به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان، روزی که طفلی نوپا بود با آمدنش لبخند را بر لبمان میهمان کرد، خیلی کمک حالمان بود و کار راه انداز!، رفته رفته چنان به بودنش خو گرفتیم که اگر همراهمان نبود گویی چیزی گم کرده ایم، اما روند رشد و پیشرفتش چنان سریع و دور از انتظار بود که در ارتقای فرهنگ استفاده از آن جا ماندیم، کم کم آنقدر قدرت گرفت که زندگی و روز و شبمان را به تسخیر خویش درآورد.
وقتی مدل دوربین دارش وارد بازار شد همه سعی کردند هر طور شده یکی از آن را داشته باشند، بولوتوث و آهنگ و فیلم که دیگر محشر بود، پای اینترنت که به میان آمد داشتنش واجب شد! بی انصاف مهلت نداد تا کمی خودمان، روحمان و حتی فرهنگمان را محیا کنیم.
دیگر در خانه و کوچه و خیابان همراه همیشگیمان شده، حتی در رخت خواب هم ول کنش نیستیم! با او می خوابیم و بیدار می شویم، می خندیم و گریه می کنیم، ناسزا می گوییم و نصیحت می کنیم، برای بقیه حرف در می آوریم، آنچه را که نباید می بینیم و می شنویم، در یک کلام تمام زندگیمان شده " موبایل" !
سن و سال هم نمی شناسد ، پیر و جوان، کودک و بزرگسال! زمان و مکانش هم فرقی نمی کند، خواه وسط میهمانی یا مجلس مذهبی، اتوبوس و مترو ، مدرسه و دانشگاه! از بازی و فضای مجازی گرفته تا عکس و فیلم، وقتی هم که خسته می شویم یک هندزفری به گوش می نهیم و چنان در حس فرو می رویم که گویی در این دنیا نیستیم!
صحنه هایی آشنا که هر کداممان هزاران بار آنها را دیده ایم، کودکانی که به زور تلفن همراه والدین را از دستشان می گیرند و مشغول بازی می شوند، بعضی هایشان که گوشی مجزا و تبلت دارند و دیگر نمی شود بهشان گفت بالای چشمت ابرو!
والدین از محتوای گوشی فرزندان بی خبرند و یک رمز ساده بین همه اعضای خانواده فاصله انداخته، ضرر و زیانی که برای سلامتی و چشم و روح و روان دارد هم پیشکش!
دیگر از هیاهو و بازی های کودکانه در کوچه ها خبری نیست، در پارک هم کودکان و نوجوانانی را می بینیم که گروهی مشغول زل زدن به صفحه تلفن همراه و تبلت هستند و ناگهان همه با هم می زنند زیر خنده یا یک نفرشان فریادی بر می آورد که " واااااای نتونستم سکه بیشتری جمع کنم! گِیم اُوِر شدم".
وسط پیاده رو مشغول راه رفتن هستی که ناگهان چیزی میانند چماغ از کنار سرت رد می شود، بر می گردی و نگاه میکنی، دسته سلفی دوربین است، تازه دوزاری ات می افتد که چند دانشجو دارند عکس سلفی می گیرند، " ما در پیاده رو ، همین الان یهویی!"
کسی حوصله عیادت کردن از قدیمی ترین دوست خود که چه عرض کنم از پدر و مادر سالمند خویش را هم ندارد. با خودمان می گوییم خب تلفنی خبر می گیرم و یا فیلم و عکس هایم را برایشان ارسال میکنم.
دورهمی خانم های خانه دار هم تبدیل شده به گروه های تلگرامی، حالا عکس بزار کی نزار! صبحانه، دسر خوردن، ناهار، عصرانه، قهوه، شام سبک همراه با سالاد.....
