به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی با شگاه خبرنگاران جوان، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در حالی تعلیق 120 روزه تحریم ها را تمدید کرد که به اروپا هشدار داد اگر قرار است در برجام بماند باید اصلاحاتی در آن صورت بگیرد از جمله اینکه برای همیشه مفاد آن دائمی شود و از طرف دیگر به سایر مسائلی از جمله برنامه دفاعی و موشکی ایران تسری پیدا کند. در این میان اروپا ناگزیر به انتخاب میان دو راهی شد. یک راه به حفظ برجام منتهی میشود و راه دیگر جلب نظر هم پیمانش است.
اتحادیه اروپا برجام را به عنوان موفقیتی در حوزه سیاست خارجی خود می داند و تمام تلاش خود را صرف می کند تا آن را حفظ کند و همان طور که رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام پیش از این مطرح کرده بود اروپایی ها بیش از آنکه به دنبال منافع اقتصادی از برجام باشند به دنبال منافع امنیتی خود در خاورمیانه هستند چرا که بروز هر گونه خشونت و ناامنی در خاورمیانه به طور مستقیم بر امنیت اروپا تاثیر می گذارد نمونه این امر را می توان در بحران سوریه و عراق دید که خیل عظیمی از پناهندگان به کشورهای اروپایی پناه بردند و به نوعی کشورهای این قاره سبز را با چالش اجتماعی و امنیتی مواجه کردند. بنابراین اروپا تمام تلاش خود را می کند تا از بروز هر گونه جنگ و ناامنی در خاورمیانه جلوگیری کند. از طرف دیگر آمریکا متحد اقتصادی بزرگی برای اروپا محسوب می شود بنابراین باید بر اساس این وابستگی اقتصادی نظر مساعد آن را جلب کند.
اروپا برای جلوگیری از یک جانبه گرایی ترامپ باید بر مواضع خود در برخی از مسائل مهم جهانی از جمله برنامه هسته ای ایران پافشاری کند تا استقلال سیاست خارجی خود را به آمریکا نشان دهند. با توجه به مواردی که گفته شد این سوال پیش می آید آیا اروپا برای حفظ برجام به هر قیمتی به دنبال معادل سازی است؟
با توجه به نبود کانالهای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن از زمان انقلاب اسلامی تاکنون، اتحادیه اروپا از سال ۲۰۰۳ به این سو، مدیریت دیپلماتیک و میانجی گری چالش هستهای را برعهده گرفت. در دوره ۱۲ ساله مذاکرات هستهای و حتی پس از ارجاع پرونده هستهای ایران در اوایل سال ۲۰۰۶ به شورای امنیت سازمان ملل متحد با وجود تنزل سطح مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا و کاهش چشمگیر مناسبات اقتصادی به واسطه تحریمهای هستهای، مسئله هستهای تنها موضوعی بود که همکاری و ارتباط میان ایران و اروپا بر سر آن به قوت خود باقی ماند.
این اروپاییها بودند که تحول شکلی مذاکرات از مذاکره ایران با تروئیکای اروپایی را به مذاکره با محوریت گروه ۱+۵ رقم زدند و آنها بودند که چین، روسیه و آمریکا را به مسیر دیپلماسی کشاندند. خاویر سولانا و کاترین اشتون نمایندگان عالی سیاست خارجی و امور امنیتی پیشین اتحادیه اروپا و نماینده فعلی آن فدریکا موگرینی به نمایندگی از گروه ۱+۵ سهم به سزایی در حصول توافق هستهای ایفا کردند.
اوج نقشآفرینی و هنر دیپلماتیک اتحادیه اروپا در نزدیک ساختن دیدگاههای به شدت متضاد ایران و آمریکا بود. مسئله هستهای در طول دوره مذاکرات با ابتکاراتی در سه زمینه یعنی ایجاد تمایل به برآورده ساختن خواستههای کلیدی هر یک از طرفهای اصلی (ایران و آمریکا)؛ آمادگی برای نادیده گرفتن اختلافات اساسی میان طرفهای اصلی و در نهایت توانایی تفکیک و غیرسیاسی کردن مسائلی که پیش رو بود (تمرکز روی مسأله هستهای و رها کردن مسائل حقوق بشر و تروریسم)، به توافق ختم شد. نقش میانجی گرایانه و پیش برنده اتحادیه اروپا در هر سه این زمینهها غیرقابل انکار است.
دراین میان می توان دلایل زیر را برای انگیزه اروپا در حفظ برجام برشمرد:
اروپا و هویت خواهی مستقل از آمریکا:کشورهای اروپایی که زمانی مرکز دنیا به شمار میآمدند عملا پس از جنگ جهانی دوم خصوصا از لحاظ اقتصادی و امنیتی به شدت به ایالات متحده وابسته شدند. ایده تشکیل اتحادیه اروپا عملا در راستای افزایش قدرت اروپا و استقلال آن از آمریکا به اجرا درآمد. فکر تشکیل اتحادیه، با یک سیاست خارجی واحد و پول مشترک، اتحاد هرچه بیشتر اروپایی ها را به نمایش می گذاشت. در این میان سعی در اثر گذاری بر سیاست های مختلف جهانی و ایفای نقش بیشتر در صورت عدم حضور آمریکا نشان دهنده این تمایل برای تفکیک هویتی خود از ایالات متحده به شمار میرود. نمونه آن اثر گذاری اتحادیه در مسئله هسته ای ایران از آغاز تا کنون بوده است. در حالیکه حمایت ترامپ از جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا مواضع ضد اتحاد اروپایی وی را به خوبی نشان داد. می توان این مورد را یکی از موارد چالش برانگیز دانست.
