به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، کودکان کار کودکانی که دنیای متفاوتی با سایر هم سن و سالهای خود دارند و حال و هوای ثانیه به ثانیه زندگی، برایشان طور دیگری میگذرد، دنیای ساده و رنگارنگ کودکی آنها به سراسر سختیهایی تبدیل شده که شانههای کوچک و ناتوان کودکان کار ، به اجبار با آن کنار آمده و بی تفاوتی برخی از مسئولان و نامهربانی بعضی از مردمان روزگار، بارشان را سنگین و سنگینتر میکند.
نامشان کودکان کار است و با دستانی کوچک به جای گرفتن وسایل بازی و توپ، کار میکنند و برای مخارج زندگی روزانه سختیها و رنجهای زیادی را متحمل میشوند.
در این سن و سال کم نمیدانند کودکی خود را انجام دهند یا مانند بزرگترها کار کنند و تنها سهم آنها از زندگی کار و تلاش است و از کودکی خود دور شده اند.
میخواهند با چیدن نارنگی سبز و زرد در باغهای مرکبات شمال ، فروش کالاها و گل در مسیرهای پرتردد بتوانند از بار سنگین زندگی بر دوش والدین خود بکاهند، اما به راستی مگر این کودکان چقدر توان کار و تلاش دارند؟
شاید به نظربرسد که زندگی کودکان کار بسیار تکراری است، هر روز کار و کار و کار
اولین کودکی که سراغ آن رفتم سمیرا بود که چهره زمختش تشخیص سنش را اندکی سخت میکرد در یکی از باغهای مرکبات میاندورود مشغول چیدن نارنگی بود، سراغش رفتم و بعد از خوش و بشی با او سر صحبت را باز کردم. از سمیرا پرسیدم از درآمدش در این روزها راضی هست یا نه؟ اصلا تفاوتی با روزهای دیگر دارد یا خیر؟
او در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، پاسخ داد: این روزها فصل چیدن انواع مرکبات است و به عنوان کارگر فصلی در باغها و واحدهای سورتینگ در کنار پدرو مادرم مشغول کار هستم هر چند از کارگران فصلی زن و مرد ،دستمزدم کمتر است، اما خدا رو شکر من هم درآمدم خوب هست.
از او پرسیدم با پول هایت چه کار میکنی؟ سمیرا گفت: خوب بیشترش را میدهم به مامان و بابام که برای خانه خرج کنند.
گفتم بابات مگر کار نمیکند؟ او گفت: چرا، ولی چون ۵ تا خواهر و برادر هستیم بابام نمیتواند خرج همه را تامین کند و من مجبورم که کار کنم.
پرسیدم مدرسه هم میروی؟ او جواب داد: نه، وقت نمیکنم که مدرسه بروم.
کودک دیگری که که با او صحبت کردم مهدی پسر ۸ سالهای بود که در پلیس راه نکا آدامس فروشی میکرد. نزدیک ظهر بود و پلیس راه اندکی از تردد خودروهای مسافربری و باری خلوت، فرصت را غنیمت شمردم سر صحبت را با او باز کردم از مهدی پرسیدم که مدرسه میرود یا نه؟ او جواب داد: بله مدرسه میروم.
از وضعیت درآمدش پرسیدم میگوید: به نسبت روزهای تعطیل تابستان و عید که در آمد و فروش زیادی داریم ،الان هم خوب است، ولی خرج خانه ما با شروع شدن فصل سرما در این روزها بیشتر می شود و آدامس فروشی چندان کمک خرجی نمی شود.
این کودکان به جای درس خواندن و تحصیل و نشستن هر روز بر روی نیکمت مدرسه، باید برای کار از مکانی به مکان پر رفت و آمد دیگری جابجا شوند تا شاید درآمدی داشته باشند و در این میان هیاهوی کودکانه و قهقههای دوران کودکی در لابه لای این همه سختی کار گم شده است.
طبق پیماننامه حقوق کودک و سازمان یونیسف کودکان خیابانی به افراد زیر ۱۸ سال اعم از دختر و پسر اطلاق میشود که در شهرهای بزرگ برای ادامه ابقاء خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان هستند.
«گِل» بازی، تفریح اجباری کودکان کار در کوره پزخانه ها، برای امرار معاش و نان در آوردن شده است، محرومیتی که دیده نمیشود.
ابولفضل، پسر ۱۲ سالهای که به منظور تامین معاش خانواده مجبور به کار در یکی از کارگاههای آجرپزی در نکا است، میگوید: من از سال گذشته به صورت دو شیفتی در این کارگاه فعالیت میکنم تا بتوانم از این طریق گوشهای از هزینههای خانواده خود را تامین کنم.
او درباره آرزوهای بزرگ و کوچک خود میگوید: همه بچهها برای خود آرزوهایی دارند که آرزوی من هم جمع شدن دوباره تمامی اعضای خانوادهام در کنار یکدیگر است تا بتوانم لحظات خوب و خوشی را در کنار آنها سپری کنم.
ساعت ۹ شب است رسول، یکی دیگر از کودکان کار در نزدیکی مجتمع پزشکی طوبی حوالی پله برقی یک ابزار و وسایل کارش را پهن کرده، نشسته و مشغول واکس زدن کفشهای یک رهگذر است، در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ،میگوید: من بعد از پایه سوم ابتدایی دیگر درس نخواندم و هماکنون هم در تلاش هستم تا بتوانم خرج زندگی خود را به طریقی تامین کنم.
این نوجوان ۱۶ ساله میگوید: همه مردم عادی تا به ما میرسند فقط از آرزوها و خواستههایمان سوال میکنند و هیچ کس نیست که پای حرفها و صحبتهای ما بنشیند و با ما درد و دل کند.
