یک متخصص طب سنتی از درمان زخم پای دیابتی با این شیوه درمانی خبر داد.
به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، چهره مبهم طب سنتی باعث شده تا شایعههای زیادی درباره توانایی این نوع از طب برای درمان بسیاری از بیماری وجود دارد البته از سوی دیگر فعالیت انبوهی از افراد غیرمتخصص و غیرپزشک در زمینه طب سنتی هم باعث شده تا مشکلات فراوانی ایجاد شود؛ از بدبینی و اتهام کلاهبرداری به متخصصان طب تا معضلات و آسیبهایی جدی که بیماران از افراد غیرمتخصص و غیرقانونی فعال در این نوع از طب دیدهاند مواردی هستند که چهره واقعی طب سنتی را مخدوش کرده است.
برای بررسی چهره واقعی طب سنتی سراغ سمانه رمضانی گیوی، یکی از پزشکان متخصص طب سنتی رفتیم و درباره مسائل مطرح شده درباره این نوع از طب سوالاتی کردیم که در ادامه میآید.
باشگاه خبرنگاران جوان: روشهای درمانی و داروهای طب سنتی از چه منابعی تجویز میشود؟
رمضانی: سیستم زیرزمینی غیررسمی برای درمان بیماران نیازی به مجوز و آزمایش و غیره ندارد؛ همین که در کتابی چیزی نوشته شده باشد آن را تجویز میکند و در واقع، بررسیهای لازم جهت تائید روشهای درمانی و داروها را انجام نمیدهد.
اما در سیستم جدید و موضوعی که وزارت بهداشت قبول دارد، چون امکان بررسی همهجانبه و کامل تمام داروها و پیشنهادات طب سنتی نیز وجود نداشت راهکار دیگری اتخاذ شد.
درحال حاضر وزارت بهداشت به داروهای طب سنتی به عنوان "فرآورده طب سنتی" مجوز میدهد، گرفتن این مجوز منوط به مستند بودن داروی ارائه شده به کتب معتبر طب سنتی است.
باشگاه خبرنگاران جوان: اینکه بدون انجام بررسیهای کامل به دارو مجوز میدهند، نقطه ضعف محسوب نمیشود؟
رمضانی: البته مواد موجود در دارو به دست کارشناسان بررسی میشود تا حداقل سندی دال بر مضر بودن ماده وجود نداشته باشد، همچنین از متون طب گیاهی غربی که هر گیاهی را آزمایش کرده و جزء به جزء، دوز مواد موجود در آن را به دست آوردهاند، جهت بررسی دارو استفاده میشود.
شاید از دلایل دیگری که باعث شده تا این رویه را درباره داروهای طب سنتی در پیش گیرند، یک نگاه جامع به مقوله طب سنتی است. برای مثال، اکنون انبوه افراد زیرزمینی هستند که وزارت بهداشت هم خیلی با آنها کاری ندارد، شاید علت این کار نیاز مردم باشد؛ یعنی اگر این کار انجام نشود نیاز جامعه در زمینه طب سنتی برطرف نمیشود.
در کل همین روند افتان و خیزان باعث رشد طب سنتی، جذب مردم و جاافتادن فرهنگ طب سنتی میشود، اگر بخواهیم عدهای را در گلخانه پرورش دهیم و هیچ ارتباطی بین پزشک و جامعه نباشد مثل آن است که هیچ کاری انجام ندادهایم، در آموزش پزشکی نوین هم دانشجویان در بیمارستانهای آموزشی با بیمار در ارتباط هستند و به این ترتیب آموزش آنها تکمیل میشود، البته کار وزارت بهداشت توجیه پذیر نیست و اگر جایی باید مداخله کنند و نمیکنند اشتباه است.
اکنون بیش از پزشکان واقعی، کسانی در طب سنتی فعالیت میکنند که پزشک نیستند؛ این افراد توصیههای خرافاتی میکنند؛ شاید اینها برای برخورد اولویت داشته باشند و برای بنده هم جای سوال است که چرا با آنها برخورد نمیشود؟، فعالیتهای غیرقانونی افراد غیرمتخصص به کرات مورد اعتراض اعضای حقیقی طب سنتی قرار گرفته است اما بنده درباره چرایی برخورد نکردن با آنهااطلاعی ندارم.
باشگاه خبرنگاران جوان: چه فرقی میان پزشکان مجوز دار طب سنتی با افراد بدون مجوز است؟
رمضانی: متخصصان طب سنتی دوره تخصصی طب سنتی را به مدت چهار سال درقالب phd در سلامتگاهها و سلامتکدههای طبسنتی میگذرانند که محل آموزش دانشجویان متقاضی تخصص طب سنتی است.
