حمیدرضا مدقق گفت: گزارش مرکز مطالعات استراتژیک درباره سینمای ایران قابل تامل است اما به شکل فعلی قابل استناد نیست.

واکنش یک منتقد سینما به انتشار گزارش مرکز مطالعات استراتژیک درباره سینمای ایرانبه گزارش خبرنگار  حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  حمیدرضا مدقق منتقد سینما و مدرس علوم ارتباطات گفت: برای آنکه یک پژوهش قابل استناد باشد، باید هم یافته های آن برآمده از یک روش دقیق علمی باشد و هم در یک قالب و چارچوب علمی معین منتشر شود. انتشار پژوهش های علمی به ویژه در حوزه علوم انسانی و هنر شکل یکسان و ثابتی دارد و در انتشار پژوهش هایی از این دست، بیان چکیده پژوهش، داشتن عنوان دقیق، طرح مساله، بیان پرسش‌های پژوهش، داشتن چارچوب نظری، بیان روش پژوهش به شکل دقیق و مشخص، ارائه یافته های پژوهش و نتیجه گیری ضروری است.

وی درباره گزارش مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری درباره سینمای ایران اظهار داشت: از آن جا که شمار پژوهش های سینمایی ما چندان زیاد نیست، من به شخصه از این که در زمینه سینمای ایران پژوهشی صورت بگیرد استقبال می‌کنم و این که نهادی مهم و پرسابقه مانند مرکز بررسی‌های استراتژیک که بهره مند از پشتوانه های علمی است به این موضوع ورود کرده، جای تقدیر دارد. اما نباید از یاد برد که هر کار پژوهشی به صرف داشتن عنوان «پژوهش» نمی تواند مورد قبول قرار بگیرد.

وی افزود: بنیان پژوهش، روش‌مندی آن است، یعنی پژوهش باید مبتنی بر یک روش علمی صورت بگیرد و یافته های آن را فقط پس از آن که مطمئن شدیم انجام پژوهش مبتنی بر روشی علمی بوده، می توانیم بپذیریم. از همین روست که یافته های هر پژوهش جدید، همیشه و بی هیچ استثنایی پس از بیان روش تحقیق آن منتشر می شود تا سایر پژوهشگران و دیگر علاقمندان مطمئن شوند که یافته های پژوهش مذکور قابل اعتماد و قابل اتکاست. بنابراین طبعا انتشار یافته های پژوهشی که «چارچوب نظری» و «روش پژوهش» آن بیان نمی شود، کاری علمی نیست و مطلب مذکور در بهترین حالت خود، «مقاله ای ژورنالیستی» محسوب می شود و نه یک «مقاله علمی- پژوهشی».

این منتقد گفت: از همین رو، براساس متنی که مرکز بررسی‌های استراتژیک منتشر کرده نمی‌توانیم نظر قطعی درباره قابل استناد بودن یافته های این پژوهش بدهیم چرا که متن مذکور هیچ اطلاعی درباره روش پژوهش در اختیار ما قرار نمی‌دهد تا مبتنی بر آن درباره «قابلیت اعتماد» یافته های ارائه شده قضاوت کنیم. ضمن آن که اساسا خیلی بهتر است که نتایج پژوهش‌های علمی نه در قالب یک «گزارش» خلاصه شده و سوء تفاهم برانگیز ، که به همان شیوه مورد قبول و مورد وثوقِ همه مجامع علمی داخلی و خارجی، یعنی در چارچوب یک «مقاله علمی- پژوهشی» منتشر شود.

وی اضافه کرد: از سوی دیگر ارائه یافته ها در قالب یک گزارش خلاصه شده ، منجر به مجموعه ای از کلی‌گویی‌ها نیز شده است. به عنوان مثال عبارت ها و مقوله هایی مانند «توصیف مناسک و نمادهای دینی»، «اغتشاش ارزشی» ، «عقلانیت» و نظایر آن که در پژوهش مذکور بررسی شده اند، نیاز به تعریف دقیق و جامع علمی دارند، اما در گزارش مذکور این موضوع لحاظ نشده است.

مدقق افزود: حتی با فرض این که بپذیریم این پژوهش از منظر علمی، به شکلی کاملا روش‌مند هم انجام گرفته، نباید از یاد ببریم که نتایج «پژوهش‌های کیفی» فقط و فقط در حد نمونه یا جامعه آماری مورد بررسی خود قابل قبول است و قابلیت تعمیم بیش از آن ندارد. یعنی حتی با فرض پذیرفتن یافته های این پژوهش نیز نتایج مذکور فقط درباره 22 فیلم داستانی حاضر در جشنواره سی‌و ششم فیلم فجر صادق است و تعمیم دادن آن به کلیت سینمای ایران به لحاظ علمی قابل قبول نیست. از این رو عنوان این گزارش از «ایران در سینمای ایران» باید به «ایران در 22 فیلم جشنواره سی و ششم فیلم فجر» تغییر پیدا کند.

این مدرس علوم ارتباطات تصریح کرد: از آن جا که به نظر می رسد پژوهش مذکور به شیوه «تحلیل ساختاری متن» انجام گرفته ، بهتر بود که نویسنده یا نویسندگان گزارش به محدودیت های ذاتی این نوع پژوهش ها نیز اشاره می کردند. تحلیل ساختاری متن همان طور که از نامش برمی آید از بین سه سطح مخاطب، صنعت و متن فقط به سطح متن می پردازد و از این رو بر اساس یافته های آن نمی توان درباره این که فیلم های مذکور چگونه توسط مخاطبان دریافت می شوند، ابراز نظر کرد. به بیان دیگر حتی با فرض روشمند بودن این پژوهش نیز هرگز نمی توان ادعا کرد که مخاطبان فیلم های جشنواره، به همان تصویری از ایران در فیلم ها دست یافته اند که این پژوهش مدعی آن است.

 

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.