به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همه ما دوست داریم که بر سر دو راهی های زندگی بهترین راه را انتخاب کنیم و مسیری را برویم که حق باشد و نگرانیم که نکند از اشخاص و جریان ها فریب بخوریم و بعد از یک عمر حرکت در یک راهی متوجه شویم که در مسیر باطل قدم برداشته ایم.
فرقان یکی از عبارت های قرآنی است که معنایش قوه تمییز حق از باطل می باشد. در ادامه درباره این واژه بیشتر بحث خواهیم کرد.
معنای فرقان
"فرقان" به معناى چيزى است كه ميان دو چيز فرق مى گذارد، و آن در آيه مورد بحث به قرينه سياق و تفريعش بر تقوا فرقان ميان حق و باطل است، چه در اعتقادات و چه در عمل، فرقان در اعتقادات جدا كردن ايمان و هدايت است از كفر و ضلالت، و در عمل جدا كردن اطاعت و هر عمل مورد خشنودى خدا است از معصيت و هر عملى كه موجب غضب او باشد، و فرقان در راى و نظر جدا كردن فكر صحيح است از فكر باطل، همه اينها نتيجه و ميوه اى است كه از درخت تقوا به دست مى آيد
رابطه تقوا و بصیرت
یکی از اصول مسلم قرآن این است که تقوا موجب بصیرت می شود. حال ممکن است این سؤال پیش آید که چگونه ممکن است تقوا که یک فضیلت اخلاقی است و به عمل انسان مربوط می شود، در دستگاه عقل و قوه قضاوت انسان تأثیر داشته باشد و این امر سبب شود که انسان به دریافت حکمت هایی نائل گردد که بدون داشتن تقوا موفق به دریافت آن حکمت ها نمی شد.
در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بگوییم که ارتباط میان تقوا و بصیرت یکی از اصول مسلم قرآن است. اصول قرآن نیز همگی عین حقیقت هستند. علاوه بر این، با روش های دیگری نیز می توان این مسئله را ثابت کرد.
1) روایات
از جمله قرائن قطعی که آیات قرآن را تفسیر می کند، روایات معتبر است. احادیث معتبر بسیاری در منابع روایی وجود دارد که همگی ارتباط میان تقوا و بصیرت را تأیید می کند.
در این باره می توان به حدیثی از پیامبر(ص) اشاره کرد که می فرماید: «اگر شیاطین بر قلب های آدمیان مسلط نمی شدند، آنها می توانستند باطن جهان هستی را بنگرند.» (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۵۹).
امیر المومنین نیز در اینبراه می فرمایند: «هرکس از هوای نفسش پیروی کند،او را کور و کر می کند و ذلیل و گمراه می سازد.» (عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۶۵)
۲) علم فلسفه
حکما معتقدند که قوه عاقله انسان، دو نوع محصول اندیشه دارد که از اساس با هم اختلاف دارند. این دو نوع محصول شامل اندیشه نظری و اندیشه عملی می شود. اندیشه نظری مبانی علوم طبیعی، ریاضی و فلسفه الهی است. کار عقل در این علوم قضاوت درباره واقعیت هاست. مثلا دراین باره عقل قضاوت می کند که فلان شیء این طور است یا آن طور؟ فلان اثر را دارد یا نه؟ آیا فلان معنا حقیقت دارد یا نه؟ ولی اندیشه عملی مبنای علوم زندگی و اصول اخلاقی است.
مفهوم خوبی و بدی، حسن و قبح، باید و نباید، امر و نهی و امثال این ها مخلوق اندیشه عملی است. این اندیشه است که حکم می کند، آیا باید این کار را انجام دهم یا آن را؟ این طور عمل کنم یا آن طور؟ این که در آثار دینی وارد شده تقوا موجب بصیرت است، همه مربوط به اندیشه عملی است.
یعنی در اثر تقوا انسان بهتر درد خود و دوای خود و راهی که در زندگی باید پیش گیرد می شناسد. این که در نظر بعضی، قبول این اصل مسلم، دشوار آمده شاید بخاطر این است که آن ها بصیرت را به حدود اندیشه نظری محدود دانسته اند. حال آن تقوا در اندیشه نظری تاثیری ندارد.
براین اساس، منطقه اندیشه عملی انسان به دلیل این که مربوط به عمل انسان است، همان منطقه احساسات، تمایلات و شهوات است. اگر این امور، از مرزهایی که دین برای آنها مشخص کرده خارج شوند،در برابر نور عقل، گرد و غبار و دود و مه ایجاد می کنند. در نتیجه عقل، دیگر نمی تواند پرتوافکنی کند و حق و باطل را به انسان نشان دهد.
بیشتر بخوانید: اهمیت و جایگاه «قرضالحسنه» در اسلام
نتیجه گیری
پس یکی از آثاری که بر تقوا مترتّب است، این است که خدای متعال به کارهای ما برکت میدهد. اگر انسان آثاری را که در قرآن - کلام الهی - بر تقوا مترتّب شده است، ملاحظه کند، خواهد دید که جواب همه احتمالات و خواطر و وسوسههای ذهنی او داده شده است: «ان تتقوا اللَّه یجعل له فرقانا»، اگر تقوا پیشه کنیم، خدای متعال برای ما فرقان - یعنی فارق بین حقّ و باطل - به وجود خواهد آورد. راه حقّ و باطل برای ما مشتبه نخواهد شد؛ راه باز خواهد شد. وقتی انسان فهمید حق کدام است، باطل کدام است، با شجاعت بیشتری حرکت میکند.
منبع:تبیان
انتهای پیام/