به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در نشست ائتلاف مبارزه با تروریسم در حضور نمایندگانی از چهل کشور گفت ریاض به «محو کامل تروریستها از روی زمین» متعهد است. وی که پیشتر ائتلافی را برای مقابله با داعش کلید زده بود، حالا اعلام کرد «جبهه متحد پاناسلامیست» برای مقابله با تروریسم در سراسر جهان تشکیل شده است.
ولیعهد عربستان ادامه داد تروریستها تا کنون در تمام کشورهای اسلامی حضور داشتهاند بدون اینکه دولتهای ما با یکدیگر متحد شوند، ولی حالا زمان آن رسیده که این اتحاد به تروریسم پایان دهد. تا اینجای کار همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود؛ به ویژه اینکه به قول خبرگزاری انگلیسیِ اکسپرس، بنسلمان حداقل با اختیارکردنِ فقط یک همسر و داشتنِ فقط چهار فرزند نشان داده قصد تغییر را در سیاستهای داخلی و خارجی عربستان دارد.
اما مشکل اصلی از آنجایی شروع میشود که او و سایر شاهزادگانِ همکارش در عربستان با دو پرسش زیر از سوی افکار عمومی جهان مواجه شوند:
۱- آیا پس از ائتلاف ضدتروریسم به رهبری عربستان، ریاض هم از ارتکاب جرائم جنگی در یمن و حمایتهای پشتپرده از گروههایی مانند داعش دست برمیدارد؟ دستکم اذعان بان کی مون به کشتار شهروندان عادی و غیرنظامی در یمن از یادمان نرفته است.
۲- مبارزه با تروریسم یک عنوان همهپسند است اما اینکه یک فرد یا گروه را «تروریست» بخوانیم و با آن مبارزه کنیم را چه کسی تعیین میکند؟ به هر حال بودجه کشورها قرار است در این زمینه خرج شود، آیا مردمِ آن ۴۰ کشوری که در نشست حضور یافتهاند در تعیین مصادیق تروریسم نقش خواهند داشت یا قرار است باب مداخله جدیدی برای واشینگتن در منطقه باز شود که این و آن را تروریست بنامد و بقیه ملزم به پیروی باشند؟
هر انسان منطقی که کمی با سیاستهای عربستان آشنا باشد، تغییر در سیاست این کشور را میپسندد، اما به شرط اینکه «افتادن از چاله به چاه» نباشد. ناگفته پیداست فعلاً آنچه از سیاست رسمی ریاض در اتحاد با واشینگتن برمیآید، از نظر آنها گروههایی مانند حزبالله لبنان و حوثیهای یمن از گروههای تروریستی شمرده میشوند و مانند ادعاهایی که در زمان اصابت موشک یمنی به ریاض مطرح شد، ممکن است ایران را به دلیل حمایت از این دو به راحتی آماج موشکهای ائتلاف ضدتروریسم قرار دهند.
حال پرسش دیگری مطرح میشود: اساساً فارغ از درستی و نادرستی این ادعاها و سیاستها، آیا تخاصم با ایران به عنوان یک دولت حامی تروریسم میتواند ریاض و واشینگتن را به هدف خود برساند؟
نیویورک تایمز در یادداشت مهمی به این پرسش پاسخ داده است: «ایرانیان اگر چه مدتها اختلاف داخلی داشتهاند، اکنون در برابر ترامپ و سعودیها در یک موج ملیگرایی متحد شدهاند». در این یادداشت به قلم توماس اِردبرینک، تصویری از نصب دیوارنگاره شهید حججی در میدان ولیعصر قرار داده شده و آمده است: «بعد از سالها بدبینی، مقابله و یا سیاسیدیدن همه چیز، طبقه متوسط شهری در ایران همه رویکردهای گذشته را به نفع یک موج ملیگرایانه کنار گذاشته است. این تغییر رویکرد، اگر چه آناً ایجاد نشده و مقدمات آن در سالهای گذشته فراهم شده، اما بیش از هر چیز ناشی از دو مؤلفه مرتبط است: انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا و اوجگیری رقابت با عربستان سعودی برای تسلط بر منطقه.»
یادداشت نیویورکتایمز به اشتباه راهبردی ریاض و واشینگتن در برآورد پیامدهای سیاست جدیدشان علیه ایران اشاره میکند. به نظر اردبرینک، وقتی ترامپ از یک سو توافق هستهای با ایران را که از منظر طبقه متوسط شهری یکی از ضرورتهای رشد اقتصادی است، در یک خلف وعده آشکار با ایرانیان زیر سؤال میبرد و عملاً ریل روابط دوجانبه تهران-واشینگتن را از مسیر صلح خارج میکند، آیا عجیب است که ایرانیان از فروش صدها میلیارد دلاریِ تسلیحات آمریکایی به عربستان احساس خوبی نداشته باشند و به نیات واشینگتن بدبین شوند؟ این همه در حالی است که دولت جدید در ایران با شعار میانهروی سر کار آمده ولی «ولیعهد جوان، ناپخته و تندرو» سعودی برای همه شناخته شده است.
