به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در حالیکه به نظر میآید افسردگی خفیف مشکل جدی نیست اما تغییر در خلق و خو میتواند تشدید شود و اغلب تشخیص صحیح آن برای درمان افسردگی در مراحل اولیه حائز اهمیت است.
تغییرات قابل توجه در خلق و خو و رفتار میتواند نشان دهنده افسردگی خفیف باشد و همچنین میتواند حساسیتهای فیزیکی را هم افزایش دهد.
از جمله علائم شایع آن میتوان به مواردی چون تندخویی، افکار منفی، احساس غیرمعمول خستگی، احساس ناامیدی، احساس غمگین بودن، عدم تمرکز، احساس بی انگیزه بودن، تمایل به تنها بودن و داشتن بدندردهای بیدلیل اشاره کرد.
تغییرات رفتاری نیز میتواند نشان دهنده افسردگی باشد. الگوی خواب تغییر میکند و اشتهای فرد افزایش یافته یا کم میشود. همچنین مبتلایان به افسردگی خفیف ممکن است به مصرف مواد مخدر رو آورند.
بیشتربخوانید : چرا آمار خودکشی در بهار بالا است؟
مراجعه به پزشک اغلب روش خوبی برای شروع مقابله با افسردگی است. پزشک میتواند ارزیابی کند کهیا افسردگی عامل بروز این علائم بوده و شدت بیماری را نیز تشخیص دهد. همچنین چندین تست آنلاین طراحی شده که قادر به تشخیص علائم افسردگی هستند. یکی از آنها پرسشنامه PHQ-۹ است که در سال ۱۹۹۹ طراحی شده است. این تست شامل ۹ پرسش است که پزشکان در بسیاری از کشورها برای تشخیص و نوع افسردگی آنها را از بیمار خود میپرسند.
اغلب افسردگی خفیف با اعمال تغییرات کوچکی در سبک زندگی قابل درمان است. این راهکارها شامل تغییر در الگوی خواب و رژیم غذایی یا بهبود توازن بین کار و زندگی روزمره است.
طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت (WHO) در سال ۲۰۱۷ افسردگی علت اصلی بیماری و از کار افتادگی در سراسر جهان بوده است. همچنین افسردگی میتواند طیف وسیعی داشته باشد چرا که یک عامل منحصر در بروز آن نقش ندارد.
زنان بیش از مردان احتمال دارد دچار افسردگی شوند. نظرات متفاوتی در این مورد مطرح شده که از آن جمله میتوان به بلوغ، بارداری و قاعدگی اشاره کرد.
- افرادی که دچار ورشکستگی اقتصادی شدهاند
- افرادی که به بیماریهای جسمی و مزمن مبتلا هستند
- در کودکانی که والدین مبتلا به افسردگی دارند
- در افراد مبتلا به دیگر انواع بیماریهای روانی همچون اضطراب
همچنین بسیاری از داروها میتوانند موجب بروز افسردگی شوند.
1- تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
• کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می باشد. به طور خلاصه یعنی اینکه حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه اینکه تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید.
• خستگی: افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت شما را سر حال نمی آورد و حتی صبح ها پس از بدار شدن از خواب هم احساس خستگی می کنید. خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه های خستگی است.
• سستی و رخوت: کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی حال و خواب آلوده باشد. یا در حالت متداول تر ممکن است ساعت ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند، نه اینکه به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
• کاهش فعالیت: این مورد ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آنکه مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این امر ممکن است از علائم افسردگی باشد.
• بی خوابی یا پرخوابی: درازکشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن یا فکرهای مختلف کردن، پرخوابی برعکس بی خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن.
• ازدست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش و شادی آور: مثلا شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستان تان بسیار لذت می بردید و حال، دعوت آنها را رد می کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله اش را ندارید.