باشگاه خبرنگاران جوان: این سلامتکدهها و سلامتگاهها مشابه بیمارستانهای آموزشی در طب نوین است؟
رمضانی: بله، منتها بخش بستری ندارد؛ مطب شامل دو بخش ویزیت و اعمال یداوی شامل حجامت، زالو، بادکش، فصد و غیره میشود، سیستم آموزشی مانند پزشکی نوین است، یعنی شامل دو قسمت نظری و عملی میشود، افراد بعد از دو سال آزمون جامع میدهند و بعد از آن هم به سراغ پایاننامه میروند، در حین تکمیل پایان نامه هم همچنان در سلامتگاه و سلامتکده حضور پیدا میکنند.
باشگاه خبرنگاران جوان: طب سنتی مدعی است برخی بیماریها که در طب نوین لاعلاج هستند را درمان میکند البته گاهی اوقات ادعاهای عجیبی مطرح میشود که شاید طرح آن از سوی جریانهایی غیرقانونی باشد اما در کل به نام طب سنتی تمام میشود، در مجموع چه مقدار از این ادعاها واقعی است؟
رمضانی: اول باید این را توضیح دهم که علاج شدن یک بیماری مراحل مختلفی دارد؛ بعضی وقتها یک بیماری مثل سرطان را نمیتوانیم کنترل کنیم و بیماری پیشرفت میکند و در نهایت منجر به فوت میشود.
گاهی اوقات نمیتوانیم بیماری را علاج کنیم، اما میتوانیم در همان حد نگهداریم یا آنکه در عین اینکه بیماری پیشرفت میکند، منجر به فوت نشود، بعضی وقتها نمیتوانیم بیماری را علاج کنیم ولی میتوانیم جلوی پیشرفت آن را بگیریم، گاهی نمیتوانیم به طور کامل درمان کنیم، یعنی طب جدید بیماری را درمان میکند ولی بیمار تازمانی که دارو میخورد خوب است اما علاج واقعی، آن است که مثل سرماخوردگی بدون دارو هم بیمار خوب باشد.
این مراتب مختلف درمان بیماریها در طب سنتی نیز وجود دارد البته بنظرم واقعا جنایت است بیماریهایی را که طب سنتی نمیتواند درمان کند، فردی مریض را بیاورد و ببرد و به دروغ بگوید حتما درمانت میکنم.
برای بیماریهایی مثل انواعی از سرطان که هم در طب سنتی هم در طب نوین لاعلاج محسوب می شوند، در هر دو طب درمانهای حمایتی و تسکینی انجام میشود؛ به معنی آنکه علائم بیمار را کاهش دهند و سعی کنند بر طول عمر بیفزایند؛ اینکه گاهی اوقات همکاران طب سنتی به بیمار میگویند برای این نوع بیماریها به ایشان مراجعه کنند هم به همین علت است.
با وجود همه اینها بعضی بیماریها مثل سوریازیس که از دید طب نوین لاعلاج هستند را طب سنتی درمان میکند، در سوریازیس حداکثر کاری که طب نوین میتواند بکند جلوگیری از پیشرفت بیماری، آن هم تحت مصرف داروهای شدید است اما در طب سنتی برای این بیماری درمان وجود دارد.
باشگاه خبرنگاران جوان: منظورتان درمان کامل است؟
رمضانی: بله، درمان کامل البته در کتاب قانون طب سنتی بیماریها حاد یا مزمن هستند و وقتی بیماریها مزمن میشوند، در طب سنتی مستحکم نامیده میشوند که گاهی ممکن است به علت استحکام بیماری، صدمات پایداری که بیماری به بدن زده است علیرغم درمان، از جایی به بعد بهبود نیابند، مثل مسیری که شما می شناسید اما به علت ریزش کوه نمیتوانید طی کنید.
ما مسیر درمان سوریازیس را میشناسیم، مسیر درمان درماتیت سبورئیک را میشناسیم و مثل طب جدید نیست که بگوییم خب حالا برو کورتون مصرف کن تا علائمت بهتر شود؛ دارو را هم که قطع کند، دوباره علائم برگردد؛ به خاطر همین است که میگویم در طب سنتی نکاتی وجود دارد که واقعا بیماران بهرهمند میشوند.
مثال دیگر پای دیابتی است که به بیمار میگویند، بیا قطعش کن، دیگر چارهای نیست اما می شود کارهایی کرد، داروهایی داد.
