گوشه‌ای از زندگی‌نامه شهیدکاظم زاده از شهدای هشت سال دفاع مقدس را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حماسه دفاع مقدس روز به روز بالنده‌تر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدس‌ترین و با ارزش‌ترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بی‌نظیر ایران اسلامی است.

شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است. شهادت تکامل ایمان و نهایت خلوص قلب‌هاست. شهادت مردن تحمیلی نیست، انتخاب آزادانه و آگاهانه است؛ خلوت عاشق و معشوق است.شما می توانید در ادامه شرح کوتاه زندگی یکی از شهدای دفاع مقدس را در ادامه بخوانید:

شهید پیمان کاظم زاده سال 1347 در تهران متولد شد و در 23 فروردین 1362 در حالی که 15سالش تمام نشده بود به درجه رفیع شهادت رسید. در مزار شهدای باغ رضوان ارومیه دفن گردید محل شهادتش در کربلای جنوب منطقه شرهانی در چم هندی تپه 142 است.در تهران به دنیا آمد و تا سال 1356 در تهران بزرگ شد و بقیه عمر کوتاه ولی پر ثمرش خود را در ارومیه بسر برد. تا پایان دوم راهنمایی به تحصیل پرداخت و در کلاس سوم راهنمایی بیش از دو هفته تحصیل نکرد.


از چهار سالگی در کودکستان غنچه واقع در اسکندری و کلاس اول و دوم ابتدائی را در دبستان شیخ عطار واقع در خیابان آذربایجان چهاراه رودکی به تحصیل مشغول بود و از اقبال نیک در کلاس اول ابتدائی معلم او یک روحانی و سیدی با تقوا بود به نام آقای موسوی. روی این اصل در طول دوران کوتاه ولی پر ثمر زندگیش به روحانیت مبارز و مومن خیلی احترام قائل بود کلاس سوم ابتدایی در دبستان شبدیز تهران خیابان خوش تحصیل نمود و پس از آن همراه پدر و مادر که اهل ارومیه بودند در دبستان به ارومیه آمد و چهارم و پنجم ابتدایی را در بستان گنج دانش تحصیل کرد کلاس اول و دوم راهنمایی را در مدرسه راهنمایی تحصیلی مستشاری سابق ادامه تحصیل داد و در اوایل کلاس سوم راهنمایی علاقمند به تحصیل علوم دینی تبریز روبروی دانشگاه ثبت نام نمود اما بیش از دو ماه نتوانست دوام بیاورد به ارومیه آمد. برای اعزام به جبهه ثبت نام نود و پس از طی یک دوره سه هفته ای به جبهه داخلی اعزام و پس از تقریبا 11 ماه مبارزه رو در روی با دشمن صهیونیستی صدام و ایادی داخلی آن در منطقه سومار و جنوب بدرجه رفیع شهادت که نهایت آرزویش بود نائل گردید.

شهید از ده سالگی در اکثر تظاهرات خیابانی و پخش اعلامیه و چسباندن آن به دیوارها شرکت فعال داشته است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتش تشدید شد و در مسجد خطیب در نمازهای جماعت شرکت و تکبیر گوی وبد و در جهاد سازندگی محل شرکت داشت.


او با سن کمش در نتیجه راهنمایی های پدر و مادرش به خوبی حق و باطل را از هم تشخیص می داد از این رو به ماهیت خطهای سازش و باطل پی برده بود. با زیارت امام امت فعالیتهای اسلامی و تبلیغی خود را با قدرت بیشتر از سر گرفت. شروع به فعالیتهای جدی در پایگاه شهید دستغیب نمود. شبها با آن جثه کوچک به پاسداری مشغول بود. و روزها دنبال منافقین می کرد و چند نفری را گرفته و حویل سپاه داده بود. بالاخره پس از مدتی فعالیت مداوم متوجه جبهه جنگ حق علیه باطل گردید هنگامیکه در پایگاه دستغیب فعالیت می کرد عده ای از این پایگاه به جبهه اعزام شدند شهید نیز برای رفتن به جبهه درخواست ثبت نام می نماید ولی بخاطر سن کمش ثبت نام نکردند. شهید برای رسیدن به مقصود پیش هر کسی که فکر می کرد می تواند کمک کند رفته و با التماس و گریه می خواست که اعزام شود. همین لاش پیگیر او بالاخره به نتیجه رسید و پس از طی دوره آموزشی مدت سه ماه در سرو و هشتیان مشغول مبارزه گردید پس از منطقه متوجه جبهه های غرب و جنوب گردید و به منطقه سومار اعزام شد و در عملیات مسلم بن عقیل ترکش به بازویش اصاابت نمود و چند روزی در باختران بستی گردید و سپس برای مدت 23 روز جهت استراحت به ارومیه آمد در این چند روز نیز در چند پایگاه مشغول فعالیت بود.قرآن تدریس می کرد روزها به مدرسه راهنمایی اسلامی جهت تحصیل می رفت پس از 23 روز مجددا عازم جبهه سومار گردید. پس از مدتی لشگر عاشورا از سومار به منطقه دزفول بردند.

در تاریخ23/1/62 که در لشگر عاشورا تیپ ابوالفضل گردان 3 مشغول مبارزه بود به شهادت رسید.

فرازی از وصیت نامه شهید  پیمان کاظم زاده 

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خدای بخشنده و مهربان که انسان را می آفریند و میمیراند و دوباره زنده می کند هنگامی که زنده است در دنیای مادی انسان را به امتحان می کشاند.
ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
(آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید بلکه زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند)
مگر نه اینکه پیامبر اکرم می گوید ان افضل عمل المومنین اجهاد فی سبل الله پس چرا خود را مومن جا زده اید و خود را مومن می پندارید اگر شما ها عابدین مگر اجری بزرگتر از جهاد در راه خدا هست در این راه شهادت است شهادتی که به هر انسانی قسمت نمی شود فقط کسانی شهید می شوند که آنها عاشقان الله و الله معشوق آنها می شود و هنگامی که این عشق و عاشقی در بین بنده و خدا افتاده خدا انسان را به سوی خویش می خواند . برادران شماها مسئله خانوادگی را به ممیان می کشید نگوئید که گرفتاری خانوادگی داریم این جنگ خود یک نعمت است یک نعمت الهی یک نعمتی که به این نسل عطا شده و هر کس از این نعمت الهی استفاده کند برنده و هر کس استفاده نکند بازنده است و گناه بزرگی مرتکب شده. و در قیامت سوال می کنند چرا با کافران نجنگیدید و پیکار نکردید آن وقت چه جوابی دارید؟ چه می گویید .
به خدا این دنیا ، دنیای مادی است به گفته حضرت علی این دنیا یک روز است بیایین یک لحظه به خود بیاییم و فکر کنیم که مگر نه اینکه دوزخ فردوس است پس کمی فکر کنیم و بخود بیاییم.
بخدا من در راه خدا این پرچم را برداشته ام و از وقتی این پرچم را برداشته ام از فامیلها زیاد تهمت کشیده ام . پدر و مادرم شمارا به خدا قسم می دهم که مرا ببخشید و حلال کنید و از شما خواهش می کنم که نگذارید از آن قوم و خویشانمان که از قوم کافرند در تشییع جنازه من شرکت کنند و به امام و رزمندگان دعا کنید.


انتهای پیام/

بیوگرافی شهید پیمان کاظم

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار