به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،گاهی به نظر میرسد دانشمندان هر معمایی را میتوانند حل کنند. ما نظریه هایی درباره سوراخ کرم ها، ماده تاریک، آغاز جهان و مراحل تکامل از تبدیل موجوات تک سلولی به انسان داریم. ما چنان رازهایی پیچیدهای را حل کرده ایم که حتی فکر کردن به آنها هم انسان را دیوانه میکند. گاهی به نظر میرسد که تقریبا برای هر سوالی که بتوانید تصور کنید پاسخی داریم. اما بعد معلوم میشد که همه چیز را کاملا نمیدانیم. سوالات بسیار سادهای وجود دارند که هیچ کس جواب آنها را نمیداند. برخی از آنها آنقدر ساده و بدیهی به نظر میرسند که احساس حماقت میکنید آنها را از کسی بپرسید.
چرا الفبا به این ترتیب است؟
یکی از اولین چیزهایی که کودکان دبستانی یاد میگیرند ترتیب الفباست، اما واقعا هیچ یک از ما نمیدانیم چرا ترتیب حروف الفبا بدین شکل است. ما از آن یک آهنگ زیبا ساخته ایم و برای مرتب کردن چیزهای مختلف استفاده میکنیم، اما هیچکس نمیداند واقعا چرا حروف الفبا اولین بار به این شکل چیده شد.
تنها چیزی که میدانیم این است که آنها از زمانهای خیلی دور به این ترتیب چیده شدند. تصور میشود که نظم الفبایی بین قرنهای ۱۶ و ۱۵ قبل از میلاد، یعنی خیلی قبل از اینکه زبان انگلیسی ایجاد شود، توسط کنعانیان مصر ایجاد شده و سپس گسترش و تکامل یافته است. زبان آنها در الفبای فنیقی و سپس یونانی و لاتین و سایر زبانها به کار گرفته شد. هر زمان که زبان جدیدی ایجاد میشد، کم و بیش الفبا را به همان ترتیب حفظ میکردند. گاهی چند حرف به آن اضافه یا از آن کم میشد، اما نظم کلی آن به همان شکل بود؛ بنابراین این نظم حدود ۴۰۰۰ سال پیش به وجود و از آن موقع بدون اینکه بدونیم چرا، به همان شکل به بچه هایمان یاد میدهیم.
چرا رعد و برق میزند؟
فقط، چون معلم علوم کلاس چهارم وانمود کرد که جواب این سوال را میداند به این معنا نیست که او واقعا میدانست. تمام مدتی که ما مشغول ساخت و آزمایش هواپیماها و پرواز به دورترین نقاط آسمان بودیم، رعد و برقها یک راز بودند. ما بسیاری از فرآیندهایی که باعث رعد و برق میشود را میدانیم، میدانیم که هوای گرم بالا میرود، سرد میشود و تشکیل ابر میدهد؛ و میدانیم که وقتی ابرها بزرگتر میشود میتوانند به ابرهای تندری تبدیل شوند؛ و میدانیم که آنها میتوانند ۱۴۰ میلیون ولت برق تولید کنند که می توانند با حرارتی چهار برابر گرمتر از سطح خورشید با زمین برخورد کنند.
اما ممکن است متوجه شده باشید که یک قسمت مهم این ماجرا گم شده است. براساس آنچه درباره الکتریسیته میدانیم، نباید واقعا چنین چیزی ممکن باشد. میدان الکتریکی یک رعد و برق حدود ۱۰ برابر کوچکتر از میدان مورد نیاز برای ایجاد یک رعد و برق است؛ بنابراین نمیتوانیم واقعا بفهمیم که این کمربندهای مرگ از کجا میآیند. البته نظریه هایی وجود دارد. برخی فکر میکنند که ذرات یخ به هم ضربه میزنند و بار الکتریکی ایجاد میکنند. برخی فکر میکنند که پرتوهای خورشید در این کار نقش دارند؛ و برخی هم فکر میکنند که رعد و برق ممکن است از مبارزه زئوس با هرا ایجاد شود.
