به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،ازدواج یکی از نیازهای انسان است که امروزه در میان جوانان کشور ما جذابیت خود را تا حدودی از دست داده و این مهم در کنار برخی مشکلات دیگر از جمله؛ موانع مالی زمینهساز کاهش آمار ازدواج طی دو دههی اخیر شده است.
این افزایش بیسابقه سن ازدواج، مشکلات فراوانی را در جامعه بهوجود آورده است. مشکلاتی همچون؛ افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، ناامیدی، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر، شکاف سنی بین فرزندان و والدین، مشکلات فرزندآوری و ... که چالشهای فراوانی را برای جوانان فراهم آورده است.
عوامل افزایش سن ازدواج
سن ازدواج دختران و پسران یکی از نکات بسیار مهم برای برخورداری از جامعه و نسلی سالم به حساب می آید که در سال های اخیر افزایش سن ازدواج دختران به مراتب بیش از پسران شده است، و این روند مشکلات خاصی را به لحاظ اجتماعی و جمعیت شناختی در آینده به دنبال خواهد داشت که لازم است به آن توجه ویژه شود. از دلایل اصلی افزایش سن ازدواج در میان دختران میتوان به سه اصل اساسی اشاره میکنیم:
عوامل اجتماعی (چشم و همچشمی، افزایش توقعات و ...)
عوامل اقتصادی (افزایش نرخ تورم، مشکلات معیشتی و ...)
عوامل فرهنگی (تغییر سبک زندگی، تهاجم فرهنگی و ...)
زندگی زیر یک سقف درحالی که در واقع هیچ ارتباط رضایتبخشی بین آنها وجود ندارد، تحمل مشکلات را دشوار و ادامه زندگی را دشوارتر می سازد.
رنگ باختن عشق پس از ازدواج
باید توجه داشت که با صرف نظر از دوری جوانان نسبت به موضوع ازدواج، مشکل بزرگتری نیز وجود دارد زیرا برخی از آن دسته افرادی هم که به این وادی قدم گذاشتهاند، با پارهای مشکلات همراه هستند. متاسفانه امروز شاهد بروز و ظهور اختلافات فراوانی بین زوجها هستیم که بسیاری از آنها برگرفته از طرز تفکر متفاوتی است که بر اثر اختلافات سنی ایجاد میشود. برخی از این افراد به آسانی راه آخر را در ابتدا انتخاب کرده و بجای استفاده از روشهای مشاورهای، تن به طلاق داده و زندگی مشترک را به پایان میرسانند. اما برخی دیگر با تحمل یکدیگر و عدم توجه به حل مشکلات زیر یک سقف به زندگی خود ادامه داده و بار مشکلات و اختلافات را افزایش میدهند که به اصطلاح جامعه شناسان این گروه به دستهی طلاقهای عاطفی میپیوندند.
بیشتر بخوانید:رمز موفقیت در ازدواج چیست؟
اولین چیزی که در طلاق عاطفی میان زن و شوهر از بین می رود، جاذبه و اعتماد آنها نسبت به هم است. وقتی یکی از زوجین مملو از نیازهای برآورده نشده در زندگی مشترک باشد، احساس غمگینی و ناامیدی در او شکل می گیرد.
آمار طلاق از سال 55 تا سال 95
طلاق عاطفی را حتی طلاق پنهان نیز می نامند چرا که همسران در محیط های اجتماعی ممکن است خوب و صمیمی به نظر برسند، اما در تنهایی قادر به تحمل یکدیگر نباشند. این سرد شدن ها ممکن است در آغاز یک طرفه باشد، اما اندکی که بگذرد دو طرفه می شود. به مرور زمان زوجین دیگر نه نگران هم می شوند و نه نسبت به یکدیگر عاطفه مثبتی بروز می دهند.
زندگی زیر یک سقف در حالی که در واقع هیچ ارتباط رضایت بخشی بین آن ها وجود ندارد، تحمل مشکلات را دشوار و ادامه زندگی را دشوارتر می سازد. این روند ممکن است حتی سال ها به طول بینجامد و در نهایت به طلاق قانونی منتهی شود.
در این راستا بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان بهزیستی کشور، 47 درصد طلاق های کشور در پنج سال اول زندگی رخ می دهد و طلاق یک زن در سن جوانی به لحاظ اقتصادی توانمندی لازم را به همراه ندارد و این مساله مشکلات فراوانی را بوجود میآورد.
دلایل اصلی بروز طلاق عاطفی
از جمله دلایل بروز طلاقهای عاطفی میتوان به این موارد اشاره کرد که البته در میان دیگر دلایل طلاق، شایعترینها هستند؛ وجود ویژگیهای اخلاقی نامطلوب در زوجین، ازدواج دیرهنگام، عدم اعتماد دو طرفه و در نهایت ضعف مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی در همسران برای رفع مشکلات زندگی.
بیشک اگر آموزشهای لازم در راستای انتخاب درست در کنار مشاورههای فردی افزایش یابد، افراد با دیدی بازتر و نگاهی همه جانبه در مسیر ازدواج قدم برمیدارند و همین روند میتواند از هرگونه اختلافات و مشکلات احتمالی جلوگیری کند.
شاید این نوع از طلاق، آسیبهای اجتماعی بیشتری را نسبت به طلاق ثبتی داشته باشد زیرا در این روند؛ خیانت بیشتر مشهود شده و احتمال روی آوردن زوجین به دیگران برای تامین نیازهای روحی، افزایش مییابد.
افزایش آمار طلاق ثبتی
رواج روز افزون فردگرایی، ادراک نادرست از ازدواج، تغییر معیارهای ازدواج، مشکلات اخلاقی، تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و فقدان سرمایه گذاری عاطفی را می توان از عوامل اصلی افزایش آمار طلاق برشمرد. این روزها وارد هر محفل و مجلسی، اعم از خانوادگی، فامیلی و اجتماعی که می شویم سخن از آمار طلاق، متارکه و جدایی زن و شوهرهای جوانی به میان می آید که چند سالی بیشتر از شروع زندگی مشترک آنان سپری نشده است و این مهم نشاندهندهی اوضاعی است که تدریجا بحرانی شده و آثار حاصل از آن بنیانهای خانواده را به لرزه درآورده است. برخی علت این روند را در مشکلات شخصی، درآمد کم، بیکاری و اشتغال در مشاغل نامرتبط و ... میدانند.
کلام آخر
شاید از دید برخی اقشار جامعه فرق چندانی بین طلاق عاطفی و طلاق ثبتی نباشد اما باید متذکر شده که در بسیاری موارد؛ طلاق عاطفی منجر به طلاق ثبتی شده و در واقع آسیب هر دو به یک میزان است. پس باید برای عدم بروز هر گونه مشکلی بین زوجین چارهای اندیشیده شود. بیشک اگر آموزشهای لازم در راستای انتخاب درست در کنار مشاورههای فردی افزایش یابد، افراد با دیدی بازتر و نگاهی همه جانبه در مسیر ازدواج قدم برمیدارند و همین روند میتواند از هرگونه اختلافات و مشکلات احتمالی جلوگیری کند.
گردآوری:تبیان
انتهای پیام/