعث میشود توانایی فضایی آنها در تصور اجسام در ذهن کاهش یابد. تحقیقات انجامشده بر روی کودکان پنجماهه، این ایده که اثرات محیطی میتواند موجب تقویت مهارتهای فضایی شود را نفی میکند.
ازآنجاییکه مردان و زنان به شیوهای متفاوت از دو نیمکرهی مغز خود استفاده میکنند، اختلالاتی وجود دارد که به طرز متفاوتی مردان و زنان را درگیر خود کرده است. مردان بیشتر در معرض خطر اختلال خواندن و یا سایر مشکلات زبانی قرار میگیرند. اگر زنان به اختلال در خواندن مبتلا شوند، میتوانند بهسرعت بر این عارضه غلبه کنند. از طرفی دیگر، زنان بیشتر در معرض بیماریهای روحی نظیر افسردگی و اضطراب قرار میگیرند. اگرچه راستدست و یا چپدست بودن یک اختلال محسوب نمیشود، اما این گرایشهای مغزی تشریح میکند که چرا تعداد مردان چپدست به نسبت زنان چپدست بیشتر است. بهعلاوه احتمال ابتلای مردان به بیماریهایی نظیر اوتیسم، اختلال بیش فعالی-کمتوجهی (ADHD) و «سندروم تورِت» بیشتر است.
منبع:بهداشت نیوز
انتهای پیام/