به گزارش خبرنگارحوزه تئاترگروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «زندانی خیابان دوم» جدیدترین نمایش مه لقا باقری است. بازیگر و کارگردانی جوان که از 18 سالگی پا به دنیای بازیگری گذاشته و طی سالها فعالیت مستمر در این حوزه تا به امروز جوایز متعددی از جمله جایزه بهترین بازیگر زن روسیه و جایزه بهترین بازیگر زن سیوسومین جشنواره تئاتر فجر را از آن خود کرده است.
باقری در جدیدترین اثر خود به سراغ اثری از نیل سایمون، نمایشنامه و فیلمنامه نویس معاصر و مشهور آمریکایی رفته و با یک کمدی تراژدی تا 18 اسفند، هر شب ساعت 20:30 میزبان مخاطبان خود است.
نمایشی از جنس رزومرگیهای ما با موضوعاتی مانند شغل، پول و هویت که در لایههای پنهانی زندگی جریان دارد و در این بین زن و مرد نمایش را با چالشهایی اساسی روبرو کرده است. در این میان واکنش و نوع برخورد مرد و زن در طول نمایش دستمایهای برای خنده و تفکر مخاطب شده است.
در همین رابطه خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با مه لقا باقری کارگردان زندانی خیابان دوم به گفتگو نشسته که در ادامه این گفتگو را می خوانید:
خانم باقری در ابتدا از فعالیتهای کاریتان در این سالها بگویید.
من لیسانس کارگردانیام را از دانشگاه سوره و فوق همان رشته را از دانشگاه تربیت مدرس گرفتهام. برای یک فرصت مطالعاتی در رشته تئاتر به آلمان رفتم و در حال حاضر در رشته بازیگری و کارگردانی فعالیت میکنم. در تمام این سالها حضورم در این عرصه را حفظ کردهام و در حال حاضر فیلم آینه فیلم بغل را هم روی پرده دارم.
از کارگردانی تئاتر برایمان بگویید.
من و همسرم کارمان را از تئاتر شروع کردیم، همسرم از 15 سالگی و من از 18 سالگی به صورت حرفهای تئاتر کار کردهایم و در یک کلام حسابی تئاتر کار کردهایم. منتها کارگردانی مقولهای است که به مراتب از بازیگری سخت تر و مسئولیتش خیلی بالاتر است و من سعی کردم بیشتر وارد فضای بازیگری بشوم.
در انتخاب بازیگرها چه معیاری داشتید؟
تقریبا همه کسانی که انتخاب کردم بچه های حرفهای هستند. کاملا به نقش ها میخوردند، با توجه به اینکه من متن را دراماتورژی کرده بودم و یک چیزهایی را تغییر داده بودم، هر کاراکتر برایم هویت مشخصی داشت. نقشها برایم مهم بود و با وسواس انتخابشان کردم. جدا از بازیگرها طراح صحنه، طراح پوستر و بروشور و طراح نور را هم با دقت انتخاب کردم، کارهایشان دیدم و دنبالشان رفتم.
و چرا زندانی خیابان دوم نیل سایمون را انتخاب کردید؟
به شخصه علاقه زیادی به این متن داشتم و چند سالی بود که به دنبال فرصتی مناسب برای اجرایش بودم. از آنجایی که کار برایم خیلی ارزشمند بود، 8 ماه هیچ کاری را نپذیرفتم تا تمرکزم روی کارگردانی و بازیگری باشد. فرصتی که نشان از بهایی سنگین دارد برای این کار پرداخت کردم. به علاوه اینکه همزمانی این دو کار بسیار مشکل و به نوعی ریسک بود و من این ریسک را پذیرفتم، من معمولا هیچ وقت این کار را با خودم نمی کنم اما بازی در کنار همسرم یکی از علاقههای همیشگیام بود و تمایل داشتم خودم این فرصت را برای خودم ایجاد کنم و این متن به نظرم بهترین گزینه برای این کار بود.
برای نقشها به گزینه دیگری جز خودتان و همسرتان فکر نکردید؟
چرا اتفاقا، خیلی با خودم کلنجار رفتم که بازیگری دیگر را جایگزین کنم؛ اما دیدم که بازی در این کار یکی از آرزوهایم است و با تمام عشق و وجود دلم میخواهد این اتفاق رقم بخورد. در این بین همسرم هم خیلی اصرار داشت که نقش دیگری را بازی کند اما من مقاومت کردم؛ زیرا معتقد بودم که او این نقش را خیلی خوب بازی خواهد کرد و در نهایت این اتفاق افتاد که خدا را شکر از بازخورد تماشاگرها مطمئن شدم که انتخابی درست داشتم.
نمایش نامه شما با متن اصلی چقدر شباهت دارد؟
به عنوان کارگردان متن را دراماتورژی کردم. تا حالا سه تا متن از نیل سایمون بازی کردم، با شیوه کار نویسنده آشنا هستم به علاوه اینکه ترجمههای آقای شهرام زرگر به نظرم روان، خوب و همیشه مورد علاقه من است. اصولا آدمی هستم که اگر متنی را انتخاب کنم که نویسندهاش سرشناس باشد، حتما در موردش پژوهش و مطالعهای گسترده انجام میدهم و به این راحتی کوتاه نمیآیم.
