به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است ، این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است : « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود . در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه » نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود .
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت . سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد .هرچند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند ،اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت 206 نهج البلاغه
امام علی(عليه السلام) فرمودند:أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ.
نخستين نتيجه اى كه شخص بردبار از بردبارى خود مى برد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد.
امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، به يكى از آثار ارزنده حلم و بردبارى در مقابل سفيهان و جاهلان اشاره كرده مى فرمايد: «نخستين نتيجه اى كه شخص بردبار از بردبارى خود مى برد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد»، (أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ). بعضى از ارباب لغت «حلم» را به معناى خويشتن دارى به هنگام هيجان غضب دانسته اند و از آنجا كه اين حالت از عقل و خرد نشأت مى گيرد، گاه واژه «حليم» به معناى عاقل به كار رفته است.
بسيارى از افراد جاهل و نادان پرادعا، بلندپرواز و پرخاشگرند، ازاين رو هنگامى كه در برابر دانشمند وارسته اى قرار گيرند براى اظهار خودنمايى ممكن است انواع اهانت ها را روا دارند. حال اگر شخص عالم و دانشمند و انسان با ايمان و متقى بخواهد در برابر آنها عكس العمل نشان دهد، مقام خود را پايين آورده است، اما اگر حلم و بردبارى در برابر اين افراد نادان و بى ادب به خرج دهد و عكس العملى از خود ظاهر نكند، مردم به مظلوم بودن او اعتراف مى كنند و به حكم غريزه حمايت از مظلوم كه در بسيارى از انسان ها نهفته است به حمايت از او بر مى خيزند و جاهل جسور و بى ادب را بر سر جايش مى نشانند.
اين نخستين نتيجه اى است كه افراد حليم از حلمشان مى برند و در واقع دفاع از خود را بر عهده ديگران مى نهند. قرآن مجيد درباره عباد الرحمان (بندگان خاص خدا) مى فرمايد: «(وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً)، و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مى گويند (و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند)».
در جايى ديگر خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه: «(خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ)، (به هر حال) با عفو و مدارا رفتار كن، و به كارهاى شايسته دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)!». نيز در مقام مدح انبياى پيشين از صفت حلم نام برده شده است، از جمله درباره ابراهيم(عليه السلام) در آيه 114 سوره «توبه» در مدح ابراهيم به سبب حلم و بردبارى اش در برابر عموى بت پرست مى فرمايد: «(إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لاََوَّاهٌ حَلِيمٌ)، به يقين ابراهيم مهربان و بردبار بود». حلم علاوه بر اين، آثار فراوان ديگرى نيز دارد و آن اين كه به انسان آرامش مى بخشد و وى را از آلوده شدن به گناه به هنگام ستيزه جويى حفظ مى كند و از تشديد عداوت دشمن كه به جسارت و بى ادبى پرداخته جلوگيرى مى نمايد.
بر پايه همين نكات است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام)در نهج البلاغه بارها بر اهميت حلم تأكيد ورزيده است، از جمله در خطبه 193 (خطبه همام) كه اوصاف پرهيزگاران را شرح مى دهد مى فرمايد: «يكى از صفات آنها اين است كه علم را با حلم مى آميزند»، (يَمْزَجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ) و در حكمت 31 يكى از شاخه هاى عدالت، استوارى در حلم شمرده شده است. در كلام حكيمانه اى كه پس از اين كلام مورد بحث خواهد آمد (حكمت 207) نيز همين معنا تأكيد شده و در كلام حكمت آميز 211، 418، 424 و 460 اشارات مهمى به اهميت حلم شده است.
در روايات ديگر اسلامى نيز بر اهميت حلم و آثار مثبت آن تكيه شده، از جمله در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «ألا أُخْبِرُكُمْ بِأشْبَهِكُمْ بي أخْلاقاً؟، آيا به شما خبر دهم كدام يك از شما از نظر اخلاق به من شبيه تريد؟». ياران عرض كردند: آرى اى رسول خدا! فرمود: «أحْسَنُكُمْ أخْلاقاً وَأعْظَمُكُمْ حِلْماً وَأبَرُّكُمْ بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّكُمْ إنْصافاً مِنْ نَفْسِهِ فِى الْغَضَبِ وَالرِّضا، آن كس كه از همه خوش اخلاق تر و بردبارتر و نيكوكارتر به خويشاوندان خود و باانصاف تر در حال غضب و خشنودى است». در حديثى كه در غررالحكم از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده مى خوانيم: «أشْجَعُ النّاسُ مَنْ غَلَبَ الْجَهْلَ بِالْحِلْمِ، شجاع ترين مردم كسى است كه با نيروى حلم، بر جهل (جاهلان) غالب آيد».
در حديث ديگرى از همان حضرت و در همان منبع آمده است: «إنَّ أفْضَلَ أخْلاقِ الرِّجالِ الْحِلْمُ، برترين اخلاق مردان با شخصيت حلم و بردبارى است». در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «كَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً، حلم براى يارى انسان كافى است». در حديث مفصلى كه مرحوم علامه مجلسى در گفتوگوى امام صادق(عليه السلام) با «عنوان بصرى» كه براى درك علم به محضر آن حضرت آمده بود نقل مى كند، مى خوانيم كه فرمود: حلم و بردبارى تو بايد به قدرى باشد كه اگر كسى به تو بگويد اگر سخن نسنجيده اى درباره من بگويى ده برابر آن به تو مى گويم، تو در جواب بگويى اگر تو ده سخن ناسنجيده بگويى من يكى نخواهم گفت (فَمَنْ قالَ لَكَ إنْ قُلْتَ واحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ واحِدَةً).
انتهای پیام/