چرا میخوابیم؟
تقریبا هر موجود زنده ای به خواب نیاز دارد. هرکسی که تا به حال شب بیداری کشیده باشد میداند که بی خوابی چقدر ذهن را آشفته میکند. پریشان و دمدمی میشویم و ممکن است دچار توهم نیز بشویم و بر اساس آزمایش هایی که روی موشهای آزمایشگاهی انجام شده، حتی ممکن است بمیریم. ما واقعا نمیدانیم چرا و مشخص نیست که اصلا ما چرا به خواب نیاز داریم و این شرم آور است. دانشمندان میدانند که خواب برای مغز نیاز است، اما نمیدانند که واقعا چطور کار میکند. آیا انرژی مغز را بازیابی میکند؟ آیا سموم را از بین میبرد؟ آیا مدارهای مغزی تضعیف شده را تقویت میکند؟ تنها جوابی که علم تاکنون برای این سوالات دارد «شاید!» است. عجیب است که بیشتر موجودات زنده به خواب نیاز دارند و میدانیم که اگر نخوابند چه اتفاقی میافتد، اما هیچکس ۱۰۰ درصد مطمئن نیست که خواب چطور کمک میکند.
چه تعداد ماهیچه داریم؟
یک انسان بالغ سالم ۲۰۶ استخوان، ۷۸ اندام، و ماهیچه هایی دارد که فکر میکنید تا کنون یک نفر باید آنها را شمرده باشد. باور کنید یا نه، هیچکس دقیقا مطمئن نیست که ما چه تعداد ماهیچه داریم. میدانیم که حدود ۷۰۰ ماهیچه اسکلتی داریم، اما تعداد دقیق آنها بین ۶۴۰ تا ۸۵۰ ماهیچه است. مشکل اینجاست که ماهیچه هایی در بدنمان داریم که آنقدر پیچیده هستند که ممکن است واقعا دو ماهیچه مختلف باشند. هیچ توافقی بین دانشمندان وجود ندارد که این نوع ماهیچه یک یا ترکیبی از چند ماهیچه هستند، بنابراین متخصصان جوابهای مختلفی برای تعداد ماهیچهها دارند. حتی اگر آنها هم به توافق برسند افراد زیادی هستند که ماهیچههای کمتر یا بیشتری در بدنشان دارند یا تغییرات عجیبی که هیچکس انتظار آن را ندارد.
چرا پلاسیبو (دارونما) کار میکند؟
از زمانی که انسانها باور کردند از دارو استفاده میکنند آن ها واقعا کار میکردند. این یک حقیقت باورنکردنی درباره عملکرد ذهن انسان است. اثر پلاسیبو چنان تاثیری روی سلامتی دارد که داروهای جدید باید دربرابر قرصهای شکر آزمایش شوند تا ثابت کنند که واقعا کار میکنند. اما نکته عجیب این است که واقعا چرا قرصهای شکر کار میکنند؟
ما فقط میدانیم که آنها روی مغز اثر میگذارند، میدانیم که دارونماهای قرمز بهتر از سفید عمل میکنند، میدانیم که دارونماهایی که توسط پزشک با روکش سفید ارائه میشوند بهتر از دارونماهایی که توسط افراد دیگر داده میشود عمل میکنند. در واقع، در برخی موارد شدید، دارونماها به اندازه مورفین قدرت تسکین درد را دارند. اما عجیبتر از همه اینکه یک تحقیق نشان داد که دارونماها حتی روی افرای که میدانند داروی واقعی نمیخورند هم تاثیر میگذارد. پزشکان به آنها میگویند که اینها قرصها شکر تقلبی هستند که هیچ کاری نمیکند، با این حال این قرصها تاثیر زیادی روی روند بهبودی بیمار گذاشته اند. و ما هنوز نمیدانیم که آنها چطور عمل میکنند. در واقع ما میتوانیم مغزمان را گول بزنیم که درد را کم کند، اما نمیدانیم چرا.
چرا نمیتوانیم با چشمان بسته روی یک خط مستقیم حرکت کنیم؟
تا حالا امتحان کرده اید: به پارک بروید، چشمانتان را ببندید، و سعی کنید در یک خط مستقیم حرکت کنید. هنگامی که چشمانتان را میبندید، متوجه چیز عجیبی میشوید، اهمیتی ندارد که چقدر فرد محتاطی باشید، بیشتر افراد وقتی یک هدف مشخص نداشته باشند که به سمتش حرکت کنند روی مسیرهای دایره شکلی میچرخند و هیچکس نمیداند چرا. دانشمندان آزمایشهای زیادی روی این موضوع انجام داده اند و راه رفتن افراد با چشمان بسته را مشاهده یا حتی با جی پی اس نقشه آن را تهیه کرده اند و متوجه شدند هرچه آسمان تاریکتر باشد، افراد بیشتری در دایرهها میچرخند، اما هنوز نمیدانیم چرا این اتفاق میافتد. چندین نظریه وجود دارد. برخی دانشمندان آن را به علت تفاوت نیمکرههای مغز و برخی به علت تفاوت طول پاها میدانند، اما آزمایشها ثابت میکند که هر نظریهای که تا به حال داده شده اشتباه است.
