به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، پایگاه میدلایست مانیتور در گزارشی به مناسبت یکسالگی ریاست جمهوری ترامپ نوشت: دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا متهم به رفتارهای عجیب، نژادپرستانه و احمقانه است. همچنین طی یکسال گذشته سلامت روانی او و دموکراسی آمریکا نیز زیر سوال رفته است.
چگونه مردی بدون تجربه سیاسی، که خشم عمومی را تحریک میکند، وعده تصویب قوانین نژادپرستانه و تبعیضآمیز را میدهد و کل مردم یک قاره (آفریقا) را با عبارات توهین آمیز خطاب میکند، میتواند به عالیترین مقام سیاسی در آمریکا دست یابد؟ آیا روی کار آمدن ترامپ نشانه پایان برتری جهانی آمریکا است؟ این سوالات میتواند مورخان و تحلیلگران را برای دههها مشغول کند.
سیاستهای ناشیانه ترامپ در خاورمیانه علیرغم وعده انتخاباتی وی مبنی بر عدم مداخله در امور سایر کشورها، نه تنها منجر به بروز آشوب و ناآرامی در منطقه شده است، بلکه سیاست قدرت نرم آمریکا در منطقه را برای همیشه دستخوش آسیب کرده است.
ترامپ در ابتدای ورود به کاخ سفید موارد بسیاری را درباره خاورمیانه مدنظر داشت ازجمله: نابودی داعش، پایان دادن به جنگ در سوریه و از سرگیری گفتگوها میان اسرائیل و فلسطین. غیرمتعارفترین رئیس جمهور آمریکا با وعده انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به اورشلیم (قدس)، تلاش برای لغو توافق هستهای ایران و انجام توافق میان اسرائیل و فلسطین که وی آنرا توافق قرن نامید، مسیر پسرفتی را برای خود برگزید.
اولین ماه ریاست جمهوری ترامپ چالش برانگیزترین تنشها را برای ارکان دموکراسی در آمریکا به دنبال داشت. آزادی مذهب در قانون اساسی آمریکا به تثبیت رسیده است ولی با این حال ترامپ این بخش از اصول دموکراتیک را مورد حمله قرار داد. دادگاههای این کشور در مقابل فشارهای رئیس جمهور جدید مقاومت کردند و فرمان مهاجرتی نژادپرستانه وی علیه مسلمانان را رد کردند.
در ماههای ابتدایی، ترامپ فرصتی برای عمل به یکی از وعدههای انتخاباتی خود یافت و آن لغو توافق هستهای با ایران بود. به نظرمی رسد که ترامپ جنگی را آغاز کرد، که نمیتوانست برنده آن باشد. هفت امضاءکننده دیگر توافق هستهای یعنی ایران، اتحادیه اروپا، روسیه، فرانسه، آلمان، چین و انگلیس بر اجرای کامل طرح جامع اقدام مشترک مورد توافق در سال 2015 تاکید دارند. به همین دلیل، علیرغم تهدید به لغو توافق هستهای، ترامپ موفق به این کار نشد.
تاثیر ترامپ در چنین مسائلی حداقل است و این خود دلیل شکست اولیه سیاستهای وی را بیشتر توضیح می دهد.
بدون تردید آشوب و بی ثباتی به عنوان وجه تمایز دکترین ترامپ شناخته میشود. طی یکسال گذشته به خاطر دکترین ترامپ بحران دیپلماتیک در منطقه خاورمیانه بدتر شده است. مایکل وُلف در کتاب "آتش و خشم: درون کاخ سفید ترامپ" این مساله را این طور بیان میکند: چهار بازیگر اصلی در این نمایش حضور دارند: اسرائیل، مصر، عربستان و ایران. سه کشور اول می توانند علیه کشور چهارم متحد شوند. در این کتاب آمده است که از ترامپ خواسته شده است که فرضیات جدیدی را درباره خاورمیانه اتخاذ کند.
مطابق دکترین ترامپ دامنه سه عامل باید کاهش یابد: قدرتهایی که با آنها همکاری میکنیم، قدرتهایی که نمی توانیم با آنها همکاری کنیم و کشورهایی که قدرت کافی ندارند اما می توان نادیده گرفت یا قربانی مقاصد خود کنیم.
جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ نقش تعیین کنندهای در اتخاذ سیاست محاصره قطر و به رسمیت شناختن اورشلیم (قدس) به عنوان پایتخت اسرائیل داشت.
تابستان گذشته ترامپ در اولین سفر خارجی خود به ریاض رفت. به گفته وُلف، وجه مشترک خانواده ترامپ و محمد بن سلمان، ولیعهد جدید عربستان این بود که هر دو گروه به دنبال ایجاد تغییرات فراگیر در کشور خود بودند.
گفته می شود ترامپ درباره سفر خود به عربستان گفته است: سعودیها حضور نظامی جدید را در منطقه تامین مالی میکنند و مراکز فرماندهی جدید را در قطر جایگزین میکنند. همچنین شاهد موفقیت گسترده در مذاکرات فلسطین و اسرائیل خواهیم بود.
ترامپ معتقد است رویکرد وی درباره داعش نسبت به اوباما موفقتر بوده است. اما با وجود خروج نیروهای داعش از خاک عراق، درگیری آمریکا با این نیروها در دیگر مناطق بیشتر شده است.
تصمیم ترامپ برای بمباران یک پایگاه هوایی در ادلب سوریه در ماه آوریل، که 58 کشته و صدها زخمی بر جا گذاشت، نشان دهنده سیاست خارجی متغیر و ناپایدار ترامپ است. تحولات سوریه مطابق خواست آمریکا پیش نرفت. ترامپ به جای پذیرش واقعیت پیش آمده در سوریه، به راهاندازی موشکهای کروز در یک فرودگاه در سوریه اقدام کرد. تلاشهای ترامپ برای نشان دادن قدرت آمریکا در سوریه پس از شکست داعش، شرایط را به طور بالقوه برای این کشور بدتر کرد.
به نظر می رسد ظرف یکسال گذشته ترامپ تمام کارتهای خود را رو کرده است. تلاش ترامپ برای نشان دادن قدرت آمریکا، موضع این کشور را در سطح بینالملل تضعیف کرده است. رای سازمان ملل پس از اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و تهدید به قطع کمک به فلسطین تایید بیشتری بر کاهش نفوذ و قدرت آمریکا در دنیا است.
با توجه به آسیبهای جبرانناپذیر سیاست جدید آمریکا در خاورمیانه، به نظر می رسد سال 2018 شروع سال درگیری مداوم با کاخ سفید باشد. ترامپ که برای ادامه حیات سیاسی خود در داخل آمریکا تلاش میکند، بعید به نظر میرسد که فرصتی برای پرداختن به بحرانهایی که در خاورمیانه ایجاد کرده، داشته باشد. حکومتهای ظالم و مستبدی که برای رسیدن به مقاصد خود مورد حمایت ترامپ هستند، باید بدانند که دوران حکومت ترامپ ممکن است به زودی به پایان برسد.
انتهای پیام