وی از مسئولان خواست تا به منظور ساماندهی کودکان و نوجوانانی همچون ابولفضل و مهدی هرچه زودتر دست به کار شده و چارهای پیجویی کنند.
آرزو، ولی پور مدیرکل کتابخانههای عمومی مازندران نیز از اجرای طرحی برای حمایت از کودکان در سال گذشته، گفت: طرح بچههای کتاب برای نخستین بار در کشور با ابتکار خودش در برخی از خیابانها و پیاده روهای پر تردد شهر ساری اجرا شد.
وی افزود: در این طرح تعدادی از کودکان کار که به دلیل ضعف مالی خانواده خود، به کارهای مختلف روی آورده بودند، با ساماندهی اداره کل کتابخانههای عمومی مازندران و در اختیار گذاردن تعدادی کتاب، اقدام به فروش و اهدای کتاب در خیابانهای پر تردد ساری کردند که با استقبال مردم نیز همراه شد.
مدیرکل کتابخانههای عمومی مازندران گفت: کودکانی که تا دیروز با چرخهای زمخت جمع آوری ضایعات در شهر به دنبال نان بودند، امروز با دستانی پر از کتاب و با چشمانی پر از شوق بین مردم کتاب توزیع میکنند.
عباس کودک ۱۰ ساله که در حال فروش کتاب بود میگوید: این طرح خیلی خوب است و از شغل قبلی خودم که بسیار ناراحت و خسته کننده بود، راحت شدم.
او میگوید: قبلا مجبور بودم در این شهر از میان زبالهها ، نان خشک را جمع آوری کنم و به مراکز جمع آوری و فروش ببرم، اما حالا میتوانم با کتاب خرج خودم و خانواده ام را دربیاورم و در ساعت بیکاری همان کتابها را مطالعه کنم.
در ایران به رغم ممنوعیت قانون اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون ا. زجمله فقر، اعتیاد والدین، بیماری رو به افزایش است و در حال حاضر آمار دقیقی از کودکان کار وجود ندارد، اما در سالهای اخیر شاهد افزایش دو برابری این افراد بهویژه در معابر عمومی بودهایم.
پورفاطمی معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی مازندران در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، با بیان اینکه شناسایی تعداد کودکان کار در استان به دلیل توریسم پذیر بودن امکان پذیر نیست گفت: در فصلهای نوروز وتعطیلات تابستان مهاجرت کودکان کار از استانهای گلستان ومناطق محروم کشور به مازندران افزایش مییابد.
وی با بیان اینکه بهزیستی مازندران طرح ساماندهی کودکان کار در قالب ۴ نوع را اجرا کرده است، افزود: در طرح نخست با ارائه خدمات سرپایی و راه اندازی اورژانس اجتماعی بهزیستی تاکنون ۲۵۰ کودک کار را شناسایی، ساماندهی و انواع خدمات ارائه داده است.
پورفاطمی گفت: بهزیستی کودکانی که در خیابانها کار میکنند را با کمک نیروی انتظامی شناسایی و از سطح شهر جمع آوری میکند.
معاون اجتماعی بهزیستی مازندران با بیان اینکه نوع حمایتها از این دسته کودکان کمی متفاوت است و شامل ایجاد اشتغال برای این کودکان و فراهم کردن شرایط ادامه تحصیل است، افزود: ۹۰ کودک بد سرپرست و بی سرپرست تاکنون فقط در ساری شناسایی شده است و این طرح قرار است در شهرهای بزرگ استان شامل قائم شهر و بابل نیز اجرا شود.
وی با بیان اینکه سالانه ۱۵ درصد کودکان کار بدون سرپرست در مراکز شبه خانواده نگهداری میشوند، گفت: مرکز دیگری درساری نیز راه اندازی شده است که کودکان بی سرپرست که جا و مکان ندارند را بصورت شبانه روزی نگهداری میکنند که در این طرح هم تاکنون ۶۰ نفر پذیرش شدند.
پورفاطمی افزود: اختصاص بودجه ۴۰۰ میلیون تومانی برای کودکان کار برنامه حمایتی بهزیستی مازندران است و این اعتبار در قالب وامهای اشتغالزایی ۵۰۰ هزار تومان، یک میلیون تا ۵ میلیون تومان به کودکان کار شناسایی و ساماندهای شده پرداخت میشود.
کودکان خیابانی به دختر و پسران زیر ۱۸ سالی گفته میشود که در شهرهای بزرگ برای ادامه زندگی خود مجبور بهکار یا زندگی در خیابان هستند و اغلب هیچ تماسی با خانوادهشان ندارند و عوامل به وجود آمدن این امر مشکلاتی همچون فقر، ازهمپاشیدگی خانواده، اعتیاد والدین به مواد مخدر و الکل، کودکآزاری، نیاز به درآمد کار کودک، قحطی و بلایای طبیعی و مهاجرت است؛
بنابراین تا زمانی که به کودکان خیابانی، کودکان کار و آسیب دیده و عوارض اجتماعی حاصل از این آسیبها به چشم بار اضافی بر دوش جامعه نگاه شود، برنامه جامعی برای حمایت از آنها اجرا نشود و زمینههای رشد یکپارچه آنها در حد امکان در کانون خانواده فراهم نگردد نمیتوانیم از داشتن کشوری آباد و پیشرفته بااستانداردهای بالا در شاخصهای انسانی سخن برانیم.
فقط باید منتظر ماند و دید که آیا سرانجام قانون جدیای برای ممنوعیت کار این کودکان وضع خواهد شد یا همچنان شاهد این وضعیت نگران کننده خواهیم بود.
گزارش: از آتنا رستمی
انتهای پیام/آ