به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ دونالد ترامپ روز سهشنبه (۲۲ اسفند ۹۶) با انتشار پیامی در صفحه توئیتر خود، رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا را از سِمت خود برکنار و «مایک پامپِیو» رئیس سیآیای را جایگزین او کرد. وی همچنین «جینا هَسپِل» معاون پامپیو را به عنوان رئیس جدید سیآیای منصوب کرد. پامپیو و هسپل به زودی برای تأیید صلاحیت به کنگره خواهند رفت. پامپیو به اتخاذ مواضع ضدایرانی و مخالفت با برجام و هسپل نیز به خاطر ریاستش بر برنامه شکنجه سیآیای در تایلند شهرت دارند.
خبرنگار سرویس جهان مشرق درباره انتصابهای جدید در دولت ترامپ با «استیون لندمن» کارشناس مسائل آمریکا و بینالملل و برنده جایزه «پروژه سانسورشده» (از جوایز مهم در حوزه رسانههای جایگزین) در سال ۲۰۰۸ گفتوگو کرده است.
لندمن اخیراً گزارشی در همینباره را منتشر کرده و تغییرات اخیر در دولت ترامپ را بررسی نموده است. آنچه در ادامه میآید، متن مصاحبه مشرق با این کارشناس آمریکایی است.
آیا اخراج تیلرسون غیرمنتظره بود یا قابلپیشبینی؟ آیا تیلرسون واقعاً از طریق توئیتر خبر اخراج شدنش را دریافت کرد؟
من معتقدم اتفاقی که افتاد، در واقع نتیجه یک تصمیم دوجانبه بود. با این وجود، اخراج تیلرسون به شیوهای بسیار غیررسمی انجام شد. چه کسی یک نفر دیگر را از طریق توئیتر اخراج میکند! البته تیلرسون خارج از آمریکا بود، اما حتی اگر در کره مریخ هم بود، قطعاً کاخ سفید و هر کس دیگری در واشینگتن راه ارتباطی با هر کسی را در هر نقطهای از جهان دارند. من تصور میکنم باید این مسئله از طریق تلفن مورد بحث قرار میگرفت و بعد رسماً اعلام میشد. تا جایی که من میدانم، تیلرسون به دیگران گفته بود که در توئیتر حساب کاربری ندارد. ظاهراً یک نفر دیگر به او گفته است که خبر اخراج او در توئیتر منتشر شده است و این، روش بسیار وحشتناکی برای فهمیدن خبر اخراج شدنتان است.
دلیل یا دلایل اخراج تیلرسون چه بود؟ ترامپ میگوید درباره توافق هستهای با ایران با تیلرسون اختلافنظر داشته است. برخی دیگر میگویند موضع تیلرسون درباره دست داشتن روسیه در ترور یک جاسوس در انگلیس موجب اخراج او شده است. اگر هم از مایکل وولف بپرسید، میگوید انتشار کتاب او و اشارهاش به اینکه تیلرسون ترامپ را یک «حرامزاده احمق» دانسته بود، موجب شده تا وی از وزارت خارجه کنار گذاشته شود. دلایل اصلی اخراج تیلرسون چه بود؟
من معتقدم که تیلرسون خودش هم میخواست که از وزارت خارجه کنارهگیری کند. من حتی تعجب میکنم که چرا این اتفاق زودتر از اینها نیفتاد. من ماهها قبل درباره این موضوع مطلب نوشتم که تیلرسون درباره شیوه مدیریت امور در دولت ترامپ رضایت نداشت. در واقع تیلرسون بالاترین مقام دیپلماتیک دولت ترامپ نبود، بلکه چهار نفر از ژنرالهای کاخ سفید، یعنی «هربرت مکمستر» (مشاور امنیت ملی ترامپ)، «جیمز متیس» (وزیر دفاع دولت ترامپ)، «جان کلی» (رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید) و «جوزف دانفورد» (رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا) بودند که سیاستهای ژئوپلتیک کاخ سفید را تعیین میکردند.
«مایک پمپئو» (پامپیو) رئیس کنونی سیا و نامزد ترامپ برای وزارت خارجه
باید در نظر داشته باشیم که تیلرسون رئیس یک کمپانی بزرگ مانند اکسانموبیل بود و همه تصمیمات این کمپانی را اتخاذ میکرد. این در حالی بود که در دولت ترامپ هیچ قدرت تصمیمگیریای برای او قائل نبودند. من فکر میکنم این مسئله به شدت او را آزار میداد و خودش دلش میخواست وزارت خارجه را ترک کند. در عین حال، تیلرسون سابقه شغلی بسیار طولانیای دارد و توانسته به بالاترین پتانسیل در حیطه کاری خود برسد و نمیخواست خیلی زود سِمتش به عنوان وزیر خارجه آمریکا را کنار بگذارد.