چگونه عملیات بیهوشی روی بیمار جواب می دهد
هرچقدر هم متخصص بیهوشی شما حرفهای باشد نمیداند که چرا کاری که با بدنتان میکند شما را بیهوش میکند. ما از بیهوشی زیاد استفاده میکنیم، اما نمیدانیم واقعا چطور کار میکند. در واقع تا زمانی که نفهمیم بیهوشی واقعا چیست نمیتوانیم بفهمیم که چطور کار میکند. نظریههای مختلفی در این باره وجود دارد. برخی فکر میکنند بیهوشی هماهنگی بین مناطق قشر مغز را مختل میکند. برخی دیگر فکر میکنند موجب ارتعاشات کوانتومی در میکروتوبولها میشود.
چرا افراد راست دست یا چپ دست هستند؟
حدود ۱۰ درصد مردم چپ دست هستند.شما میتوانید آنها را مجبور کنید با دست راست کارهایشان را انجام دهند. اما اگر با سطح خشونت قرن پانزدهم با آنها رفتار نکنید، ترجیح میدهند با همان دست چپ کارهایشان را انجام دهند، اما هیچکس نمیداند چرا. اما فقط افراد چپ دست عجیب نیستند، همین که از زمان تولد یکی از دست هایمان را بر دیگری ترجیح میدهیم به خودی خود عجیب است.
دانشمندان نمیدانند که چرا نژاد انسان قادر به استفاده از هر دو دستش نیست در حالی که بیشتر حیوانات به نظر میرسد این توانایی را دارند. اولین نظریه آن را با مهارتهای زبانی در ارتباط میداند. مهارتهای حرکتی و زبانی دو فعالیت پر انرژی برای مغز هستند، عصب شناسان متوجه شدند که مغز میخواهد اینها را در یک جا کنترل کند. بیشتر افراد زبان را در نیمکره چپشان مدیریت میکنند بنابراین وقتی شروع به صحبت میکنیم مهارتهای حرکتی هم در نیمکره چپ اتفاق میافتد. مشکل این نظریه این بود که واقعا افراد چپ دست را توضیح نمیداد. اکثریت قریب به اتفاق چپ دستها زبان را درست مثل راست دستها زبان را در نیمکره چپشان پردازش میکنند. پس چرا چپ دست هستند؟
دوچرخه چطور کار میکند؟
دوچرخهها عجیب هستند. آنها فقط دو چرخ دارند و وقتی ساکن باشند میافتند، اما بنا به دلایلی وقتی شروع به حرکت میکنند راست میایستند. این یکی از رازهای عجیب علم است که ما فقط آن را پذیرفته ایم و فکر میکنیم دانشمندان دلیل آن را میدانند. اما آنها هم واقعا نمیدانند! دانشمندان هیچ نظری ندارند که دوچرخه چطور کار میکند حتی با اینکه از سال ۱۸۱۸ اختراع شده است. تحقیقات زیادی در این بار انجام شده، اما نتیجه خاصی نداشته است. یکی از دانشمندان سعی کرد یک دوچرخه غیرقابل سوارشدن طراحی کند، اما هرچیزی که ساخت کار میکرد، این یعنی نه تنها ما نمیتوانیم توضیح دهیم که دوچرخه چطور کار میکند بلکه حتی نمیتوانیم بفهمیم چطور دوچرخهای بسازیم که کار نمیکند!
چرا خمیازه میکشیم؟
همه ما خمیازه میکشیم. نه تنها انسان ها، بلکه بیشتر حیوانات هم این کار را میکنند. با این حال نمیدانیم چرا خمیازه میکشیم. انسانها از قرن چهارم قبل از میلاد سعی کرده اند دلیل خمیازه را بفهمند. بقراط علت آن را خارج کردن هوای بد و وارد کردن هوای خوب میدانست. امروزه بیشتر مردم فکر میکنند که خمیازه کربن دی اکسید را کاهش و اکسیژن خون را افزایش میدهد که همان معنی را به طرز هوشمندانه تری بیان میکند اما مشکل این نظریه این است که توضیح نمیدهد که چرا هنگام خستگی خمیازه میکشیم. در واقع به نظر میرسد خمیازه سطح اکسیژن را در مغز تغییری نمیدهد. پس چرا خمیازه میکشیم؟ چرا وقتی واقعا به اکسیژن بیشتری نیاز داریم یا چرا موقع ورزش خمیازه نمیکشیم؟ ما هنوز پاسخ دقیقی برای این سوال نداریم. نظریههای خودمان را داریم، اما حقیقت این است که ما هنوز جنبههای زیادی از جهان را نتوانسته ایم درک کنیم.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/