به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان، "ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری" ، ترنمی زیبا از گلستان پربار سعدی که بی شک همه ما بارها و بارها آنرا شنیده و چه بسا سروده ایم! ، اما چقدر به معنی و مفهوم آن توجه کردیم؟ آری، نانی که می خوریم به راحتی به دست نمی آید، نان در این شعر پرمغز همان قوت روزانه ما است، نعمت های بی منت پروردگار که مصداق بارِزّش، میوه های خوش آب و رنگی اند که به لطف خاک حاصلخیز سرزمینمان، انواع و اقسامش در کشور تولید می شود.
آری میوه ها! لذت خوردن یک سیب خوشرنگ را همگی تجربه کرده ایم، اما رنجی که از کاشت تا برداشت برای به ثمر رسیدنش کشیده می شود را از یاد برده ایم، بذری که در خاک کاشته می شود و باغبان تا آخرین لحظه ، دلسوزانه برایش مادری می کند!
بازهم آب، خاک، آفتاب و دستان مهربان کشاورز در کارند تا نعمت های الهی، روزیِ سفره هایمان شوند. خب، تا اینجا که همه چیز خوب و زیبا و شاعرانه پیش رفت، ادامه ماجرا اما قدری تامل برانگیز است! وظیفه ما در مقابل لطف و رحمت پروردگار چیست؟ چقدر توانسته ایم قدر دان زحمات کشاورزان باشیم؟ چقدر جلوی اسراف و دورریز میوه را گرفته ایم؟ و هزاران سوال دیگر که پاسخ آنها، سرفصل تراژدی غمناکی می شود که اشک از دیدگان هر خواننده ای سرازیر می سازد.
بیایید با هم مرور کنیم، منظره ای تلخ که هر روز برایمان تکرار می شود، بعد از ظهرهایی که در کوچه و خیابان قدم می زنیم، مغازه های میوه فروشی که میوه و سبزیجات لک دار و له شده را گوشه ای رها کرده اند، سیب های چروکیده و کرم خورده، انگورهای له شده، پرتغال های کپک زده و میوه هایی که در انتظاری تلخ به سر می برند، ساعتی دیگر ماموران شهرداری برای جمع آوریشان می آیند و حاصل چند ماه رنج و زحمت باغبان تبدیل می شود به "زباله" !
تماشای این صحنه آنقدر تلخ و گزنده است که تصمیم گرفتم از چند میوه فروش علت این دورریز را جویا شوم. تازه دریافتم که خودشان هم دل پردردی دارند!
اکبر آقا که مردی شصت ساله به نظر می رسد با لحنی بلند و اعتراض گونه گفت: "مهمترین دلیلش اینست که که بسته بندی مناسب نداریم، وقتی میوه ها را از یه شهر دیگر توی گونی و کارتن های نامناسب میریزند، مشخص است که تا به دست میوه فروش برسد، نصفش حیف می شود".
میوه فروشی آن دست خیابان هم حرف هایی برای گفتن داشت:" میوه ها از مبدا باید گلچین شوند، وقتی یک سیب خراب در کنار سیب های دیگر در کارتن گذاشته شود، تا بار بیاد از باغ وبه میدان تره بار یرود و از آنجا به مغازه معلوم است که بقیه میوه ها رو هم خراب می کند، تازه این میوه های لک دار رو هم کسی نمی خرد".
صحبت با میوه فروش های دیگر هم، نتایج مشابهی به دنبال داشت، همه از بسته بندی نامناسب بار گله مند بودند اما در این میان، به ندرت میوه فروش های قدیمی که انصافشان هنوز نم نکشیده بود و صمیمیت روزگار گذشته را درخاطر داشتند، به روش خودشان عمل می کردند، میوه های لک دار را در سبد جداگانه و تمیزی می گذاشتند و آخر وقت به هزینه ای ناچیز و یا حتی رایگان به افراد بی بضاعت و نیازمند می دادند. البته فقط میوه های لک دار و کمی رنگ و رو رفته، نه میوه های کرم خورده و خراب! مَنِشی که این روزها کمتر شاهدش هستیم.
کربلایی حسن ،یکی از قدیمی ترین میوه فروش های محل که مغازه هنوز اش با زرق و برق فروشگاه های امروز بیگانه است اما حرف هایش عجیب به دل می نشیند: " میدانم که میوه های لک دار امروز، تا فردا دَووم نمیارن و باید دور ریخته شوند، در این محل افرادی را می شناسم که توانایی خرید میوه را ندارند، این ها را برایشان کنار میزارم و اخر وقت خودشان تحویل می گیرند، نعمت خدا را نمی شود به راحتی دور ریخت.
اما ماجرا فقط به همین جا ختم نمی شود! ادامه دورریز و اسراف به خانه ها و عادت های غلطمان بر می گردد. خرید میوه بیش از نیاز مصرف، دورریختن میوه های لک دار و نیم خورده ، بریز و بپاش های بیش از حد در میهمانی ها و اسراف حجم بالایی از میوه و سبزیجات!