• کناره گیری اجتماعی
2- تغییرات فیزیکی
هرکس که فکر می کند افسردگی فقط با مغز افراد سر و کار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده یا از آن چیز زیادی نمی داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان ها اثر می گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می گذارد. برخی از آنها را در بخش 1 ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
• کم اشتهایی یا پراشتهایی: افراد افسرده به عنوان مسکن به غذا روی می آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می تواند از نشانه های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد هنگام افسردگی به غذا و مخصوصا غذاهای پرچربی روی می آورند این است که کربوهیدرات ها سطح سروتونین مغز را بالامی برند. همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته می شود.
• بی قراری یا کندی روانی- حرکتی: بی قراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت آن هم بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی- حرکتی برخلاف مورد پیش به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذا خوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
3- درد هیجانی (Emotional Pain)
• غمگینی طولانی
• گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
• احساس گناه
• احساس پوچی
• از دست دادن اعتماد به نفس
• احساس ناامیدی
• احساس بی پناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. اما در حالت افسردگی، احساس بی پناهی به صورت های زیر است:
• آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
• آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
• تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
• شدیدتربودن بیش از یک حد معقول
هریک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدید آید اما طولانی شدن بیش از حد آن باید به عنوان علائم افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
4- حالت های روحی دشوار
• تحرک پذیری: تقریبا همه این حالت را تجربه کرده اند. تحریک پذیری علت های بی شماری می تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورت حساب پیش بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندان پزشک و هر عامل استرس زای دیگری می تواند باعث آن شود اما هنگامی که دلیل واضحی برای اینکه چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
• خشم: خشم نهایت تحریک پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
• اضطراب و نگرانی: این مورد به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسوسه داشته باشد برای شام چه غدایی درست کنم؟ شکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله کش تلفن کنم. اگر امروز نباید چی؟ اضطراب ممکن است شکل عمومی تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولا فرد مضطرب در حالت بی تصمیمی به سر می برد.
• بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچ کس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی باقی خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی بافی به صورت مبالغه آمیزی در می آید.
• بی تفاوتی: لباس های کثیف انباشته شده، صورتحساب ها پرداخت نشده و شما بی خیال هستید. دوستی به شما تلفن می کند و مشکلش را با شما درمیان می گذارد. اما شما فقط ساکت نشسته اید و گوش می کنید و حرف های او هیچ احساسی را در شما بر نمی انگیزد.
• خود انتقادی: هرکس اشتباه می کند اما فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می دهد: «من امروز خسته به نظر می رسم» تبدیل به «من زشت هستم» می شود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کرده ام» به «من در ریاضیات کودن هستم» تبدیل می شود. منفی باقی بیش از حد درباره خود، از علائم افسردگی است.
5- تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته بندی شده اند اما هریک از آنها می توانند آثار قابل ملاحظه ای روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر روی نحوه کار کردن تاثیر می گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می باشد:
• عدم تمرکز: این به دو شکل امکان پذیر است. یکی اینکه صرف نظر از اینکه چقدر سعی می کنید، اما نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتای که در حال مطالعه اش هستید یا صحبت های سخنرانی که در جلسه اش حضوردارید یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفته اند تمرکز کنید از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آنکه خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آیید.
• بی تصمیمی: امروز برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر چه روزی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم گیری ساده هم ممکن است مشکل ساز گردد.
تصمیم گیری های پیچیده می تواند غیرممکن شود. مردم معمولا فکر می کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه گیری است اما چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می تواند واکنش هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
• مشکلات حافظه ای: این مشکلات می تواند در اثر تمرکز ضعیف بروزکند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که به تان گفته شده است نشنیده اید و در نتیجه نمی توانید آن را به یاد آورید. اما افسردگی می تواند مستقیما نیز روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، یا خود فرد شنیده یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعدا فراموشش شود.
• بی نظمی: این علامت منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولا آدم های بی نظمی هستند. اما در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند.مثلا شما علی رغم به هم ریختگی اتاق تان، دقیقا می دانید که هرچیز کجا قرار دارد. اما در شرایط افسردگی، بی نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلا فرد می توانست برای حل این مشکل اقدام کند.