من مطمئنم که به او گفته بودند که تغییر افراد در دولتهای مختلف در کاخ سفید معمولاً در انتهای یک دوره اتفاق میافتد. در غیر این صورت، تغییر پس از دو یا سه سال هم بیشتر قابلقبول است. اما تغییر یک نفر در موقعیتی مانند موقعیت تیلرسون پس از تنها ۱۲ ماه، بسیار به ندرت اتفاق میافتد. باز هم میگویم: تیلرسون قطعاً دلش میخواسته که سِمتش را ترک کند، اما مسلماً دلش نمیخواست این اتفاق به این شکل رخ بدهد. با این حال، باز هم فکر میکنم از اینکه ارتباطش با دولت ترامپ قطع و تمام شده است، یک نفس راحت کشیده است.
تیلرسون در تجارت بسیار موفق بود، اما آیا در سِمتش به عنوان وزیر خارجه آمریکا هم این موفقیتها را تکرار کرده بود؟ برخی میگویند تصمیم ترامپ به کنار گذاشتن تیلرسون، اتفاقاً تصمیم درستی بوده است، چون تیلرسون پیشزمینه و تجربه سیاسی کافی برای وزارت خارجه را نداشت و الفبای دیپلماسی را بلد نبود.
تصمیم ترامپ تصمیم بسیار اشتباهی بود. من هم میدانم که تیلرسون هیچ پیشزمینه دیپلماتیکی نداشت، اما «مایک پمپئو» هم هیچ پیشزمینه دیپلماتیکی ندارد. پامپیو عضو کنگره آمریکا بوده و است بنابراین پیشزمینه سیاسی دارد، اما هیچ پیشزمینه دیپلماتیکی ندارد. معمولاً افرادی را در چنین سِمتهایی میگذارند که درباره دیپلماسی کمی بدانند. باید فردی را در این سمت بگذارید که بتواند با همتایان خودش در کشورهای دیگر تعامل کند؛ با افرادی مانند سرگئی لاوروف که از نظر دیپلماتیک بسیار باتجربه است. تیلرسون میتوانست با اینگونه افراد صحبت کند، اما فکر نمیکنم پمپئو بتواند با این افراد تعامل داشته باشد.
آنچه درباره این تغییر من را بسیار نگران میکند، این است که تیلرسون آنگونه که بعضی از افراد در دولت ترامپ، از جمله همین پمپئو، تندرو هستند، در سیاستهای ژئوپلتیک خود جنگطلب نبود. این افراد محافظهکاران تندرویی هستند که عاشق جنگ هستند. از طرف دیگر، میدانیم که ایران هم در واشینگتن به شدت هدف سیاهنمایی است. من قبلاً مفصلاً درباره اظهارات خصمانه و ستیزهجویانهای توضیح دادهام که این افراد، و در رأس آنها پمپئو، درباره ایران و توافق هستهای با این کشور مطرح کردهاند.
قطعاً پمپئو در واشینگتن از ایران حمایت نخواهد کرد [و مقابل سیاستهای ضدایرانی و ضدبرجامی ترامپ نخواهد ایستاد]. اگر ترامپ به دنبال انگیزه و ابزار خارج شدن از توافق هستهای با ایران باشد، که این سناریو بعد از انتخاب پمپئو کاملاً محتمل است، مسلماً انتصاب پمپئو به عنوان وزیر خارجه، گامی در همین مسیر بوده است.
همانطور که شما هم گفتید، پمپئو به شدت ضدایرانی است و مانند ترامپ، از توافق هستهای با تهران هم متنفر است. انتخاب او به عنوان وزیر خارجه و جایگزین تیلرسون چه تأثیری میتواند در سیاستهای آمریکا علیه ایران و علیه برجام داشته باشد؟
قطعاً ترامپ و تیلرسون در برخی موارد با هم اتفاقنظر داشتند و در موارد دیگری هم با هم اختلاف داشتند. با این وجود، توافق هستهای با ایران یکی از مواردی نبود که این دو آنقدرها درباره آن با هم نظرات متفاوتی داشته باشند. در عین حال، باید بدانید که تیلرسون به عنوان رئیس یک کمپانی عظیم و یک تاجر، هیچگاه یک فرد گوشهگیر یا کنارهگیر نبوده است، بلکه هرچه را که در ذهن دارد صراحتاً بیان میکند. قطعاً او در مقابل ترامپ هم نظراتش را رُک و راست اظهار کرده و احتمالاً در همین موارد، برخوردهای شخصی میان این دو رئیس وجود آمده است.