از تمرینات نمایش بگویید، تمرینهای گروه از چه زمانی شروع شد؟
اختلالاتی که در سالن و برنامهریزیها اتفاق افتاد دو ماه کار ما را به تعویق انداخت و زمانمان را کمی طولانی کرد، از تابستان درگیر کار بودیم و تقریبا از مهر تمریناتمان را شروع کردیم، 3 ماه پاییز را فشرده کار کردیم، زمان اجرا هم دی و بهمن بود که به الان موکول شد. در حقیقت یک وقفه کوتاه داشتیم و باز ادامه دادیم.
در ادامه با چه سختی ها و مشکلاتی روبرو شدید؟
مهمترین مشکلی که پیش آمد این بود که ما تمرینهایمان را انجام داده بودیم اما به دلیل تعویق موقتی کار یکی از بازیگرها، از ما جدا شد و مجبور شدیم دوباره گروه را بچینیم. بعد از این موضوع زمانی که در انتظار نوبت برای گرفتن سالن بودم هم به نوع خود سخت بود. من سه سال پیش تصمیم به اجرای این متن گرفتم و بعد از سه سال در ایرانشهر قرعه به نامم افتاد، میخواستم که فاصله تماشاگر با بازیگرها فاصله خیلی کمی باشد و این امکان تنها در سالن ایرانشهر برایم وجود داشت. ایرانشهر ایدهآل من بود و و هیچ سالن دیگری را بری این کار دوست نداشتم. سه سال انتظار برای اینکه سالنی را که ایدهال توست به عنوان کارگردان داشته باشی، سخت است.
از اتفاقات مالی کار در تئاتر برای ما بگویید.
من برای مسائل مالی روی خودمان حساب کردم و در حال حاضر تئاتری ها با مشکلات مالی زیادی مواجه هستند. مشکلی که من هم به نوعی با آن درگیر بودم. ای کاش روزی برسد که تئاتر به عنوان یک عمل فرهنگی که میخواهد فرهنگ بسازد، فقط دنبال این نباشد که فروش کند تا هزینه هایش را دربیاورد. یک عمل فرهنگی احتیاج به بودجه فرهنگی دارد و بودجه فرهنگی را باید از طریق دولت دریافت کرد.
پس با تئاتر خصوصی موافقید؟
تئاتر خصوصی اتفاق بدی نیست اما برای حضورش باید همه چیز در نظر گرفته شود، نمیتوان در مورد چنین موضوعی آنقدر راحت و تنها از یک جنبه صحبت کرد. من یک تاجر نیستم، آمدهام هنر کار کنم، فرهنگ بسازم و انتظار حمایت دارم، سابقه و تحصیلات من کاملا مرتبط با این رشته است پس انتظار حمایت دارم.
دغدغه زندانی خیابان دوم چیست و چه فرهنگ سازی برای مخاطب خودش دارد؟
نیل سایمون نویسنده این نمایشنامه در لحظات و موقعیت های روزمره دغدغههایش را مطرح می کند و من هم سعی کردم همین کار را بکنم، ما مانند آینهای به مخاطب نزدیک شدیم و خواستیم حرفمان را بزنیم. خواستیم مخاطب، خود را مثل آینه در صحنه حس کند و ببیند میتوان چقدر غلو آمیز و خنده دار بود و چقدر خنده سیاهی پشت چنین فضایی وجود دارد. اگر در مواجهه با مشکلات و معضلات زندگی از بیرون رفتار منفعلانه و غیر منطقی خودت را ببینی، موضوع بسیار خنده دار است.
مخاطب به محض روبرو شدن با اولین مشکل لحظهای با خودش بگوید اگر الان من غر بزنم مثل مرد نمایش خواهم شد و این مسیری درست نیست؛ بلکه غلو آمیز است، پس به خودت رجوع کن و سعی کن خودت زندگیت را تغییر دهی، هیچ کسی به غیر از خودت به تو کمک نخواهد کرد. بیاموزیم که در برابر مشکلات و معضلات حتی بزرگ زندگی هیجانات خود را کنترل کنیم تا بتوانیم درست فکر و عمل کنیم. من دلم میخواهد در دنیایی پر از پیچیدگیها، آدمها به سادگیها بیشتر توجه کنند زیرا نبوغ در سادگی است. سادگی رفتار، سادگی کنش و سادگی لحظه.
این اثر تراژدی است که واقعیت آن بیشتر از حد معمول است و همین باعث ایجاد کمدی در اثر میشود. تعریف واقعی کمدی همین است.
به ممیزی هم برخوردید؟
خیر، چون اثر خانوادگی و اجتماعی است، ممیزی در حد خیلی کوچک بود.
و حرف پایانی؟
در بحبوحه دغدغههای این روزها، زندانی خیابان دوم توانسته حال خوبی را به تماشاگرها منتقل کند، هر شب خدارا شکر میکنم که تماشاگر راضی از سالن خارج میشود و بزرگترین دستمزد من این است. از بچههای گروه پشت صحنهام تشکر میکنم، خیلی حرفهای هستند و با تمام وجود کار میکنند.
گفتنی است؛ زندانی خیابان دوم با بازی جواد عزتی، مهلقا باقری، عباس جمشیدی، امیر کاظمی و رویا میر علمی تا 18 اسفند در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
گفتگو از سمیه سلامت
انتهای پیام/