بازیابی هویت مستقل در مذاکرات هسته ای : تلاش های زیادی از سوی اروپایی ها در راستای رسیدن به یک توافق در مسئله هسته ای ایران انجام شد. در این مسیر اروپا از ابتدا به عنوان یک هویت مستقل حضور داشت. رسیدن به توافق برجام برای طرفین اهمیت فراوانی داشته است و زمینه ای ایجاد شد تا اروپا هویت مستقل خود را نسبت به آمریکا به نمایش بگذارد. در نتیجه مخالف ترامپ با آن دهن کجی به این دست آورد است.
پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو: ناتو یکی از مهمترین موضوع های مورد اختلاف ترامپ و کشور هایی اروپایی است؛ رئیس جمهور آمریکا اعتقاد دارد پیمان ناتو یک پیمان نظامی است که بعد از جنگ به وجود آمده و دیگر کارایی لازم را ندارد یا به زبان ساده تر ناتو دیگر قدیمی شده است. ترامپ بر این باور است باید ناتو را اصلاح کرد و آمریکا باید حمایت مالی خود را از ناتو کمتر کند. کشور های اروپایی از کاهش سطح همکاری های دفاعی و نظامی امریکا با کشورشان به شدت نگران هستند.
چانه زنی بین المللی بین روسیه و آمریکا: ترامپ به دلیل اشتراک دیدگاه با پوتین در اندیشه های راست افراطی و ملی گرایی ، می تواند زنگ خطر را برای اروپا به صدا درآورد. مضاف بر آنکه روحیه معامله گری ترامپ برای چانه زنی با روس ها در حوزه های مختلف، به شکل مستقیم، منافع اروپا را تحت الشعاع قرار خواهد داد، چرا که پوتین همچنان سودای گردهم آوردن کشورهایی را دارد که زمانی حوزه نفوذ شوروی محسوب می شدند که امروز ناتو با سیاست گسترش به شرق در حال استحاله آنها در خود است.
سیاست مرکانتلیسم در حوزه تجارت : سیاست ترامپ در حمایت از اقتصاد داخلی به جای تجارت با جهان خارج می تواند همکاری های تجاری واشنگتن – اتحادیه را در معرض فروپاشی قرار دهد. این مساله با توجه به نقش جهانی آمریکا در حوزه اقتصاد و وابستگی اتحادیه اروپا به حوزه های مالی آمریکا، ورشکستگی اقتصادی اتحادیه اروپا را به دنبال خواهد داشت.به علاوه اگر سیاست جدید آمریکای ترامپ برمبنای «اول آمریکا» استوار باشد، چرا کشورهای اروپایی برای اجرای سیاست «اول اروپا» وسوسه نشوند؟ پیداست که محوریت تقویت اقتدار و کارآئی اتحادیه اروپا به صورت مطلق، دقیقاً در حکم معارضه و مقابله قدرتهای سیاسی ـ اقتصادی دو سوی آتلانتیک است و قطعاً روند تحولات را به زیان آمریکا به پیش خواهد برد. با این تفاوت که واشنگتن حتی با تکیه بر رفتار تحکمآمیز ترامپ هم نمیتواند مانع تصمیم اتحادیه اروپا در این مقوله شود. چرا که این آمریکا بوده که آغازگر برخورد تهاجمی و غافلگیرانه محسوب میشود.
**تلاش برای مقید کردن واشنگتن
اما پس از انتخابات آمریکا و روی کار آمدن دونالد ترامپ مسیر پیش روی مذاکرات با چالش رو به رو شد و این فرد از آغاز ریاست جمهوری برجام را سندی ناقص و به ضرر منافع آمریکا معرفی کرد. انتظار رئیس جمهور آمریکا این بود که باید سند امضا شده تمام ابعاد توان بازدارندگی ایران را در بر بگیرد. این در حالی است که مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده اند بر اساس مواضع اصولی خود پس از توافق هستهای، هیچ مذاکره دیگری با آمریکاییها نداشته و بنا ندارند آن گونه که مقامات جدید کاخ سفید تمایل دارند بر سر مسئله تمام شده هستهای مجدداً باب مذاکرات را باز کنند. اینجاست که پای اتحادیه اروپا و نقش دیپلماتیک آن، همان گونه که در به ثمر نشاندن مذاکرات هستهای راهگشا و مؤثر بود، یکبار دیگر و این بار در حفظ توافق و دستاوردهای آن به میان میآید.
انگیزه هایی که در حفظ برجام برای اروپا شمرده شد از جمله مواردی است که آنها را برای حفظ برجام به هر قیمتی تشویق می کند تا آمریکا را پای میز مذاکره نگه دارد و مانع از رفتار یک جانبه گرایانه آن شود اما بر اساس دیدگاه صریح و قاطع ایران درباره برجام، قرار نیست این توافق به هر قیمتی حفظ شود.
انتهای پیام/
شیطان بزرگ امریکاست .
مرگ بر امریکا
شیطان بزرگ امریکاست .
درود بر دکتر ظریف .ایران وطن من است.