دوستانی که حالا سال تا سال یکدیگر را نمی بینند اما به لطف برنامه هایی مانند اینستاگرام از پدر، مادر، خویشاوندان، چیدمان خانه، سبک زندگی، زمان استراحت و غذا خوردن و سفر رفتن یکدیگر خبر دارند، به راحتی کوچکترین اطلاعات و صحنه های روزانه زندگی خود را منتشر می کنند. مجازی با هم حرف می زنند، مجاری می خندند و تسلیت و تبریک می گویند و احوالپرسی می کنند!
نکته جالب توجه اینجاست که معیار باهوشی کودکانمان شده استفاده هر چه بیشتر از موبایل، همین دیروز در اتوبوس می شنیدم که خانمی برای دوستش از توانایی ها و نبوغ کودک خود می گفت: " پسرم دو سالشه ها ولی بَلابُرده اونقدر باهوشه که نگو، خودش میره گوشیمو برمیداره و واسه فلانی استیکر می فرسته، همه بازی ها رو تا تهش رفته، صبح تا شب سرش تو گوشیه من و باباشه، اصلا گمون کنم باید یه گوشی واسش بخرم".
کمی تامل کنیم! خیلی از مسائلی که برای ما پز روشن فکری و مایه افتخار است در حقیقت فاجعه ایست که از آن بی خبریم و روزی خودش را نشان می دهد که دیگر کار از کار گذشته! نوجوانانی که الگوی زندگی خود را از صفحات مجازی غربی می گیرند، جوانانی که اینترنتی و تلگرامی همسر آینده خود را انتخاب می کنند، بازی هایی که روح و روان افراد را مورد هدف قرار داده و آسیب های جبران ناپذیری به آنان وارد می سازد و پدر و مادرهایی که از زندگی فرزندان خویش غافلند!
کار به جایی رسیده که به موبایلمان اعتیاد پیدا کردیم و بدون آن زندگی برایمان ممکن نیست،حقیقت را فراموش کردیم و دل به دنیایی دادیم که دل هایمان را از هم دور کرده است. سواد دنیای مجازی را نیاموختیم و انچنان وارد این کلاف سردرگم شدیم که کار بعضی هایمان به کلانتری و دادگاه و جدایی کشیده است.
اگر نیک بنگریم در می یابیم که دنیای امروز عصر ارتباطات و فناوری است، بجای اینکه بعد از بیماری به فکر درمان باشیم باید پیشگیری را در اولویت قرار دهیم، با فرهنگ سازی و مدیریت صحیح قبل از بروز حادثه می توان هر رویدادی را کنترل کرد اما وقتی کار از کار گذشت دیگر شعار دادن کارگشا نیست.
بدون شک نمی توان از خوبی ها و فواید این تکنولوژی که این روزها به طور لحظه ای دستاوردهای جدیدش رونمای می شود چشم پوشی کرد، آموزش، اطلاع سریع، افزایش آگاهی مردم، ارتباط سریع و آسان از سراسر دنیا، تبلیغات مناسب و هزاران استفاده مناسب دیگر که می توان نام برد.
نکته مهم اینجاست که استفاده از هر نوع تکنولوژی نباید افسار گسیخته باشد، ما باید مدیریت آنرا در دست بگیریم نه اینکه اجازه دهیم تمام زندگی مارا تصاحب کند و سپس به فکر راه چاره باشیم، برای کودکانمان فرهنگ سازی کنیم پیش از انکه در آینده همه تعاملات و انتخاب های خود را در فضای مجازی انجام دهند و سرگرمی و تفریح خود را با گوشی موبایلشان بگذرانند.
همه تنها شده ایم، زندگی هایمان با چشم دوختن به صفحه تلفن همراه می گذرد، چه فرصت های نابی که به راحتی از دست می رود و ما در خلوت ساده انگارانه خویش خیال می کنیم که با همیم!
تقصیر را گردن دیگری نیندازیم، همه مسئولیم،از متولیان سطح بالا گرفته تا پدر، مادر، استاد دانشگاه، معلم و دوست و....
یادداشت از سولماز محمدی
انتهای پیام/س