به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در حالی کودتای سریعی را در جامعه سعودی در پیش گرفته است که برای تکمیل آن یک قدم باقی مانده و آن تکیه زدن به تخت پادشاهی است.
در این خصوص باید در نظر داشت که ثبات قدرت و معادلات آن در عربستان مبتنی بر سه رکن اصلی است:
اول: انسجام و توازن در محافل خاندان حاکم.
دوم: پشتگرمی به نهاد مذهبی وهابییت.
سوم: تقویت رفاه شهروندان سعودی به دور از هرگونه مالیات در مقابل اطاعت از پادشاه.
تزلزل 3 رکن اصلی قدرت در عربستان
این سه رکن اکنون در حال تزلزل و ازهم پاشیدگی است به این ترتیب که انسجام و توازن خاندان حاکم دستخوش تغییر و کودتایی شده است که بن سلمان آن را هدایت می کند و او در چارچوب همین کودتا بیش از 11 امیر از نوادگان عبدالعزیز آل سعود را کنار گذاشت.
بن سلمان این روند را با برکناری محمد بن نایف ولیعهد سابق و وزیر کشور کلید زده و تا بازداشت الولید بن طلال پیش رفت و متعب بن عبدالله فرمانده گارد ملی را نیز شامل شد، حال آنکه این نهاد بیش از یکصد هزار سرباز با تجهیزات سنگین و بالگرد در اختیار داشته و به مثابه پشتوانه و چتر حمایتی امیران درجه دو و برخی سران قبایل است.
شیوه چکشی بن سلمان در جامعه سعودی
ده روز از کودتای بن سلمان و یا همان بازداشت 200 نفر از امیران و وزیران و تاجران و بلوکه کردن بیش از 400 میلیارد دلار از دارایی های آنان گذشته است. این اقدامات که بدون محاکمه و یا دفاع قانونی صورت گرفته است، موجب شده است بیشتر ناظران به این نتیجه برسند که شیوه «چکشی» که وی در پیش گرفته است نتیجه بخش بوده است.
تنها قدمی که محمد بن سلمان برنداشته است، پرش به سمت کرسی پادشاهی است تا پس از آنکه تمام اختیارات را به طور عملی در دست دارد، به شکل رسمی نیز آن را در اختیاربگیرد.
دو دیدگاه متضاد در خصوص پادشاهی بن سلمان
در این خصوص دو مکتب وجود دارد که دو دیدگاه کاملا ضد و نقیض را به نمایش می گذارد:
دیدگاه اول مبتنی بر این است که زمینه برای پادشاهی بن سلمان کاملا مهیا شده است و تنها موضوع زمان و دستور پادشاه برای کناره گیری از سلطنت به نفع پسرش محمد بن سلمان در این خصوص مطرح است که آن نیز ممکن است هر لحظه اعلام شود.
در این خصوص شبکه العربیه که حامی ولیعهد سعودی است، اخباری را در این خصوص منتشر اما سپس آن را حذف کرد.
علاوه بر این نزدیکان به قصر پادشاهی مطالبی را در صفحات اجتماعی منتشر کردند که در آن به احتمال کناره گیری پادشاه ظرف چند ساعت اشاره شده بود، اما ساعت ها و روزها گذشت بدون اینکه این احتمالات تحقق پیدا کند و هیچ دلیلی در این خصوص اعلام نشد.
کناره گیری از پادشاهی در خاندان سعودی بی سابقه است
دوم: برکناری از پادشاهی جزء آداب و رسوم خاندان حاکم سعودی نبوده است و فقط یک بار در دهه شصت قرن گذشته رخ داد؛ هنگامی که ملک سعود بزرگترین پسر موسس آل سعود به نفع برادر کوچک و ولیعهد وقت یعنی فیصل بن عبدالعزیز کنار گذاشته شد.
این اقدام با حمایت از نهاد مذهبی و بیشتر خاندان حاکم که در آن زمان تعدادشان در مقایسه با امروز اندک بود، صورت گرفت.
با این توضیحات سخت بتوان یکی از این دو دیدگاه را بر دیگری مقدم شمارد، اما فرصت موفقیت احتمال اول بعید نیست، زیرا عربستان تغییر کرده است و آنچه در دهه شصت و هفتاد رخ داد، نمی تواند معیاری برای زمان حاضر باشد.
علاوه بر این شاهزاده محمد بن سلمان با وجود اینکه اختیارات تمام و کمال را در دست دارد، برای رسیدن به تخت پادشاهی عجله داشته و هیچ نشانی مبنی بر مخالفت قوی و جنگ با او و دیدگاههای اقتصادی و سیاسی اش چه در داخل خاندان حاکم چه بیرون از آن دیده نمی شود و باید پذیرفت که سیاست مشت آهنین و تردید نکردن در دستگیری دشمنان با هرجایگاهی که باشند، نقش زیادی در این خصوص داشته است.
دو راهی تاریخی در جامعه سعودی
با در نظر گرفتن روند تحولات در جامعه سعودی باید گفت عربستان اکنون در برابر دو راهی تاریخی قرار دارد و گزینه ها یا برخی از گزینه های در صورتی که در محاسبات اشتباهی رخ دهد، خطرات زیادی به همراه دارد.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/