6- دلشمغولی نسبت به مرگ
هرچند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای مفهوم سازی یک مورد بیایند اما درواقع، آنها اشکال مختلفی از دلمشغولی نسبت به مسئله مرگ هستند.
• فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصور و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصور کند به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری اش می افتد فکر کند و درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می گویند یکی از عبارت هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می برند این است که «ای کاش مرده بودم.» اما بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدی گرفته شود، پیش از آنکه این گونه افکار به واقعیت بپیوندد.
• فکر خودکشی: در این حالت بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش می رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیفتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه ریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می توان به تلاش قبل برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس زا در زندگی و دسترسی به سلاح سرد و گرم اشاره کرد.
• احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می کند، گروهی از علائمی که در 5 بخش قبل ذکر شده را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
• ناامیدی
• بی تفاوتی
• از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش
• سستی و رخوت
• کناره گیری اجتماعی
• مجموعه این عوامل در زمره علائم افسردگی قرار می گیرد. با شناخت این عوامل می توانیم در صورت مبتلا بودن به افسردگی، برای درمان خود اقدام کنیم.
منبع: جام جم/ بیتوته
انتهای پیام/
و به زودی هم خودکشی میکنم خلاص میشم
هرچی گفتی دارم و تجربش کردم...
درضمن چیز دیگری هم دارم... برای همه منبع انگیزم درحالیکه آرزوی مرگ خودمو میکنم...
دوس دارم صبح پا نشم و جنازم زودتر بره تو خاک آروم بگیرع...
دیگه واقعا خسته شدم از این زندگی.هرکی میمیره میگم خوشبحالش کاش من جاش بودم.خدایا مرگ منو برسون
فکر می کنم من هم افسردگی خفیف گرفتم.از همون موقع که کرونا اومد.از بس تو خونه موندیم اینجوری شدیم.فکر کنم آمار افسردگی به خاطر این شرایط بیشتر شده.امیددارم زود تموم شه این اوضاع.
سعی کردم به خانوادم بگم افسرده هستم و بریم پیش یه دکتر و واقعا حس میکنم که بهش نیاز دارم اما اونا انگار که یه حرف بدی رو زدم میگفتن اینو نگو و اومدن از بدبختی های بقیه حرف زدن ک تو هیچی کم نداری و .... انگار که این حال دست خود آدمه آخه کی دوست داره این حال رو داشته باشه
کمک کنید لطفا
تازه دچار اضطراب و استرس شدید هم هستم و همه چیز رو با چاشنی تلخ و نگرانی نگاه میکنم.
ولی نگران نباشین،الان همه دچارش هستن
هيچجوري برطرف نميشه
هرکاری کردم حالم عوض شه
کارایی ک دوسدادم انجام دادم
خرید و تیپ زدن و ... اهنگ گوش دادن
اما هرکار میکنم حالم عوض نمیشه
حتی ب خواستگار خیلی خوب دارم ک ارزوی هر دختریه اما من انقد توی خودمم اونوهم رد کردم با اینکه خیلی دوسم داشت اصلا نمیدونم چمه
همیشه ذوق داشتم اشپزی کنم بیرون برم اما دیگ ذوقشو ندارم
میدونید خیلی هم تنهام
به دونه دوست هم ندارم باهاش برم بیرون خوش بگذرونم
اهل دوس پسر و این حرفام نیستم
۲۴ سالمه
خیلی سختی کشیدم توو زندگیم
تازه زندگیم داره خوب میشه
بجا اینکه خوشحال باشم ناراحتم .ناراحتیی ک نمیدونم از کجاس و برای چیه
من الان باید خوشحال باشم چون هدفم مشخص شده و بهش نزدیک شدم تما غمگینم
قرصی که ضررش کم باشه بهم بگین
مرسی
همشو دارم
عجیبه که در لیست افراد مبتلا به افسردگی قرار گرفتم ..