به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد؛ ساختن چنین برنامهای بدون بودجهی ویژه و حمایت و عنایت ویژه فقط با نوعی کلهخرابی ویژه ممکن بود که حجت آن زمانها داشت و زیاد هم داشت. این طوری بود که من اصلاحطلب با کله افتادم توی دامن یک جمع اصولگرا که بی این که به هم بگوییم از اختلافها خبر داشتیم و باز بی این که به هم بگوییم بنایمان این بود که با هم و بر مبنای مشترکات کار کنیم. بارها و بارها با هم خندیدیم، گاهی - یکی دو بار شاید - با هم گریه کردیم و چندین بار دعوامان شد، اما نهایتا کار با زحمت بچهها ساخته شد و شد «در کوچههای خورشید» که با ۲۶۰ دقیقه زمان (۲۰*۱۳) شد ماندگارترین مجموعهی دههی فجر تا کنون.
آنجا من با آدمهای جدیدی هم آشنا شدم که دو تاشان (ابوالفضل حاجتمند و هادی حاجتمند) مثل خود حجت هنوز هم رابطه و محبتشان را قطع نکردهاند و با تمام اختلافها دوست من ماندهاند. هادی البته جزو تیم مستند نبود، اما از بستگان ابوالفضل و نیز از دوستان حجت بود و همان زمان داشت مستندی دربارهی غواصهای خراسانی در جنگ میساخت که نامش شد «آب، آتش، آب» و آن هم مستند موفقی از آب درآمد.
چند وقت پیش هادی تماس گرفت و گفت: اولین کار سینماییش کاری است مشترک با آقایی به نام علی سلیمانی و عنقریب است که اکران شود و هنوز شعاری ندارد. داستان فیلم را برایم گفت و گفتم برای این داستان شعار خوب به گمان من این است که «پلاک اگر روایت نکند خائن است».
امروز زنگ زدم به هادی و از احوال فیلم پرسیدم. دیدم حال و روز خوشی ندارد. اگر بخواهم جزئیاتی را که هادی بر مبنای اعتماد به من گفته و احتمالا دوست ندارد دیگران بدانند کنار بگذارم، لخمش میشود این که چهارشنبه اکران همزمان فیلم هادی است در تهران و مشهد و چند شهر دیگر و در تهران هنوز هم حتی یک پوستر A۳ برای تبلیغ فیلم به دیواری نچسباندهاند و چنان که پیدا است نخواهند چسباند: فیلم هادی در تهران بدون هیچ تبلیغی روی پرده خواهد رفت. به قول بچهها «همین و والسلام.»
چرا؟ بسیاری چراهایش را شاید نتوان گفت. اما سادهترین بخشش این که بر خلاف تصور رایج مهم نیست که تو اصولی باشی یا اصلاحی، وقتی از حمایت برخوردار خواهی شد که «توی قبیله» باشی و هادی هم یک لا قبایی است مثل من و حجت و ابوالفضل و هنوز عضو قبیلهای نشده که الاهی هم هرگز نشود و برای همین هم بازی نیست و بهرهمند نیست.
یادداشتنویسها و ستوننویسهای اصولگرا هم این روزها سرشان شلوغتر از آن است که به یک فیلم دفاع مقدسی که همچنان دغدغهی سازندهاش را دربارهی غواصان خراسانی پی گرفته بپردازند.
اما فیلم. اسمش «اشنوگل» است که همان لولهی تنفس غواصی است و تلفظ فارسی متاثر از آلمانیای است برای snorkel/Schnorchel. هنوز فیلم را ندیدهام و با توجه به کار اول بودن و کارگردانی مشترک ازش انتظار بالایی ندارم. همزمانیش با زلزله و نیز با اکران قاتل اهلی کیمیایی قاعدتا فرصتی برای دیده شدنش نخواهد داد. اما اگر دیدید و گمان کردید به عنوان یک فیلم سینمایی داستانگو، روایت و تصویری دارد که به دیدن میارزد، به چهار نفر از دور پ. بریهاتان بگویید که چنین فیلمی روی پرده است.
پن: نمیدانم این که هادی سکوت کرده و چیزی از این تحریم تبلیغاتی فیلمش در تهران نمیگوید حاصل نجابت است یا امید آمیخته به محافظهکاری. اما من، آتش به اختیار این متن را نوشتم و منتشر میکنم. میخواهد هادی خوشش بیاید، میخواهد خوشش نیاید.
انتهای پیام//ف.ج