به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان پایگاه اینترنتی روزنامه رأی الیوم لندن نوشت: همه میدانیم هفت سال از بهار عربی میگذرد و تاکید میکنیم آنانی که در مصر، تونس، لیبی، سوریه و یمن به خیابانها آمدند بطور خودجوش بوده و خواستههای اجتماعی و حقوقی شان به حق بوده است. اما این بهار به زمستان سختی تبدیل شد آن هم زمانی بود که براساس دستوراتی که از خارج آمده بود از مرحله مسالمت آمیز به مرحله نظامی منتقل شد و هدف از بین بردن دولت ملی و جایگزین کردن دولت خون، ویرانی و هرج و مرج بود. به همین دلیل لیبی، سوریه، عراق و یمن ویران شدند و همه اینها به نام آزادی و حقوق بشر انجام شد.
این روزنامه میافزاید: امروز شاهد تکرار همین سناریو در ایران هستیم. چرا ایران؟ زیرا اصل مشکل آمریکا و همه دولتهایی که در جبهه آمریکا قرار دارند ایران است که مغز محور مقاومت و پل ارتباطی نیروهایی به شمار میرود که با دشمن صهیونیستی میجنگند. به همین سبب باید این پل از طریق تغییر مزاج سیاسی ایران از داخل با همان شیوه بهار عربی شکسته شود. سناریوی آنها در هم آمیختن خواستههای اقتصادی با خواستههای دارای رنگ و بوی سیاسی است. در ادامه گزارش با اشاره به شعارهای اغتشاشگران در حوادث اخیر آمده است: این شعارها در جامعه ایران جدید نیست و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ چنین شعارهایی سر داده شد و از حمایت غرب برخوردار گردید؛ برای اینکه سیاست نظام ایران تغییر کند. توطئه در آن زمان به سبب آگاه بودن جامعه ایران و وجود قشر بزرگی که به مساله فلسطین ایمان داشت و به خاطر آن مجاهدت میکرد، شکست خورد و همین امر آمریکا و رژیم صهیونیستی را آزار میدهد.
نگارنده مطلب همچنین میافزاید: اعتراضات اخیر به حق و خود جوش بود و در ایران تکرار میشود؛ زیرا ایران کشوری است که نهادها در آن حاکم است و این امری طبیعی است و مساله عادلانه و دارای جنبه اقتصادی بود که به نیاز اقتصادی شهروند ایرانی مرتبط میشد؛ اما در مقابل رسانههای غربی و عربی از این حادثه بهره برداری کردند؛ برای اینکه بنیان داخلی ایران و ایدئولوژی سیاسی اش را تغییر دهند، جامعه ایران را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم کنند و پس از آن تخریب سازماندهی شده را که در کشورهای بهار عربی مشاهده کردیم آغاز کنند. دیدیم کشورهای بهار عربی صدها هزار قربانی دادند و زیر ساختهایشان ویران شد. این طرح در ایران شکست خورد زیرا جامعه ایران آگاه است و از آنچه که غرب میخواهد باخبر است. ایرانیها میدانند پشت حمایت از تظاهرات در قالب آزادی و عدالت اجتماعی چه طرح و نقشهای نهفته است. آنها همچنین میدانند انگیزه توطئه گران چیست. اگر دقت کنیم خواهیم دید مردم برخی از کشورها با نظام سیاسی خود مشکل دارند؛ اما هیچ حمایت و تحرک رسانهای از سوی آمریکا و متحدانشان دریافت نمیکنند و این به سبب منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی بین آمریکا و این دولتهاست. به همین دلیل ملاحظه کردیم نخستین کسانی که از خرابکاران در ایران حمایت کردند ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود و این امر تقویت کننده تحلیلی است که میگوید ایران پلی است که میخواهند آن را قطع کنند تا ارتباط بین ایران و کسانی که در برابر اسرائیل مقاومت میکنند، قطع شود.
آمریکا در بهره برداری از آنچه که در ایران اتفاق افتاد ناکام ماند؛ زیرا موضع سیاسی متحدانش در شورای امنیت سازمان ملل متحد سرد بود و همین به نوبه خود سیلی محکمی به سیاست واشنگتن در قبال ایران بود. متحدان اروپایی آمریکا نیز با ترامپ برای تشدید تنش علیه ایران همراه نشدند و نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بدون متحد فرانسوی و انگلیسی اش در شورای امنیت تنها ماند؛ زیرا نمایندگان این دو کشور اعلام کردند آنچه در ایران اتفاق میافتد مساله داخلی است. این شکست بزرگی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی بود و تظاهراتی که در حمایت از نظام ایران برگزار شد و توافق جریانهای مختلف ایرانی در زمینه آسیب نرساندن به بنیان سیاسی ایران نشانه همبستگی مردم با رهبری سیاسی و دینی است برای اینکه اجازه ندهند مساله اقتصادی جنبه سیاسی به خود بگیرد و اجازه ندهند دیگران در امور داخلی ایران با هدف تغییر نظام مداخله کنند.
در ادامه گزارش آمده است: چرا و چگونه طرح آمریکا در ایران شکست خورد؟ به این علت که ایران قدرت منطقهای است و پس از امضای توافق هستهای با جامعه بین المللی، کشورهای منطقه و اروپائیها تمایل به فعالیت اقتصادی با ایران دارند و آمریکا این موضوع را به خوبی میداند. آمریکا براساس اصول و سیاستهای اسرائیل با ایران دشمنی و در تضاد با منافع اقتصادی اروپائیها عمل میکند؛ این مسئله سبب میشود کشورهای اروپایی به ایران نزدیک شوند به همین دلیل فرانسه و انگلیس از رویکردهای آمریکا در شورای امنیت حمایت نکردند و این امر در مساله توافق هستهای نیز آشکار است.
اما چگونگی شکست طرح آمریکا به آگاهی ملت ایران و برداشت درستی که از حوادث کشورهای بهار عربی داشت، مربوط میشود. مردم ایران اجازه ندادند این حوادث در ایران تکرار شود. مهمترین مانع بر سر راه تغییر نظام در ایران ملت ایران و درک آن از توطئههاست. ملت ایران این توطئه را شناخت و فتنه را قبل از اینکه بزرگتر و وارد مرحله درگیری مسلحانه شود، خاموش کرد. اما موضوع اقتصادی به ایران مربوط میشود و یک مساله داخلی است و هیچ کس حق ندارد مداخله کند، برای توهم تغییر نظام لباس سیاسی به آن بپوشاند و از دروازه سوء استفاده از بحران اقتصادی و اجتماعی وارد شود. همه گروههای سیاسی در ایران بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند.
نگارنده مطلب همچنین میافزاید: اما کنفرانس امنیت غرب آسیا با حضور شخصیتهای معروف و موثر در سیاست بین المللی نشانه اهمیت نقش مثبت ایران در مبارزه با تروریسم است. مساله انتقال ایران از ثبات سیاسی به یک کشور دارای هرج و مرج به معنای برهم زدن امنیت ملی کشورهای همسایه ایران است؛ به همین دلیل هر طرحی که بخواهد ایران را به یک کشور شکست خورده و بی ثبات تبدیل کند، شکست خورده و خواهد خورد؛ زیرا سیاست ثبات ایران ثبات منطقه است و این موضوع را اروپائیها و کشورهای همسایه ایران درک میکنند؛ اما آمریکا و متحدانش به سبب دشمنی راهبردی با ایران پس از انقلاب آن را نادیده میگیرند.
انتهای پیام/