همه ما میدانیم که تیلرسون نمیخواست آمریکا توافق هستهای با ایران را کنار بگذارد، در حالی که ترامپ، یا میخواست این توافق را اساساً تغییر بدهد یا به کلی آن را رها کند. از طرف دیگر، پمپئو به شدت ضدایرانی و مخالف توافق هستهای است و بنابراین او و ترامپ در اینباره با هم اتفاقنظر کامل دارند. ایران یکی از موضوعات بزرگ پیش روی ترامپ است و وی اکنون یک متحد در اینباره دارد، متحدی که تیلرسون به هیچ وجه نبود. خود ترامپ هم صراحتاً این مسئله را بیان کرد و در اظهاراتش درباره اخراج تیلرسون گفت که ایران یکی از موضوعات مورد اختلاف میان او و تیلرسون بوده است.
«جینا هسپل» معاون مدیر سیآیای، رئیس برنامه شکنجه این آژانس در تایلند و نامزد ترامپ برای ریاست سازمان جاسوسی آمریکا
«جینا هسپل» نامزد جدید ریاست سیا سابقه حضور در برنامه شکنجه این آژانس و تلاش برای مخفیکاری در اینباره را داشته است. لطفاً درباره پیشزمینه او هم کمی توضیح بدهید.
هسپل بخش عمده حضورش در سیا را به صورت مخفیانه سپری کرد و بنابراین افراد اندکی هستند که درباره او اطلاعات زیادی داشته باشند. وقتی وی در تایلند برای سیآیای کار میکرد، مدیریت یک برنامه شکنجه را به عهده داشت. من برای توصیف او از این عبارت استفاده میکنم: «فرمانده کل شکنجه، اکنون مدیر جدید سیآیای.» البته صلاحیت هسپل (هاسپل) باید به تأیید کنگره برسد، اما این روند صرفاً یک روند فرمالیته است، همانطور که تأیید صلاحیت پمپئو به عنوان وزیر خارجه هم بدون بررسی کافی خواهد بود.
هسپل شخصیت بسیار کثیفی است. احتمال دارد که در کنگره مورد پرسش و انتقاد قرار بگیرد، اما نهایتاً تأیید خواهد شد. این افراد بلدند که چگونه صرفنظر از اینکه چه سؤالی از آنها پرسیده میشود، بالأخره جوابی دست و پا بکنند. از طرف دیگر، کنگره هم اهمیتی به مسائلی نظیر برنامه شکنجه سیآیای نمیدهد. همین کنگره در زمان دولتهای بوش و اوباما هیچ اقدامی برای متوقف کردن برنامههای شکنجه انجام نداد. این برنامهها هنوز هم ادامه دارند. من نمیدانم این برنامهها الآن چهقدر گسترده هستند، اما آمریکا شبکهای از زندانهای خارجی دارد که من نام آنها را زندانهای شکنجه میگذارم.
من چند سال پیش مقالهای نوشتم و در آن فهرست کشورهایی مانند افغانستان را آوردم که آمریکا در آنها زندان اداره میکند. تا جایی که یادم میآید حدود ۳۰ کشور را آنجا فهرست کردم. اینکه امروز این تعداد، چهقدر است، نمیدانم، اما مطمئن هستم که این زندانها رها نشدهاند. ترامپ هم برنامه گسترش این زندانها را دارد، نه بستن آنها را. بر همین اساس، من فکر نمیکنم هسپل مشکل خاصی برای تأیید صلاحیت در کنگره داشته باشد.
این در حالی است که هسپل مسئول برنامه شکنجه و حامی شکنجه افراد است، هرچند این کار را شکنجه نمینامد، بلکه نام آن را «بازجویی پیشرفته» میگذارد: آویزان کردن افراد از دیوار، غرق مصنوعی و انواع دیگر شکنجه. بازجویان سیآیای زندانیان را تا آستانه مرگ شکنجه میکردند و سپس آنها را احیا میکردند. میتوانید تصور کنید که چه دردی به این افراد تحمیل میکردهاند تا آنها را به نقطه مرگ برسانند. هسپل مسئول اینگونه اقدامات بوده است.
منبع:مشرق
انتهای پیام/