به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از نشریه نشنال اینترست، تغییر و تحولات اخیر در عربستان توسط ملک سلمان، پادشاه این کشور و پسرش محمد بن سلمان (ولیعهد عربستان سعودی) چیزی بیش از یک پاکسازی و تقویت قدرت صرف است و عملا می توان آن را یک «کودتای خودکار» نامید. اقدامات آنها معادل کودتاست چرا که در صورت موفقیت، منجر به تغییر در قانون اساسی عربستان سعودی خواهد شد که اساس نظام سیاسی و حاکمیتی در این کشور به شمار می رود.
نشریه نشنال اینترست در تحلیلی به قلم جرالد هایمن نوشت: در مورد عربستان سعودی، کودتا توسط ارتش صورت نگرفته است بلکه توسط شخص پادشاه و با مجوز وی انجام می شود و بر این اساس می توان آن را یک کودتای خودکار نامید. هیچ تردیدی نیست که رژیم جدید و رژیم سابق هر دو رژیم هایی دیکتاتوری هستند و فقط سازوکارهای اساسی آنها، دستکم در شرایط کنونی، تغییر خواهد کرد.
این تحولات ماه ژوئن با اقدام پادشاه به انتصاب شاهزاده محمد در سمت ولیعهدی عربستان سعودی آغاز شد. از زمان عبدالعزیز ابن سعود، بنیانگذار خاندان سعودی و پادشاهی در عربستان سعودی، همه پادشاهان سعودی از میان پسران او انتخاب شده اند. علاوه بر این آنها براساس برخی ترتیبات مخفیانه و معیارهای نامشخص از میان بسیاری از پسران انتخاب می شوند. پسران عبدالعزیز درحال ته کشیدن هستند و سلمان نیز 81 سال سن دارد. از سوی دیگر تنها چند پسر دیگر از عبدالعزیز همچنان زنده هستند که با مردن سلمان نیز نمی توانند جانشین او شوند زیرا بسیار پیر هستند و حتی ممکن است آن روز را نبینند. به این ترتیب روند جانشینی باید وارد نسلی جدید شود.
انتصاب ناگهانی محمد بن سلمان به جای محمد بن نایف، برادر زاده سلمان، نخستین ضربه این کودتا در عربستان سعودی بود. درست است، پادشاهان سعودی قدرتی مطلق دارند اما این قدرت در گذشته هرگز برای نادیده گرفتن و دور زدن روند قانون اساسی به کار گرفته نشده بود. علاوه بر این محمد بن سلمان (که وزیر دفاع عربستان سعودی نیز بوده است) فورا در صدد گسترش غیر قابل پیش بینی نقش خود برآمد. او در گام نخست و با حمایت ملک سلمان، چشم انداز 2030 را مطرح کرد که برنامه ای در ارتباط با خصوصی سازی و متنوع کردن اقتصاد وابسته به نفت عربستان سعودی و متکی کردن آن به فناوری، برقراری روابط با جهان و پیروزی از نظام قرن 21 ازجمله آزادی های بیشتر برای زنان بود.
محمد بن سلمان در گام دوم، عربستان سعودی را به طور مستقیم وارد جنگ در یمن کرد و در این جنگ حملاتی را علیه جنبش انصارالله و در حمایت از عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن آغاز کرد.
وی در مرحله سوم، اقداماتی را علیه قطر ازجمله منزوی کردن این کشور در شورای همکاری خلیج (فارس) و سپس محاصره دریایی، هوایی و زمینی علیه آن آغاز کرد. اقدامات محمد بن سلمان علیه قطر به علت حضور برخی سران اخوان المسلمین در این کشور و حمایت شبکه تلویزیونی الجزیره از اخوان المسلمین انجام شد.
او در گام چهارم، سعد حریری، نخست وزیر لبنان را مجبور به استعفا و با این کار لبنان را وارد یک بحران سیاسی جدید کرد.
محمد بن سلمان در گام پنجم، شاهزاده متعب بن عبدالله را از سمت ریاست گارد سلطنتی برکنار کرد. این می بایست به عنوان نخستین هشدار تلقی می شد زیرا در یک رژیم دیکتاتوری، امنیت سران بسیار مهم است. محمد بن سلمان در گام آخر نیز حدود 12 نفر از شاهزاده ها و دهها نفر دیگر از نخبگان حاکم ازجمله وزیران، افسران ارتش، تجار و مخالفان سیاسی را به اتهام فساد مالی بازداشت و حبس کرد. در حقیقت پادشاه عربستان سعودی به کمیته ای جدید به ریاست محمد بن سلمان اختیار دارد دهها نفر را به اتهام فساد مالی بازداشت کند، حساب های بانکی و دارایی های آنها را مسدود یا از انتقال این دارایی ها جلوگیری کند و همچنین اجازه ندهد این افراد از کشور خارج شوند.
این اقدامات محمد بن سلمان با مخالفت خیلی ها در تشکیلات محافظه کار عربستان سعودی روبرو شد اما جوانان این کشور از چنین اقداماتی استقبال کردند. اقدامات محمد بن سلمان باعث شده است نگرانی هایی درمورد ثبات سیاسی بزرگ ترین تولید کننده نفت در جهان بوجود آید. توانایی ولیعهد عربستان سعودی در اداره کشور بدون هیچگونه چالش و مشکلی به این بستگی دارد که آیا او قادر خواهد بود این روند کودتا را با موفقیت به پایان برساند یا خیر.
محمد بن سلمان معتقد است اگر این تغییرات در کشور بوجود نیاید، اقتصاد آن در بحران فرو خواهد رفت و عربستان با ناآرامی هایی روبرو خواهد شد. در آن صورت خاندان سلطنتی حاکم بر عربستان سعودی ممکن است با خطر روبرو و در برابر رقیب منطقه ای خود یعنی ایران تضعیف شود.
محمد بن سلمان با آغاز این روند در عربستان سعودی عملا روند از بین بردن موانع برسر راه پادشاهی خود را آغاز کرده و در حال پیش بردن آن است.
انتهای پیام/