به گزارش خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مشکلات بخش تولید بازخورد حمایت نکردن دولت از تولیدکنندگان، واردات بیرویه، بهره بانکی با نرخ بالا و عدم شفافیت اقتصادی است.
رشد قارچ گونه و بدقواره صنایع بزرگ و پایین دستی بدون در نظر گرفتن نیاز و بازار داخل، کشور را در برخی از محصولات با کمبود و در برخی از تولیدات با مازاد تولید مواجه کرده است.
حرکت موجی و بدون برنامه که در سایه شعار خودکفایی اقتصادی آغاز شد بسیاری از حوزههای اقتصادی را تحت تأثیر خود قرار داد و سیستم فَشل را پدید آورد که در هیچ قسمت از آن نشانی از پیشرفت دیده نمی شود.
در همین راستا با بهرام شهریاری عضو اتاق بازرگانی تهران، به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
علت اصلی نابسامانی اقتصادی این است که برنامه توسعه اقتصادی نداریم و نحوه و میزان سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی تعریف نشده است و چند بنگاه به صورت موجی حرکت میکنند. نمونه آن استان یزد است که بدون برنامه به قطب صنعتی کاشی و سرامیک تبدیل شده است و به دلیل موجی بودن رفتار در فعالیت اقتصادی، کارخانهها یکی پس از دیگری اضافه شدند و در حال حاضر تعداد کارخانهها مازاد بر نیاز مصرف است.
در این زمینه میتوان به نیاز کشور(در گذشته) به فرش ماشینی اشاره کرد که با افزایش احداث کارخانه، مازاد بر تولید به وجود آمده است.
در سالهای گذشته با کلمهای به نام خودکفایی مواجه بودیم که اگرچه از نامش استفاده کردیم، ولی هیچگاه خودکفایی به معنای واقعی عملیاتی نشد و واردات همیشه بر صادرات چربش داشته است.
از آنجایی که واژه خودکفایی در یک کلمه باقی ماند و به واقعیت تبدیل نشد؛ بدون توجه به مزیت نسبی، توان داخلی و آیندهنگری در همه صنایع ورود کردیم.
برای تولید در کشور باید ظرفیتهای توانایی بالقوه را سنجیده و با توجه به مزیت نسبی اقدام به تولید کنیم. مازاد را صادر و آن کالایی که توان تولید آن را نداریم، وارد کنیم. که این اقدام یک تراز ارزی مثبت را به همراه خواهد داشت.
ما صاحب نفت هستیم، ولی در صنایع پایین دستی نفت و گاز و پتروشیمی کار نکردیم و برنامهای نداریم، در حالی که میتوانستیم خود را به مرحلهای برسانیم که دست از خام فروشی برداریم.
با وجود ذخائر نفتی و پتروشیمی عظیم در کشور، هیچ امتیازی برای تولیدکنندگان داخلی در نظر گرفته نمیشود و مواد اولیه با قیمت جهانی به صنایع داخلی فروخته میشود.
در صورت وجود برنامه مدون اقتصادی باید مواد خام با قیمت تمام شده به صنایع پایین دستی برای تولید کالا ارائه شود که این موضوع باعث کاهش خام فروشی و افزایش صادرات صنایع تبدیلی به همراه دارد، مانند کشور چین که صنایع فولادسازی آن در خدمت صنایع خودروسازی و وسایل خانگی است و خام فروشی ندارد.
به دلیل نبود برنامه و هدف گذاری اقتصادی در کشور، وزرات صنعت برنامهای برای جلوگیری از خام فروشی یا موظف کردن صنایع سنگین برای حمایت از صنایع پایین دستی به منظور افزایش تولید کالاهایی با ارزش افزوده بالا ندارد و خام فروشی همچنان ادامه پیدا میکند.
جزیرهای عمل کردن باعث فعالیت در مقیاس کوچک میشود، مجموع کارخانههای فولاد در کشور ما به اندازه یک کارخانه خارجی تولید ندارند، با توجه به تولید در مقیاس کم این کارخانهها، هزینه نهایی آنها گران تمام میشود.
عمر صنعت خودروسازی در چین به ۲۰ سال نمیرسد، اما با هدف گذاری صحیح، بازار ایران و بسیاری از کشورهای دیگر را تصاحب کرده است.
پنج برنامه توسعه قبل از انقلاب و ۶ برنامه بعد از انقلاب اسلامی ارائه شد که هیچکدام شکل واقعی برنامه نداشته است.
وقتی دولت برنامه را به مجلس تقدیم کرد، شاخص توسعه را بودجه عمرانی در نظر گرفت در حالیکه عمران شاخص توسعه نیست، بلکه زیر بنای توسعه است یعنی اگر دولت جاده، ریل، اسکله بسازد زیربنای توسعه را فراهم کرده، اما اگر در تولید اقدامی نکند، وارد کننده برای رساندن کالای خود به بازارهای ایران از این جاده ریل و اسکله استفاده میکند.
چین اجناس خود را در کشور خود تولید میکند و از طریق راههای ارتباطی به بازارهای ایران میرساند.
کارخانجات ما کارخانههای پایداری نیستند و دوره حیات آنها کوتاه است. در حال حاضر تعداد شرکتهای با قدمت بالا در کشور انگشت شمار است حتی ایرانخودرو به عنوان کارخانه قدیمی در مقاطعی دچار سکته اقتصادی شده است.
برنامههای تولیدی در کشور مظلوم واقع شدهاند و با اولین مشکل اقتصادی، بودجه بخش تولید کاهش مییابد.
با وجود این نزدیک به ۲۰ شرکت خودروسازی در کشور، در روزهای اوج سالانه یک میلیون ۶۰۰ هزار خودرو تولید میشود و چین با تعداد کمتر در تیراژ بسیار بالاتری خودرو تولید میکند.
پاشنه آشیل اقتصاد ما فقدان برنامهریزی و حرکت موجی است و صنایع پایداری نیست و صنایع اتفاقی پیش میآیند و از مقیاسهای کوچک وغیر اقتصادی استفاده نمیشود.
انتهای پیام/