به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کشوری به نام سوریه حدود 5 هزار سال قدمت دارد. سابقه تجاوز به خاک سوریه به دورههای قبل از میلاد مسیح قبل باز میگردد. از سامی ها و بابلی ها تا مصری ها و رومی ها بارها بر خاک این سرزمین تاخته اند. در دوران اسلام این کشور فتح شد و رنگ و بوی دین و مذهب جدیدی به خود گرفت، اما قرن ها بعد در دوران معاصر؛ ناپلئون بناپارت با فتح مصر، شام را از عثمانی گرفت و نام آن را سوریه گذاشت.
میتوان گفت دلیل این حجم از تجاوزات به سوریه، موقعیت استراتژیک این کشور بوده است. متصل بودن سوریه به آب های آزاد مدیترانه، نعمتهای زیادی چون رودخانه ها، فلات، دریاچه ها و کوه ها، شرایط خوبی برای این کشور فراهم آورده که هرکدام از این موارد مزیت خاص خودش را داشته و از لحاظ اقتصاد این کشور را پررونق کرده است. از طرفی سوریه در قلب خاورمیانه قرار دارد که بسیاری از قدرتهای جهانی به منابع نفت و گاز آن طمع دارند.
تاریخ نشان میدهد که تجاوزات به سوریه ختم نشدنی است، چراکه برخی دولت های عربی و غربی با ساختن جنگهای نیابتی در پوشش جنگ داخلی در مناطق مختلف سوریه نظیر حماه، جبله، دمشق، لاذقیه، دیرالزور، تدمر، درعا و حمص از سال 2011 این کشور را دچار ویرانی و ناامنی کرده اند. جالب است که این اتفاقات آمریکایی قبل از سوریه گریبانگیر انقلاب اسلامی نوپای ایران شده بود که بلافاصله بعد از به ثمر نشستن ، جنگهای نیابتی آمریکا در مناطق مختلف کشور به بهانه تجزیه طلبی آغاز شد که با تدابیر امام خمینی (ره) و رهبری معظم انقلاب و حضور و حمایت مردم از انقلاب اسلامی در نطفه خفه شد.
در سال 2011 میلادی بود که پرچمهای سیاه در خاک سوریه برافراشته شد، پرچمهایی که 6 سال قبل از آن تروریستی به نام ابومصعب الزرقاوی اردنی بلند کرده بود. پرچمهای سیاهی که شاید بتوان گفت تلخترین خاطرات را برای مردم جهان رقم زدند. داعش با شروع اعتراضهای داخلی در سوریه به خاک این کشور نفوذ کرد و با حمایتهای لجستیکی و مالی ترکیه، عربستان، آمریکا، اسرائیل و امارات قسمت های شمال شرقی سوریه را با سرعت اشغال کرد. استان الرقه با مرکزیت شهر رقه پایتخت تروریستهای داعش شد. شرایط جوری پیش رفت که حدود نیمی از خاک سوریه به اشغال داعش و دیگر تروریستهای تکفیری مثل جبههالنصره و احرارالشام در آمد.
تروریستهای داعش با فرماندهی ابراهیم عواد ابراهیم علی البدر معروف به ابوبکر البغدادی سرکرده خود خیلی زود قدرت گرفتند. بغدادی همه زندانیان افراطی که کارشناسان بمبگذاری، انفجار و جنگهای نامنظم بودند را به دور خود جمع کرد و شروع به حملات خود و کشتن غیر نظامیان و مردم کرد. دار و دسته بغدادی تکفیریهای دست نشانده دولتهای غربی عربی بودند، دولتهایی که همیشه مدعی مبارزه با تروریست هستند، آن هم از نوع تروریستهای بد!!
تفاوت بزرگی که داعش با سایر گروههای تروریستی داشت این بود که داعش به قلمروگشایی و فتح اراضی فکر میکرد که بسیار خطرناک بود، در حالی که سایر گروههای تروریستی فقط به ایجاد رعب و وحشت و چند عملیات انتحاری اکتفا میکنند.
جمهوری اسلامی ایران که تجربه هشت سال دفاع مقدس آن هم به تنهایی در مقابل ارتش جهانی صدام را داشت، بطوریکه هیچ حمایت کنندهای هم نبود، با درخواست دولت و ارتش سوریه، حضور مستشاری خود در این کشور را برای کمک به مردم آغاز کرد. البته برخی از کشورهای غربی و عربی هم برای کمک آمدند، کمکهایی مثل پرتاب تسلیحات و کمکهای غذایی برای تروریستها با چتر نجات یا بمباران مواضع ارتش سوریه درست زمانی که ارتش این کشور میخواست ضربه آخر را به تروریستها بزند و بسیاری موارد دیگر!
