به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ پایگاه اینترنتی فارن پالیسی در گزارشی تحت عنوان «ترامپ عامل تبدیل شدن عربستان به کشوری شده که همواره از آن بیم داشتیم» نوشت: حال که محمد بن سلمان، ولیعهد جوان سعودی، تلاش دارد از طریق یک رشته پاکسازیهای گسترده از هفته گذشته و توسل به اقداماتی بیمحابا و بدون ملاحظه در عرصه سیاست خارجی، روند رسیدن خود را به تاج و تخت پادشاهی در ریاض تسریع کند، همگی به یاد دوران قدیم میافتیم که سعودیها حتی از سایه خودشان وحشت داشتند.
در این گزارش آمده است: ما در طول دهها سال کار در وزارت امور خارجه آمریکا به یاد نداریم که رهبران هراسان از ریسک سعودی در جهت حل مشکلات امنیتی داخلی و منطقهای و کاهش وابستگی به آمریکا کار چندانی صورت داده باشند. در واقع ما از شدت انفعال و احتیاط آنان مایوس و سرخورده میشدیم. ولی مثل اینکه اوضاع امروز دگرگون شده است. سعودیها به همانی که ما آن زمان میخواستیم تبدیل شدهاند و حتی شاید به خیلی بیشتر از آنچه میخواستیم تبدیل شدهاند. در دوران محمد بن سلمان، ریاض به یک نیروی مستقل تبدیل شده که در اقدامی تهاجمی دست به اقداماتی ناگهانی در داخل عربستان زده و در عین حال در خارج ماجراجویانه رفتار میکند و در این بین این ریاض است که واشنگتن را به دنبال خود میکشاند. تحت این شرایط به نظر میرسد دولت ترامپ باید به دنبال مهار سلمان و فرزند سرکش و بی پروای وی باشد.
محمد بن سلمان در پی تحمل یک رشته شکستهای پی در پی در عرصه سیاست خارجی مانند یمن، قطر و حالا لبنان، که چندی بعد به زمره این شکستهای ولیعهد جوان سعودی در عرصه سیاست خارجی خواهد پیوست، موفق شده است تا دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، و جرد کوشنر، داماد او را با خود همراه کند.
نویسنده این گزارش در ادامه مدعی شده است: آمریکاییها سالهاست که از پادشاهان و نظامهای پادشاهی فریب خورده اند. ولی به نظر میرسد سلمان و پسرش چشمانداز جدیدی در اغوا کردن دولت ترامپ به راه انداختهاند و سعی دارند که وی را متقاعد کنند که کلید جنگ و صلح و تحولات در منطقه خاورمیانه در دستان آنان قرار دارد.
البته سعودیها از برخی مزایای طبیعی در مقایسه با دیگر شرکای آمریکا برخوردارند که موجب شده است این چنین مورد توجه کاخ سفید قرار بگیرند. یک؛ ثبات و قدرت ظاهری، خطمشی مستبدانه، چندین تن پول، و اشتیاق برای فریب دادن و چاپلوسی. ولی گذشته از همه اینها باید اشتیاق شخص ترامپ را به این نکته مد نظر داشت که وی قصد دارد از هر آنچه از آن به عنوان رویکرد مقامات دولت باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، در گرایش به سمت ایران نام میبرد، به هر نحو ممکن فاصله بگیرد و تنشهای آمریکا را با عربستان سعودی و اسرائیل که در دوران ریاست جمهوری اوباما ایجاد شده بود، ترمیم کند.
اینکه نخستین سفر خارجی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی برنامهریزی شده بود، در تاریخ آمریکا امری بیسابقه است. در واقع هر چهار رئیس جمهور قبل از ترامپ نخستین سفر خارجی خود را یا به کانادا و یا مکزیک ترتیب داده بودند. خاورمیانه عموما جایی است که برنامهها و آرزوهای آمریکا برای تغییر و تحول در آن نقش بر آب شده است. ولی سعودیها اولین سفر خارجی ترامپ را به مکانی برای لاف زدن و اغراقگوییهای وی بدل کردند. وی در ریاض قراردادهای چرب و نرمی منعقد کرد و با غرور و افتخار از روابط نوین و اهداف مشترکی سخن به زبان آورد که دو کشور در آن سهیم هستند. به عبارت دیگر سعودیها با نشان دادن گوی طلسم جادویی و نشان دادن چکهای سفید و نشان دادن مانورهایی در منطقه دهان ترامپ و مقامات رسمی در واشنگتن را بستند.
هیچ کدام از رؤسای جمهور آمریکا تا این اندازه مهربان با خاندان آل سعود رفتار نکرده و همگی اذعان داشتند که باید در برخورد با آنها جانب احتیاط و فاصله را حفظ کرد. ولی گویی در دنیای ترامپ چنین واقعیتی وجود خارجی ندارد.
در عوض دولت ترامپ از جنگ خونین غیرانسانی و فاجعهباری که سعودیها بر ضد مردم یمن به راه انداختهاند، کورکورانه حمایت میکند. از طرفی دولت ترامپ در چالش شکست خورده سعودیها برای اعمال فشار بر قطر به منظور تسلیم شدن در برابر سیاستهای سعودیها، آشکارا طرف ریاض را گرفته است و درباره سوابق حقوق بشری عربستان سعودی و نیز اقدام این کشور در صدور افراطگرایی، لب به سکوت بسته و هیچ نمیگوید.
در واقع در برابر اقدام هفته گذشته ولیعهد جوان سعودی در پاکسازی گسترده وبازداشت مقامات دولتی و شاهزادگان و چهرههای رسانهای، ترامپ علنا از این اقدامات محمد بن سلمان حمایت و اعلام کرد عربستان سعودی به خوبی میداند که چه میکند. در یک کلام به نظر میرسد رئیس جمهور آمریکا عربستان سعودی را به تکیه گاه تمدن غربی تبدیل کرده است.
این یک شرطبندی بزرگ است. اگر فرض کنیم عربستان سعودی از بحرانهای پیش رو جان سالم به در ببرد، محمد بن سلمان ممکن است تا پنجاه سال پادشاه عربستان باقی بماند. روشن است عربستان به تغییر و تحول نیاز دارد. عربستان حکومتی پلیسی به شمار میرود. ملک سلمان پایههای سیستم سنتی اجماع سازی برای قدرت را به هم ریخته است. وی نظام توزیع قدرت در ارتش را که موجب حفظ انسجام و هماهنگی در صفوف دفاعی میشد مختل کرده است. به عبارت دیگر این اقدامات وی بذر نارضایتی و مخالفت را در طول دوران زمامداری خود در آینده کاشته است.
تازهترین قمار سعودیها در تحریک سعد حریری، نخست وزیر لبنان، به استعفا ظاهرا با هدف اعمال فشار بر حزبالله مورد حمایت ایران در لبنان صورت گرفته است. آنچه سعودیها در خصوص حریری انجام میدهند - با توجه به دستاوردهای رقیب شیعه آنان در سوریه و لبنان- قابل درک است ولی اگر لبنان دستخوش بحران داخلی یا درگیر مناقشه نظامی یا جنگ با اسرائیل شود چه؟
در انتهای این گزارش آمده است: متاسفانه به نظر میرسد دونالد ترامپ اعتبار، وجهه و جایگاه و سیاست آمریکا را بازیچه دست یک جوان خام و ناپخته در ریاض قرار داده است که به نظر میرسد بلندپروازیها و جاهطلبی هایش، عقل و منطقش را زایل کرده است.
انتهای پیام/