به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بسیاری از مبتلایان به این بیماری تصور میکنند هرگونه تماس اتفاقی یا قرارگیری در معرض آلودگیها منجر به آلودگی کامل و آسیب جدی میشود. بیماری که بهموجب این طرز تفکر دائما نگران حفظ خود از آلودگیهاست، به نظافت و شستشوی افراطی روی میآورد، اما باز هم بهسختی احساس تمیزی میکند. وسواس شستشو معمولا به دو شکلِ تردید در مورد تمیزی و تحملناپذیری این تردید ظاهر میشود.
قبل از هر چیز باید بگوییم که این روش حتما باید با نظارت روانشناس انجام شود و نمیتوانید خودتان به تنهایی از این روش بهره بگیرید. این روش درمانی از دل یک سنت نظریِ پرمایه در روانشناسی موسوم به شناخت رفتار درمانی اقتباس شده است. درمانگران میتوانند این روش را که بر پنج مرحله استوار است، چرخهوار تکرار کنند تا وسواس بیمار بهتدریج برطرف شود.
طبقهبندی ترسها: بیمار ابتدا باید به کمک درمانگر آلودگیهایی را که هراسانگیز میپندارد، بر اساس شدت ترس از شدیدترین به ضعیفترین فهرست کند. برای مثال شاید یک فرد مبتلا به وسواس شستشو بتواند دستمالی را که روی زمین افتاده علیرغم کثیفی تحمل کند، اما نتواند به کف زمین در صورتیکه حسابی برق نیفتاده باشد مستقیما دست بزند. دستگیرهی در، نشیمنگاه توالت فرنگی و دستگیرهی داخل واگن مترو از جملهی دیگر مواردی هستند که میتوانند در این فهرست جای بگیرند.
خودنظارتی: ثبت تعداد دفعات شستشوی دستها در مبتلایان به وسواس شستشو در بهبود علائم بیماری مؤثر است. خودنظارتی در مراحل بعدی درمان، بهویژه زمانی که مرحلهی مواجههسازی و جلوگیری از پاسخ (پاسخ=شستشو) آغاز میشود، در پیگیری میزان موفقیت بیمار در انجام تمرینات رفتاری کاربرد دارد. فرد میتواند از طریق خودنظارتی به میزان بهبود علائم وسواس در طول دورهی درمان پی ببرد؛ بنابراین وقتی بیمار پیشرفت هفتگی خود را به اتفاق درمانگر بررسی میکند، راحتتر و دقیقتر میتواند به خاطر بیاورد که پیشرفت این هفتهی او چگونه و تحت چه شرایطی حاصل شده است. برای مثال فرد ممکن است در سه روز نخست آغاز تمرینات خیلی خوب عمل کند، اما چند روز قبل از ملاقات بعدی با درمانگر در اجرای تمرینات و کنترل رفتارهای وسواسگونهی خود دچار مشکل شود. این بیمار اگر طرز رفتار خود را با جدیت پیگیری و ثبت نکند، ممکن است خودش یا حتی درمانگر را به این اشتباه بیندازد که هیچ پیشرفتی از جلسهی قبل نداشته است، حال آنکه اگر فرمهای خودنظارتی را بهدقت پر کند معلوم میشود که پیشرفت داشته و فقط میزان پیشرفت او در مقایسه با روزهای نخست اندکی متغیر بوده است.
مواجههسازی و جلوگیری از پاسخ: در این مرحله درمانگر باید بیمار را با هریک از موارد فهرست بالا مواجه کند (درمانگر باید از آخرین مورد فهرست که کمترین ترس را در بیمار ایجاد میکند شروع کند)، اما فرد نباید پس از مواجهه با آلودگی دست به شستشوی وسواسگونه بزند. مواجههسازی از افکار وسواسگونهی بیمار در مورد کثیفی یا تمیزی جلوگیری میکند و علائم بیماری را سریعتر رو به بهبود میبرد. مزیت دیگر مواجههسازی جلوگیری از «اثر تقابل» است. البته این مرحله برای افرادی که شدیدا به پرهیز از آلودگیها اصرار دارند رنجآورتر است.
مواجههسازی مجدد: بیمار پس از شستن دستها (قطعا شستن غیر وسواسگونهی دستها بهعلت ضرورت رعایت بهداشت هیچ ممانعتی ندارد) باید مجددا در معرض آلودگی قرار بگیرد. گاهی بیماران از مواجههی مجدد با آلودگی مقاومت میکنند، اما این استراتژی روند درمان را سرعت میبخشد. هدف از تکرار مواجهه این است که بیمار بپذیرد پرهیز از آلودگی اجتنابناپذیر است و همیشه نمیتواند کاملا تمیز باشد. درمان تردید بیمار در مورد تمیزی هدف دیگر مواجههسازی مجدد است، یعنی درمانگر با تکرار مواجهه به فرد القا میکند که میتواند علیرغم آلوده شدن هنوز احساس تمیزی کند.
مسائل قراردادی: روند درمان وسواس شستشو و جلو بردن مواجههسازی بیمار با تکتک مواردی که در مرحلهی آغازین فهرست شدهاند مانند یک توافق قراردادی است، حال آنکه فرد در زندگی روزمره به احتمال زیاد با آلودگیهای هراسانگیز دیگری نیز مواجه خواهد شد که شاید در این فهرست نباشند. بیمار میتواند پس از مواجهه با مواردی که در فهرست نیستند عمل شستشو را انجام بدهد، اما فورا باید خود را با یکی از مواردی که جزء فهرست است مواجه کند. برای مثال شاید بیمار و درمانگر توافق کرده باشند که فرد فعلا به دستگیرهی در دست بزند و سعی کند از آلودگی دستگیرهی در نترسد، اما تا اطلاع ثانوی دستگیرهی در سرویس بهداشتی شامل این توافق نیست. حال اگر بیمار احیانا به دستگیرهی در سرویس بهداشتی دست زد، توصیه میشود فورا پس از شستن دستها به دستگیرهی در جای دیگری غیر از سرویس بهداشتی دست بزند.
منبع:میزان
انتهای پیام/