جمهوری اسلامی ایران را می توان به عنوان تنها کشور در خاورمیانه دانست که توانست در 7 سال آشوب داعش با اتخاذ راهبردهای بازدارنده خود را از از شر داعش در امان بدارد. تنها یک بار که داعش که سعی کرده بود خود را به مرزهای خانقین ایران نزدیک کند با پاسخ سخت تهران مواجه شد و با دور شدن از مرزهای ایران خطر مواجهه با کشورمان را تا روزهای پایانی حیات خود نپذیرفت.
جنگ سوریه به دلیل شرایط منطقهای این کشور، جنگ بسیار دشواری بود. تاریخ به یاد دارد که در سال نخست این جنگ نیابتی، دولت سوریه نتوانست به خوبی از خود دفاع کند. البته حضور محور مقاومت در سوریه نتیجه داد و با تلاش های رزمندگان مقاومت و دیگر گروه های مبارزه کننده با تروریسم ورق برگشت و سوریه توانست مرکزیت را از داعشی ها بگیرد. سوریه از لحاظ جغرافیایی در نوک پیکان مبارزه با اسرائیل قرار دارد و تغییر نظام سوریه قطعا به نفع رژیم صهیونیستی بود، اما محور مقاومت این نقشه غربی - عربی - عبری را خنثی کرد.
تکفیریهای داعش تا سال 2014 روزهای خوبی را پشت سر گذاشتند و هر چه خواستند کردند، شهرها و استانهای بزرگ سوریه و عراق یکی پس از دیگری به اشغال آنها در میآمد. رقه، موصل، حلب، دیرالزور، نینوا، کرکوک، تدمر و بسیاری از مناطق دیگر به راحتی و البته با خیانت به اشغال تکفیریها در آمدند، تلخ ترین جنایات در این مناطق به وقوع پیوست که نتیجه آن حدود 350 هزار کشته در این جنگ نیابتی بود. اما وضعیت با همین شرایط باقی نماند و تغییرات عمدهای بوجود آمد. فتوای مرجعیت و بوجود آمدن بسیج های مردمی در عراق و سوریه و البته ورود قدرتمندانه جبهه مقاومت به میدان شرایط را به کلی عوض کرد.
غوطه شرقی به دلیل نزدیکی به پایتخت و سفارت روسیه از مهم ترین نقاط حومه دمشق به حساب میآید. این شهر از سال 2012 در دست معارضان دولت قانونی بشار اسد و تروریستهای ارتش آزاد سوریه قرار داشت، اما هر چه جلوتر رفتیم حلقه فشار و محاصره در غوطه تنگتر شد. غوطه شرقی به دلایل فراهم کردن مواد غذایی و تامین امنیت پایتخت نیز مهم به شمار می آید.
دولت های غربی و عربی نظیر آلمان، فرانسه، آمریکا، امارات و عربستان صعودی مخالف پاکسازی غوطه شرقی توسط ارتش سوریه بوده و هستند، چرا که آن ها معتقدند سوریه به کمک ایران و روسیه مردم این شهر که معترض به دولت اسد هستند را قتل عام می کند، در صورتی حتی خود آنها هم میدانند که این ادعایی بیش نیست و تنها قصد آن ها از برقراری آتش بس و متوقف کردن پاکسازی غوطه شرقی، حمایت از تروریسم بوده تا برای تکفیریها زمان بخرند.
به هر حال 7 سال از ظهور پدیده شومی به نام داعش گذشته است. کابوسی که در روزهای نخست برای منافع اربابان خود کار میکرد، اما امروز همان اربابها نیز در معرض خطرات آن قرار دارند. شاید روزی که اوباما و دوستانش سنگ بنای داعش را گذاشتد آرزوی برآورده شدن نقشههای بسیاری را داشتند، نقشه هایی که طالبان و القاعده 30 سالی هست که به دنبال اجرایی کردن آنها هستند، اما موفقیتی را کسب نکردهاند.
داعش که روزی از شمال تا مرزهای ترکیه، از غرب تا مرزهای سینا و از شرق تا نزدیکیهای بغداد رسیده بود، و عملیاتهای تروریستی بسیاری در نقاط مختلف دنیا مثل سوریه، عراق، لیبی، ترکیه، فرانسه، سوئد، بلژیک، عربستان، الجزایر، تونس، یمن و لبنان انجام میداد، امروز به سمت لیبی و افغانستان گریخته و جز انجام چند عملیات تروریستی پراکنده در نقاط مختلف این دو کشور کاری از پیش نبرده است.
گذشت زمان نشان داد داعشی که آمده بود تا بماند، چطور رفتنی شد، خلافتی که قرار بود ظاهرا از دورترین نقاط در آسیای مرکزی تا آن سوی شمال آفریقا را به عنوان گستره جغرافیایی خود اعلام کند با همگرایی و یکپارچگی نیروهای بسیج مردمی و مقاومت در منطقه، پایان یافت و بار دیگر استراتژی خاورمیانه ناامن غربیها که زیرمجموعهای از طرح معروف خاورمیانه بزرگ آمریکاییها بود، به ورطه شکست و ناکامی افتاد.
انتهای پیام/