یاد مادربزرگ های قدیم بخیر که از همین میوه های لک دار و له شده، خوشمزه ترین لواشک ها، مربا و ترشی ها رو درست می کردند.
در این میان جای خالی صنایع تبدیلی و یا کمرنگ بودن آن بیش از هر موضوع دیگری خودنمایی می کند، کشاورزانی که ماه ها برای به ثمر رسیدن بارشان زحمت می کشند، از هزینه آبیاری گرفته تا کود و هرس و رسیدگی شبانه روزی در برابر سرما و گرما! اما در نهایت بعضی هایشان مجبور می شوند در کمال ناباوری، حاصل دست رنجشان را در کنار خیابان رها کنند! محصولاتی که اگر تدابیری برای تبدیل آنها به آبمیوه، کمپوت، مربا و انواع فراورده های دیگردر نظر گرفته شود علاوه بر جلوگیری از هدر رفت سرمایه ملی ، نقش مهمی در کمک به اقتصاد کشور ایفا می کند.
اگر میوه ها به قیمت مناسب از کشاورزان خریداری شود و بخشی از آن به کارخانه های تبدیلی و بخش دیگر با بسته بندی مناسب و درجه بندی به مغازه های سطح شهر منتقل شود، بدون شک دیگر شاهد حجم گسترده اسراف سرمایه های گران بهای ملی نخواهیم بود.
ساماندهی این موضوع مهم، امری است که نیازمند توجه بیشتر مسئولان و متولیان اصلی این حوزه مانند سازمان جهاد کشاورزی می باشد، بنابراین تصمیم گرفتم که برای کسب اطلاعات دقیق تر به این سازمان مراجعه کنم که متاسفانه حاضر به پاسخوگویی در زمینه دور ریز میوه و تره بار و همچنین وضعیت صنایع تبدیلی نشدند و من با ذهنی پر از سوال بی پاسخ به سراغ عضو شورای مرکزی خانه کشاورزی ایران رفتم.
محمد صادقی عضو شورای مرکزی خانه کشاورزی ایران گفت: در کشور بیش از دو میلیون و سیصد هزار هکتار باغ میوه داریم که در این اراضی سالانه بیش از 16 میلیون تن برداشت میوه داریم.
وی با اشاره به وضعیت اسفناک دور ریز مواد غذایی در ایران ادامه داد: طبق آمارهای اعلام شده سازمان فائو( سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) کشور ایران با 30 درصد دور ریز میوه و تره بار تولید شده در سال رتبه اول جهان را از آن خود کرده است.
با شنیدن صحبت های آقای صادقی این نکته مهم به ذهنم رسید که با وجود بحران کم آبی و خشکسالی در کشور، این حجم گسترده دورریز تاثیر مهمی در اسراف آب، این نعمت ارزشمند الهی دارد که در سایه کم توجهی مسئولان و مردم هر روز شاهد اتلاف بیشترِ این سرمایه ملی هستیم.
عضو شورای مرکزی خانه کشاورزی ایران در این باره گفت: در استان اصفهان حدود 80 هزار هکتار زمین باغی داریم که با صرف471 میلیون متر مکعب آب در این اراضی، سالانه 520 هزار تن تولید میوه از آن برداشت می شود ، وقتی 30درصد از این محصولات از بین برود یعنی در استانی که با بحران جدی خشکسالی مواجه است به راحتی آب را با دستان خودمان هدر می دهیم.
صادقی با تاکید بر اینکه در زمینه صنایع تبدیلی بسیار ضعیف عمل کرده ایم ادامه داد: نباید تقصیرها را گردن کشاورز انداخت، دور ریز میوه در اراضی کشاورزی حدود 5 درصد است و بقیه این دور ریز در حمل و نقل و بسته بندی، از میدان میوه و تره بار گرفته تا مغازه و منازل اتفاق می افتد و اگر صنایع تبدیلی و فراوری را تقویت کنیم علاوه بر جلوگیری از اسراف،کمک به اقتصاد مقاومتی و ایجاد اشتغال می توان با صادرات فرآورده های مختلف به سراسر دنیا برای کشور آرز آوری داشته باشیم.
به راستی چرا برای این فاجعه، تدبیری اندیشیده نمی شود، چقدر شعار! دقیقا چه زمانی می خواهیم دست به کار شویم؟ فقط تقصیر مسئولان نیست، همه ما در این گناه شریکیم، حتی به اندازه دورانداختن یک سیب نیمه خورده ! دیگر اسراف و بریز و بپاش در میهمانی ها و مجالس عروسی و عزا بماند!
بیاید قدر نعمت هایمان را بدانیم، قدر قطرات آب، قدر میوه های خوش آب و رنگ، قدر زحمات کشاورز، قدر کشورمان و این خاک حاصلخیز، خاکی که سال های پیش مورد تهاجم بیگانگان و مزدوران بود و حالا تا آمده نفسی تازه کند گرفتار بی رحمی صاحبانش شده! خاکی تشنه که با مشقت فراوان به بار می نشیند و در نهایت تاسف، حاصلش می شود خوراک زباله ها!
گزارش از سولماز محمدی
انتهای پیام/س