باشگاه خبرنگاران جوان: البته به همه پاهای دیابتی نمیگویند باید قطع شود
رمضانی: همین پای دیابتی که گانگرن و نکروز(1) شده را میگویند باید قطع شود ولی فرض کنید که یک بخشی هنوز زنده مانده و علیرغم تلاش نمیتوانند برایش در طب نوین کاری انجام دهند؛ در طب سنتی کارهایی میکنیم که در واقع عروق باز میشوند و خونرسانی بیشتر میشود تا اندام از پایینتر قطع شده یا حتی نجات پیدا کند.
از این مثالها مثل کهیرهای پوستی، بیماری میاسنتی گراو، گیلن باره و غیره فراوان است، در ساختار فکری طب جدید اینها به نحوی تعریف میشود که علیرغم انجام روشهای درمانی، نتیجه خوبی نمیگیرد و در ساختار فکری طب جدید پیشنهاد کار دیگری هم در نمیآید.
در طب سنتی کاری نداریم که عملکرد فلان آنزیم چه شده، البته نه اینکه به آزمایشات بیماری کاری نداشته باشیم بلکه در واقع تفسیر دیگری از بیماری میکنیم و با تفسیر جدید بیماری درمانپذیر میشود، حسن کار ما و علت اینکه وزارت بهداشت دانشجویان پزشکی را برای فراگیری طب سنتی انتخاب کرد این بود که دستهای از مشکلات به دلیل آن است که بعضی بیماران اصلا نمیخواهند به طب جدید مراجعه کنند، این افراد تصور میکنند طب سنتی برای همه چیز کافی است و بیماریشان درمان خواهد شد.
علت اینکه پزشکان را برای فراگیری طب سنتی انتخاب کردند این است که وقتی بیمار با سردرد مراجعه میکند حواس پزشک هست که بیماریهای پرچم قرمز را هم بررسی کند و سیر تشخیصی طب جدید را هم انجام میدهد.
یعنی امکان ندارد ما وقتی با یک علامتی مواجه میشویم اول با دید طب جدید به آن نگاه نکنیم؛ وقتی کسی با درد قلبی، سردرد، سرفه یا غیره مراجعه میکند، یعنی چه علامت تهدید کننده حیات باشد چه نباشد، ما حواسمان به تشخیص طب جدید هم هست و اگر لازم باشد درخواست آزمایش میکنیم یا حتی در صورت لزوم بررسی تشخیص تخصصی، بیمار را به متخصص مربوط ارجاع می دهیم برای مثال بیمار یک توده دارد و مشخص نیست توده خوش خیم یا بدخیم است؛ این باید توسط متخصص تشخیص داده شود.
خیلی وقتها بحث بدخیمی نیست، مثلا مشکل آناتومیک است، مفصل بیمار در رفته، البته بحث جا اندازی هم در طب سنتی وجود دارد ولی وقتی من پزشک مهارتاش رو ندارم مداخله نمیکنم مریض را به متخصص ارتوپدی ارجاع میدهم و بعد از اینکه کار طب جدید برایش انجام شد توصیه میکنم فلان ضماد را بگذار که آسیب سریعتر خوب شود.
مهمترین چیزی که هرکسی که در طب سنتی و یا اسلامی کار میکند باید رعایت کند این است که به بیمار ضرر نزند، این جز اصول اولیه پزشکی است.
ضرر زدن شامل انواع مختلفی است وقتی با دادن گل گاو زبان که فکر میکنیم ضرری ندارد وقت بیمار تلف شود این خود ضرر زدن است، مریض به خاطر خوردن گل گاو زبان آنژیوگرافی نمیکند و شب سکته کرده و میمیرد!
خیلی وقتها مدت زیادی از زمان ویزیت ما صرف آگاه کردن بیمار جهت مراجعه به طب جدید میشود، وقتی میبینم بیماری توجیه نیست زالو برایش نمیاندازم، چون کافی است زالو بیندازیم و بعد بیمار هیچ پیگیری دیگری مثلا آنژیوگرافی نکند و خطری جان او را تهدید کند، در این صورت من مسئولیت دارم یعنی باید از لحاظ پزشکی قانونی نیز حواسم به کاری که میکنم باشد چون فردا روز نمیتوانم ثابت کنم از مریض خواهش کردم آنژیوگرافی هم در کنار زالو درمانی انجام دهد و او انجام نداده است؛ پس من پزشک باید مریض را مدیریت کنم.
حال تصور کنید با وجود این مسائل خیلی ظریف کسی پزشک نباشد و تجربه درمان طب جدید را هم نداشته باشد و بخواهد در چنین موضوع مهمی دست ببرد.
گفتوگو از داود عبدالعلی پور
انتهای پیام/
همون کرونا را تشخیس بده
ولا کرونا به دیابت ربط داره..مثله استاد قند...