به نظر او در افکار عمومی ایرانیان آنچه بیش از همه در سخنرانی ترامپ پیرامون راهبرد جدیدش در قبال ایران جلب توجه کرد، نه انتقاد به حاکمیت و جمهوری اسلامی، بلکه بکاربردن لفظ خلیج عربی بود، تا جایی که رئیسجمهور روحانی بلافاصله در سخنان خود او را محکوم و تحقیر کرد و گفت ترامپ از سربازان آمریکایی که دائماً با ناوهای خود به جنوب ایران میآیند بپرسد نام این خلیج در نقشههای آنان چه نوشته شده است.
جدا از این اشتباهات راهبردی که منجر به اتحاد ایرانیان شده، اردبرینک به موضوع دیگر یعنی شکست داعش به دست «نظامیانی به رهبری ایران» و «افزایش تدریجی نفوذ منطقهای ایران» اشاره میکند که موجی از «غرور» را در ایرانیان زنده کرده است. او مینویسد اکنون دو چهره محبوب در افکار عمومی ایران، دکتر ظریف و سرلشکر قاسم سلیمانی هستند و پر واضح است مردمی که این دو و رویکردهایشان را میپسندند خیلی بعید است بخاطر سیاستهای افرادی مانند بنسلمان و ترامپ از حکومت خود جدا شوند. او ادامه میدهد «حمایت فراگیری در ایران از یک دیدگاه تند شکل گرفته، مبنی بر اینکه ایالات متحده و ریاض قابل اعتماد نیستند و ایران اکنون قوی است و قادر است دشمنانش را به زمین بزند.»
تحلیلگر نیویورکتایمز بری فهم بهتر این واقعیت به مصاحبه با یکی از فارغالتحصیلان رشته تئاتر در مراسم تشییع پیکر شهید حججی اشاره میکند. مرتضی حسینزاده گفته است: «اینجا خیلیها آمدهاند که با قوانین حکومت ایران کاری ندارند اما امروز مطلب مهمتری پیش آمده، یکی از ما کشته شده، در حالی که رئیسجمهور آمریکا دائماً بر طبل دشمنی و تهدید میکوبد. ما مجبور به انتخاب یکی از دو جبهه شدهایم و من کشورم را انتخاب کردم.»
او از حمیدرضا جلاییپور که یک فعال اصلاحطلب و جامعهشناس است نقل میکند که آزمایشهای موشکی «خیلی از آنهایی را که کاملاً سکولار هستند به وجد میآورد زیرا احساس میکنند کشورشان قوی و امن است». به نظر اِردبرینک، حتی زلزله در غرب ایران نیز میتوانست اشتباه راهبردی ترامپ و بنسلمان را نشان دهد زیرا ایرانیان نشان دادند «وقتی صدمه ببینند، در کنار هم قرار میگیرند» حتی اگر نیاز باشد «با خودروهای شخصی خود» کمکهایشان را منتقل کنند.
اردبرینک با یک کارگردان جوان تئاتر که خود را اصلاحطلب میداند گفتگو کرده و از او شنیده که «ما باید بفهمیم که آمریکا با ما بازی کرد. ترامپ ثابت کرد که تندروهای ما در این سالها درست میگفتند و واقعاً آمریکا قابل اعتماد نیست.»
**جمعبندی
یادداشت نیویورکتایمز به تفاوت ملیگرایی کنونی با اوایل انقلاب اشاره میکند که موجب جذابیت آن برای نسل جوان و حتی اصلاحطلب شده است. در این موج جدید، تاریخ ایران قبل از اسلام انکار نمیشود و حتی از پرسپولیس و شاهنامه به عنوان نمادهایی از اقتدار ملی یاد میشود. او به تئاترهایی اشاره میکند که با همین مضمون به روی صحنه میرود و همچنین خوانندگان محبوبی که علیرغم اختلاف نظر با رویکردهای جمهوری اسلامی، برای «ایران» میخوانند و تازه نهادهای رسمی نیز از ترانه آنها استقبال میکنند.
به نظر میرسد اردبرینگ به هدف زده است و فارغ از اهداف رسانهای که نیویورکتایمز علیه دولت جمهوریخواه آمریکا پی گرفته، به خوبی به اشتباهات راهبرد مشترک ترامپ-بنسلمان اذعان کرده است. البته او ننوشته که ضلع سوم این مثلث، نتانیاهو است. وقتی اتحاد این دو با نتایناهو که در افکار عمومی ایران به کودککشی، تجاوزگری و بیقانونی محکوم است، روشنتر شود، قطعاً این موج ملیگرایانه قدرتمندتر شده و بیش از پیش در برابر سیاستهای خصمانه خواهند ایستاد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/