صادرات خط لوله گاز ایران به پاکستان به دلیل سنگ اندازی آمریکا،روند کُندی را طی میکند، موضوعی که با اتخاذ تدابیر مناسب، به فرصتهای سازنده، تبدیل خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اقتصاد و انرژی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، صادرات گاز به کشورهای منطقه از ایران، از ضروریاتی است که با تحقق روند توسعه اقتصادی کشور تسریع می شود.
البته طرح این موضوع به معنای دفاع از خام فروشی نیست و به طور قطع در صورت وارداتِ تجهیزات و محصولات مناسب و استراتژیک، از محل درآمد فروش گاز، تهدیدات موجود در این عرصه به فرصت هایی سازنده تبدیل خواهد شد.
یکی از پروژههای مهم و حائز اهمیت تعریف شده در این ارتباط، به خط لوله گازی میان ایران و پاکستان معطوف میشود که در صورت اجرایی شدن و بهرهبرداری کامل از این پروژه عظیم، به موازات دستاوردهای اقتصادی، شاهد حصول توفیقات بسیاری در بخش های سیاسی و حتی امنیتی نیز خواهیم بود.
در سالیان گذشته، ایالات متحده با سنگ اندازی و دخالت های نابجا، از هیچ تلاشی برای ایجاد بن بست و انسداد در مسیر عملیاتی شدن این پروژه دریغ نکرده است.
در این میان، اظهارنظرهای جنجالی و ساده لوحانه دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، ارتباطات میان کراچی و واشنگتن را تحت الشعاع قرار داده و موجبات کدورت و دلگیری مقامات پاکستانی را فراهم ساخته است.
به نظر می رسد با عنایت به بالا گرفتن لفاظی رئیس جمهور آمریکا علیه پاکستان، استفاده از فرصت ایجاد شده، ضرورتی است که با اتخاذ تدابیر هوشمندانه، بهرهوری هر چه بیشتر ایران از مناسبات میان خود با این همسایه شرقی فراهم می سازد؛ تسهیل و تسریع خواهد کرد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده؛ پروژه خط لوله گاز میان ایران و پاکستان، موسوم به خط لوله صلح، در سال های اخیر راکد مانده است که البته بخش قابل توجهی از این انسداد، به کم کاری دولت پاکستان باز میگردد.
نیاز مبرم پاکستان به انرژی، به خصوص برق و نقش موثرِ تامین گاز مورد نیاز برای تولید برق میتواند، منافع بسیاری را برای کشور ایران به ارمغان بیاورد.
البته بخش قابل توجهی از خط لوله مذکور در خاک ایران اجرایی شده و ریشه اصلی موانع برای استمرار و ادامه این پروژه در خاک پاکستان ، متاثر از ملاحظات سیاسی پاکستان و مسائل سیاسی پشت پرده میان کراچی و واشنگتن است، اما برخی کارشناسان معتقدند با هوشمندی میتوان از فضای ایجاد شده میان مناسبات پاکستان و آمریکا خط لوله مذکور را تا حدود قابل توجهی پیشبُرد.
آنچه که در این عرصه به مدد تحقق اهداف از پیش تعیین شده میآید، به طور قطع اتخاذ تدابیر هوشمندانه در دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی کارآمد مسئولان ذی ربط وزارت امور خارجه، در هدایت این پروژه در مسیر صحیح موثر خواهد بود، که انتظار می رود با تعجیل هر چه بیشتر نسبت به پیگیری و پیشبرد این امر اقدام شود.
در دست گرفتن ابتکار عمل در چنین مواقعی، از ضروریاتی است که در صورت غفلت به فرصت سوزیهای غیر سازنده ای تبدیل خواهد شد.
تجربه رخدادهای گذشته، همچون بحران سیاسی در روابط دیپلماتیک چندین کشور عربی با قطر، باعث شده تا تردیدهایی در خصوص موفقیت ایران در دستیابی به منافع حداکثریِ خود در عرصههای اینچنینی بوجود آید.
اگرچه در ارتباط با بازار قطر،کشور ایران نیز منتفع شد اما با مقایسه تحرک ترک ها در آن مقطع و سرعت عمل آنکارا در بهره گیری حداکثری از شرایط پیش آمده، به این نتیجه می رسیم که کشور ایران به تناسب ظرفیت هایی که از آن برخوردار است، نتوانست به ایفای نقش موثر و کارآمدی نائل شود، تجربه ای که امید است در ارتباط با پاکستان تکرار نشود و با فضای فعلی موجود، انتظار می رود تلاش فزآینده تری برای رفع موانع در مسیرِ خط لوله صلح در دستور کار قرارگیرد.
انتهای پیام/
مرگ بر امریکای خائن